قصه های گمشده | خبط بزرگ رضاشاه علیه منافع ملی
![قصه های گمشده | خبط بزرگ رضاشاه علیه منافع ملی](https://cdn.7sobh.com/thumbnail/KDNprqW6hgIt/mplrKFaRlbMrw__LR0BO23SAIhAOCfR1Ma8tLslqfPJfckPTq598CCyFd47s988b/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87.jpg)
رضاشاه در ششم آذر 1311 و در جلوی چشمان حیرتزده تیمورتاش و فروغی و داور کل قرارداد دارسی را در آتش بخاری انداخت
هفت صبح| یکی از عجیبترین و غیرمنطقیترین و آماتوریترین رفتارهای رضاشاه لغو یک طرفه قرارداد دارسی بود. قرارداد نفتی ایران و انگلیس که در سال 1285 منعقد شده بود و در آذرماه سال 1311 توسط رضاشاه به شکل یکطرفهای لغو شد و در ادامه جشنهای پرآب و تابی برگزار شد و خلاصی از این قرارداد مثلا استعماری جشن گرفته شد. این در حالی است که مذاکرات چهار ساله تیمورتاش با کمپانی نفت ایران و انگلیس میتوانست به کسب امتیازات جدیدی برای ایران منتج شود.
در واقع به رغم آنکه در ایران انگلیسیها را روباه صفت قلمداد میکنیم اما در قرارداد اولیه جا برای مانور ایران و تامین منافع ایران و گرفتن ابتکار عمل در فسخ یا تمدید قرارداد به شکل بارزی وجود داشت و همین امکانات موجب وحشت کمپانی انگلیسی شده بود و حتی بیش از ایران خواهان عقد یک قرارداد جدید بودند. رضاخان که به شدت به پول نفت وابسته شده بود با هر تهدید انگلیسیها برای ترک ایران و ختم قرارداد تن و بدنش میلرزید.
به خصوص که بحران اقتصادی 1929 (1308) در جهان و سقوط بورسهای معتبر درآمریکا و اروپا، موجب سقوط پول نفت و کاهش درآمد ایران شده بود و رضاخان خشمگینتر از همیشه بود. در مذاکرات فشرده طرف ایرانی با انگلیسیها که به رهبری تیمورتاش و حضور متناوب علی اکبر داور و محمدعلی فروغی و سیدحسن تقیزاده در جریان بود در پاییز 1311 بالاخره به یک پیشنویس دست یافتند. اما طرف انگلیسی نقاط ضعف طرف ایرانی را متوجه بود.
یکی رشوه خواری تیمورتاش که به صراحت خواهان 70 هزار پوند از طرف انگلیسی برای راهاندازی آنچه خودش موزه نامیده بود شد. یک بیاحتیاطی عجیب از سوی وزیر دربار که در اوج قدرت و تمکن بود و احتیاجی به این رقم سنگین نداشت و درخواستش با بیاعتنایی توهینآمیز شرکت انگلیسی روبهرو شد. از طرف دیگر انگلیسیها فهمیدند که رضاشاه از طولانی شدن مذاکرات خسته شده است.
رضاشاه در ششم آذر 1311 و در جلوی چشمان حیرتزده تیمورتاش و فروغی و داور کل قرارداد دارسی را در آتش بخاری انداخت. خبر این اتفاق مثل یک پاس گل رویایی برای کمپانی انگلیسی بود. آنها که به خاطر قرارداد دارسی به لحاظ حقوقی در موضع ضعف قرار داشتند از این ابطال یکطرفه قرارداد فوقالعاده مشعوف شدند. هم به خاطر آنکه در مجامع حقوقی میتوانستد ابتکار عمل را به دست بگیرند و هم این که از شر آن قرارداد سست و منافذی که برای نظارت ایران درآن وجود داشت خلاص میشدند و میتوانستند قرارداد جدیدی وضع کنند.
در این میان خبر حرکت رضاشاه و انداختن پرونده به داخل آتش به سفارت انگلیس رسید و در مطبوعات اروپا منتشر شد و سیگنال یک دیکتاتور نیمه مجنون را مخابره کرد. این خبر رضاشاه را به سرحد جنون رساند و پیگیر این شد که چه کسی این خبر را لو داده است. آتش خشم به دامان تیمورتاش افتاد.
شایعه باجخواهیاش از کمپانی نفت انگلیس، شایعه زدوبندش با کمونیستهای مسکو علیه انگلیس در سفر به شوروی، شایعه سوءاستفاده همسرش از فروش ارز دولتی به قیمت ارز بازار آزاد، نکتههای ویرانگری که مدام از سوی سید حسن تقیزاده علیه تیمورتاش در گوش رضاشاه زمزمه میشد و بالاخره درز خبر حرکت رضاشاه در انداختن پرونده نفتی به داخل آتش، موجب شد تا رضاشاه یک ماه پس از لغو قرارداد دارسی، تیمورتاش را خلع و راهی زندان کند و در دو نوبت محاکمه به سه و سپس پنج سال حبس او را محکوم کنند.
در اردیبهشت 1312، انگلیسیها آسوده و از موضع قدرت و در ازای دادن برخی امتیازات پراکنده به طرف ایرانی قرارداد محکمتر و پرمنفعتتری را با ایران منعقد کردند و این مشارکت تقریبا یک طرفه را تا سال 1993 تمدید کردند. بعدها در دهه بیست و در نبود سایه ترسناک رضاشاه، نمایندهها و سیاستمداران مجلس ایران سخنرانیها و افشاگریهای فراوانی درباره این خبط سیاسی شاه قبلی و ضررهای قرارداد جدید نفتی انجام دادند که خب فایدهای نداشت اما مقدمهای شد بر تحرک محمد مصدق در جهت ملی شدن نفت.