کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۰۳۰۶
تاریخ خبر:

قصه‌های گمشده - ۱۹| زندگی و‌زمانه سخت عباس

قصه‌های گمشده - ۱۹| زندگی و‌زمانه سخت عباس

قصه عباس کیارستمی از از کودکی تا وقتی که زمان انقلاب به ایران بازگشت

هفت صبح| تا به حال درباره خیلی از چهره‌های مشهور فرهنگی و هنری کشور روایت کرده‌ام که از خانواده مهمی برخاسته‌اند. خانواده‌های قجری یا زمیندارهای ثروتمند و خانواده‌های مشهور و متمول. اما استثناهایی هم بوده‌اند. مثلا مهدی اخوان ثالث و یا عباس نعلبندیان (که یک شاگرد روزنامه فروش بود) عباس کیارستمی هم از این دسته است. از آن نوعی که می‌گویند همه چیز را از صفر شروع کرده. خودساخته و رنج کشیده.

 

خانواده کیارستمی تبارش به اطراف تهران می‌رسد. جایی نزدیکی میگون. خلق و خوی مردمان کوهپایه‌های جنوبی البرز، عشق بی‌کرانشان به درخت و رودخانه و دورنماهای ابدی، آن خیرگی قدیمی‌شان در غروب‌های سربی تهران، ‌همه و همه در وجود کیارستمی تجمیع شده بودند. او خودش در محله اختیاریه تهران به دنیا آمد. در خانواده‌ای نسبتا تنگدست. وقتی به مدرسه‌ای در قلهک (مدرسه جم) می‌رود با آیدین آغداشلو(و البته علی گلستانه) همکلاس می‌شود. نقاشی و طراحی  عشق مشترک دونفرشان است. پس هردو نفر راهی دانشکده هنرهای زیبا می‌شوند. خب آغداشلو از همین دانشگاه قرار بود به یک نقاش بزرگ تبدیل شد(هرچند تحصیلات خود را تمام نکرد) اما کیارستمی هیچوقت نقاش خوبی نبود. خودش هم بلافاصله این نکته را دریافت کرد و به سمت گرافیک و پوستر تغییر جهت داد.

 

در همین دوران است که برای درآوردن خرج تحصیل به عنوان سرباز در پلیس راهنمایی تهران شروع به کار پاره وقت می‌کند. در همان سال 1340 در سال‌های تحصیل در دانشگاه در طلیعه جنب و جوش فرهنگی تهران مدرن، ‌در یکی دوتا آتلیه مشغول به کار می‌شود و طراحی پوستر می‌کند. در این سال‌ها کسی حدس  نمی‌زده که این مرد جوان لاغر اندام روزی هنرمند بزرگی بشود. این ماجرا شش سال به طول می‌انجامد که راهی موسسه تبلیغاتی نگاره می‌شود.

 

نگاره را فیروز شیروانلو تاسیس کرده بود. او از یاران پرویز نیکخواه بود که در ماجرای ترور محمدرضا در سال 1344 کارشان به زندان کشیده شده بود و تا مرز اعدام هم رفتند که با وساطت فرح آزاد شده بودند. این تحصیلکرده  لیدز انگلیس،‌کانون تبلیغاتی نگاره را در کوچه جنب سینما آتلانتیک در خیابان پهلوی راه‌اندازی کرد و چهره‌هایی مثل فرشید مثقالی و کیارستمی و احمدرضا احمدی و نیکزاد نجومی راهی این موسسه شدند.

 

کیارستمی 27 ساله است که برای فیلمی از علیرضا زرین دست به طراحی پوستر می‌پردازد. کارش خوب است و سفارش‌های بعدی از راه می‌رسند که مهم‌ترین آنها ساخت تیتراژ و پوستر برای یک سینماگر جویای نام بسیار جوان است. همسن خود کیارستمی. مسعود کیمیایی و فیلم قیصر. این بار ایده‌های کیارستمی آن قدر شگفت انگیز است و آن قدر بازیگوشانه که نامش در محافل روشنفکری و سینمایی بر سرزبان‌ها می‌افتد.

