قصههای گمشده-۲۴| مرا در قزوین خاک کنید
ادامه قصه منیر فرمانفرماییان و آشناییاش با آرتور پوپ، ایرانشناس آمریکایی
هفت صبح| روز یکشنبه گفتیم که منیر شاهرودی پس از جدایی از منوچهر یکتایی نقاش نامآور، در سال 1337 با ابوالبشر فرمانفرماییان که یک وکیل سطح بالا بود ازدواج کرد و اسم او را روی فامیل خود قرار داد و حتی اسم فرزندی را که از زندگی مشترک قبلیاش با منوچهر یکتایی داشت به نیما یکتایی فرمانفرماییان تغییر داد تا نشان دهد چقدر این اسم فامیل در سالهای قبل از انقلاب گرهگشا بوده است(نیما اینجا اسم دختر است) به این ترتیب منیر با مجموعهای از برادرشوهرها و خواهرشوهرهای تنی و ناتنی لینک شد که برای خود اعتباری داشتند.
مثلا ستاره فرمانفرماییان که بانی مددکاری اجتماعی نوین در ایران بود و یا خداداد فرمانفرماییان که بعدها تا ریاست بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه پیش رفت و یا مریم فیروز که البته قبل از ورود منیر به این خانواده ایران را با همسرش کیانوری ترک کرده بود یا صبار فرمانفرماییان که وزیر بهداری دولت مصدق بود و بعد هم در دهه پنجاه رئیس انستیتو پاستور بود و عبدالعزیز فرمانفرماییان که معمار مشهوری بود و سازنده مجموعه ورزشی آزادی (آریامهر) و یا اسکندر فیروز که در دهه پنجاه معاون نخست وزیر و مسئول سازمان محیط زیست ایران شد و... .
به هرحال منیر با ازدواج با ابوالبشر در تهران ماندگار شد. در سال ۱۳۳۷ و در جریان بیستوسومین دوسالانه ونیز، منیر فرمانفرماییان برای نمایش مونوتایپهایش از مجموعه «گلها» توانست مدال طلای بیینال را دریافت کند. و در اولین دوسالانه تجسمی تهران هم برنده جایزه اول شد.
اما کسی نمیدانست که شکوفایی اصلی منیر تازه یک دهه بعد اتفاق خواهد افتاد. سالها قبل در هنگام اقامت در آمریکا او با آرتور پوپ ایرانشناس مشهور آمریکایی حشرو نشر داشت و پوپ بود که کنجکاوی منیر را برای فرهنگ ملی مناطق مختلف ایران تحریک کرده بود. پس منیر در بازگشت به ایران شروع کرد به دور ایران گشتن و با هنرهای ملی وطنش آشنا شدن.
در این سفرها، مجموعههایی ارزشمند از هنرهای سنتی ایران را جمعآوری کرد؛ شامل آثار گستردهای از منسوجات، جواهرات ترکمن، نقاشیهای قهوهخانهای و ... این هنرمند در جریان یکی از سفرهایش به شیراز، شیفته آینهکاریهای ظریف و درخشان شاهچراغ شد و افسون هندسی آینهها و کاشیهای مساجد و حرمها او را (این تحصیلکرده هنرهای مدرن در نیویورک و همنشین اندی وارهول و دکونینگ و جکسون پولاک) مفتون خود ساخت.
پس به یکباره روش و ایدههای خود را تغییر داد. پای آموزشهای استاد محمد نوید آینه کار مشهور ایرانی نشست و راز تراش دادن و بریدن شیشه و آینه را در این هنر سنتی و اسلامی فرا گرفت. سپس در آستانه 50 سالگی به یک انفجار بزرگ خلاقیت رسید و مجموعهای بیبدیل از احجام شیشهای و آینهها و موزاییکها و در کنارش نقاشیهای انتزاعی و خوشنویسی را تولید میکرد.
او در سال 1357 و در آستانه انقلاب، ایران راترک کرد و عازم آمریکا شد و در تهران بسیاری از املاک و داراییهایش ضبط و مصادره شدند. بهخصوص خانه ویلایی بسیار مجللی در الهیه تهران که یک استخر بزرگ داشت و محوطه چمن دلنشینی دراطرافش و توسط عبدالعزیز فرمانفرماییان به سفارش برادرش ابوالبشر طراحی و اجرا شده بود و خود خانه یک موزه کوچک و گرانبهای صنایع دستی ایرانی هم محسوب میشد.این خانه مصادره شد و از قرار سال گذشته درآستانه تخریب قرار داشت و قرار بود به یک مجموعه ساختمانی تبدیل شود.
به هرحال همسرش ابوالبشر در سال 1370 در آمریکا درگذشت. منیر فرمانفرماییان تا سال 1383 درآمریکا دوام آورد و در این سال و پس از یک دوره 26 ساله دوری از ایران به تهران بازگشت. در سن 82 سالگی. و خب دیگر آن حساسیتهای پیشین وجود نداشت. شروع به کار کرد، کارگاه خودش را راهاندازی کرد و با شور و شوق یک جوان فعالیتهای خود را از سر گرفت و مسئولین هنری وقت هم متوجه مولفههای هنر و معماری اسلامی در کارهای منیر شدند. تا آنجا که یک تالار در موزه نگارستان را با حضور مقامات مسئول و مدیران دولتی به اسم او نامگذاری و با حضور افتخاریاش افتتاح کردند.
در حالیکه منیر یک زن کهنسال 93 ساله بود ونشسته بر روی ویلچر. در همین سال موزه معتبر گوگنهایم نیویورک یک نمایشگاه اختصاصی از آثار عظیم آینه کاریهای او برگزار کرد و مهر تاییدی شد بر ارزش جهانی آثار منیر. در همین دوران آثار حجمی او در حراجهای تهران و لندن با رقمهای بسیار کلانی فروخته میشدند.
منیرفرمانفرماییان در فروردین سال 1398 در خانه خود و در سن 98 سالگی درگذشت و به خواسته خود در قزوین و در کنار مزار مادر و پدرش به خاک سپرده شد. آثار پر ارزش او همچنان در حراجیهای بزرگ جهان خرید و فروش میشوند. همین دو سال قبل یک کار کوچک از او در حراجی ساتبیز لندن 202 هزار دلار فروخته شد و چند ماه قبل در زمستان 1402 یک کار دیگر از او که مشخص نیست مالکش چه کسی بوده در تهران با رقمی حدود ده میلیارد تومان حراج شد.
زندگی منیر فرمانفرماییان آن قدر پرپیچ و خم و عجیب بوده که شاید روزی دستمایه یک سریال طولانی تلویزیونی شود.