 

در همین سال 1348 است که با پروین امیرقلی ازدواج می‌کند. یک سال بعد شیروانلو که حالا با دعوت لیلی امیر ارجمند به بخش سینمایی کانون پرورش فکری رفته هم احمدرضا احمدی و هم کیارستمی را به کانون می‌برد. کیارستمی حالا یک فرزند پسر دارد (احمد) و کارمند کانون است و برای گشتن چرخ زندگی‌اش تلاش می‌کند. همه همسن و سال‌ها و هم نسلی‌هایش از او جلوترند. مهرجویی و کیمیایی و بیضایی و احمدرضا احمدی و آیدین آغداشلو.  در کانون شروع به ساخت فیلم کوتاه می‌کند. با مشقت فراوان. نان و کوچه و ‌زنگ تفریح را می‌سازد. حالا کمی با چم و خم فیلمسازی آشنا شده. پس دورخیز بیشتری می‌کند و هم شیروانلو و هم لیلی امیر ارجمند حواسشان به این استعداد خاموش و درگیر چرخ دنده‌های زندگی هست. دوتا فیلم نیمه بلند می‌سازد با دوتا داستان عجیب در بستر یک زندگی واقعگرایانه. این ترکیب داستان‌های عجیب و شیوه روایت مستند و واقعگرایانه  به شکلی غیر منتظره به مهر و امضای کیارستمی بدل شد. فیلم‌های مسافر و لباسی برای عروسی به شدت مورد استقبال قرار گرفتند.

 

کیارستمی در  گذر از 35 سالگی بالاخره با آن توجهی که مستحقش بود روبه‌رو شده بود. اما زندگی زناشویی‌اش مشکلات خود را داشت. تجربه زندگی کارمندی فرسوده‌اش کرده بود. پس در حرکتی که همه را غافلگیر ساخته بود به ساخت اولین فیلم بلندش روی آورد. فیلم گزارش.

 

بهمن فرمان آرا که آن روزها سخت مشغول فیلم تجاری موفقش در امتداد شب به کارگردانی پرویز صیاد بود تهیه‌کنندگی این فیلم کیارستمی را تقبل کرد. فرمان‌آرا آن سال‌ها مدیر تولید سازمان گسترش سینمایی است و تبحر ویژه‌ای در جذب منابع مالی دولتی دارد. فیلم با هزینه 800 هزار تومان شروع می شود  که ده درصد آن به خود کیارستمی تعلق می‌گرفت. یعنی هشتادهزار تومان و در چهار قسط جداگانه. به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس و نظارت بر تدوین. این بزرگ‌ترین دستاورد مالی کیارستمی تا آن موقع بود.

 

برای بازی در نقش اول  زن به شهره آغداشلو روی آورد. همسر دوست دوران مدرسه‌اش یعنی آیدین آغداشلو. شهره با بازی در فیلم شطرنج باد اسمی برای خود در کرده بود و جزو زنان جوانی بود که در محافل روشنفکری و یا مهمانی‌های ثروتمندان همیشه حاضر بود. بقیه نقش‌ها عموما به بازیگران ناشناس و حتی آماتور رسید. گزارش اولین غمنامه زندگی‌های زناشویی طبقه متوسط ایرانی است که احتمالا برخاسته از تجارب شخصی خود کیارستمی است. همان طور که خود شهره آغداشلو هم این سراشیبی زندگی مشترکش با آیدین را تجربه می‌کرد.

 

آیدین هم خیلی دیر به شکوفایی و آوازه رسیده بود. تقریبا همزمان با کیارستمی. بعد از اولین نمایشگاه نقاشی‌هایش در انجمن ایران و‌ آمریکا در سال 1354. هرچه بود گزارش در جشنواره فیلم تهران نمایش داده می‌شود. واکنش‌ها نه سرد است و نه خیلی امیدوار کننده. فیلم به جشنواره مسکو دعوت می‌شود اما وقتی فرمان‌آرا و کیارستمی عازم مسکو می‌شوند می‌بینند فیلم دوست شفیقشان یعنی بن بست ساخته پرویز صیاد، تنها نماینده ایران در این جشنواره است. وقتی به ایران بر می‌گردند دیگر کشور در شرف انقلاب است... بقیه داستان کیارستمی را  روز یکشنبه بخوانید.

کدخبر: ۵۶۰۳۰۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر