پردیسان نه باغوحش است و نه محل نمایش جانوران
ایجاد کلاف سردرگم در پارک پردیسان
هفت صبح، معصومه صفایی| در واکنش به مطلب «ایجاد کلاف سردرگم در پارک پردیسان» که به وضعیت کلینیک یا مرکز درمان و تیمار پردیسان پرداخته بود، لازم میدانم پیش از هر چیز از توجه دقیق رسانهها به مسائل مربوط به جانوران وحشی قدردانی کنم. حالا که فرصتی برای توضیح و روشنگری فراهم شده، میخواهم کمی درباره مسیرهای رو به جلویی بگویم که با وجود همه دشواریها و محدودیتها همچنان ادامه دارد. درست شبیه صحنهای از یک فیلم که گروهی در میان کولاک و بوران قدم برمیدارند و با تمام توان برای رسیدن به مقصد تلاش میکنند.
بحث را با این پرسش آغاز میکنم که کلینیکها و مراکز تیمار با چه هدفی ایجاد میشوند؟ چه کارکردهایی دارند و اصلا چه جانورانی پایشان به این مراکز باز میشود؟
عملکرد کلینیکهای حیاتوحش درست شبیه بیمارستانهاست. حیوانی که بیمار است وارد میشود، درمان میگیرد و پس از بهبود ترخیص میشود. گاهی لازم است دوران نقاهت را بگذراند و چند روزی در بخش مراقبت عمومی بماند، اما در نهایت زمان رفتن که برسد، مرکز را ترک میکند. کلینیک حیاتوحش پردیسان نیز از همین قاعده پیروی میکند.
به ویژه اینکه این مرکز، در دل شهر تهران، قطعا محل نگهداری یا نمایش و یا حتی بازوحشی سازی جانوران وحشی نیست، بلکه به عنوان بخشی از معاونت محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، مرکزی با رویکرد دستیابی به اهداف حفاظتی، حمایتی و بعضا پژوهشی است.
پذیرش جانوران در این مرکز براساس اهمیت اکولوژیک و نقش زیستی هر گونه انجام میشود. طبق پروتکلهای جدید، اولویت با گونههای بومی است تا بهترین شرایط ممکن برای آنها فراهم شود؛ چه هدف بازگشتشان به طبیعت باشد، چه انتقالشان به مراکز دارای رتبه و استاندارد بالا در فهرست باغوحشهای کشور.
حالا برسیم به اینکه چه افرادی از گونههای جانوری به کلینیک پردیسان وارد میشوند؟ بدیهی است؛ جانوران وحشیای که دست انسان به آنها میرسد. این دسترسی به چند دلیل اتفاق میافتد:جانور وحشی دچار عارضه جسمی است مثلا مصدومیت شدید یا بیماری جدی، چرا که در غیر اینصورت حیات وحش اینقدر رمنده است که تا جان در بدن دارد از انسان میگریزد و دست کسی به او نمیرسد.
جانور وحشیای که از متخلف جلب شده که در این شرایط هم یا در زمان زندهگیری دچار آسیب و استرس جدی شده و یا مدتهاست توسط متخلف نگهداری شده و ماهیت وحش بودن را از دست داده است.
و حالت سوم هم توسط آتشنشانی زندهگیری شده و یا توسط افراد به مرکز تحویل داده میشود.
پس با این تفاسیر با توجه به اینکه به ادارات کل تاکید شده که گونههای قابل رهاسازی بلافاصله در همان زیستگاه و یا زیستگاه مناسب دامنه پراکنش همان گونه رهاسازی شوند، طبیعی است که تعدادی از افراد گونههای جانوری مورد درمان در کلینیک، قابلیت رهاسازی در طبیعت را نداشته باشند و یا تلف شوند.
از آنجا که کلینیک پردیسان مرکز درمانی است، لازم است افراد گونههای جانوری پس از طی دوره درمان و نقاهت تعیین تکلیف شوند و به جایگاه متناسب با نیازهای زیستی و شرایط و امکانات بهتر منتقل شوند. این را هم اضافه کنم که این مراکز اعم از باغ وحش و باغ پرندگان و ... براساس رتبهبندیهای انجام شده توسط تیم معاونت محیطزیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان و سوابق مرکز در نگهداری از همان گونه یا گونههای مشابه، در کارگروه تخصصی انتخاب میشوند. تصمیمگیری درخصوص تعیین گونهها و زیستگاههای قابل رهاسازی نیز در همین کارگروه با حضور کارشناسان متخصص همان گونهها انجام و به همین منظور صورتجلسه تنظیم و براساس آن اقدام میشود.
برای ردگیری افراد گونههای خروجی از مرکز و یا رصد گونههای موجود در مرکز براساس پروتکلهای تدوین شده کلیه گونهها به وسیله ادواتی مثل میکروچیپ، حلقه و یا تگ شناسهگذاری و در سیستم ثبت میشوند پس با ورود کد به سیستم میتوان به اطلاعات مربوط به گونه دسترسی پیدا کرد.
کلینیک و بخش تیمار به ۳۰ دوربین مداربسته مجهز شده و کلیه جایگاهها بهصورت ۲۴ ساعته قابل رصد است. ورود کلیه افراد بهجز دامپزشک و تیمارگر به محدوده نگهداری جانوران وحشی ممنوع شده است مگر در شرایط خاص و با کسب مجوز.
ایمن سازی فضاهای موجود و بازسازی جایگاه خرسها به منظور نگهداری از خرسهای سیاه کشف و ضبط شده در حال انجام است. مدیریت کلینیک هم در حال حاضر به یکی از دامپزشکان زبده سپرده شده و کلینیک به تجهیزات تشخیصی و درمانی مجهز شده است. این مرکز حتی به خودرو اختصاصی هم مجهز شده تا بهترین شرایط برای جانوران وحشی نیازمند درمان و تیمار فراهم شود. حالا با این تفاسیر و شرح اقدامات چه کاری باید میکردیم که نکردهایم، نمیدانم...
در شرایطی که بعد از مدتها کلینیک حیاتوحش پردیسان درحال ساماندهی و بازیابی نقش و توان خود به عنوان مرکز تخصصی درمان و تیمار جانوران وحشی بومی کشور است کاش با همراهی و روشنگری مبتنی بر اطلاعات مستند گامی در جهت کمک به حفظ حیات وحش کشور و بهتر شدن اوضاع برداریم نه اینکه ناخواسته آب به آسیاب کسانی بریزیم که از محل نابسامانی منتفع میشوند.
در آخر هم درباره انتقال خرس سیاه به گوهر پارک سیرجان هم باید یادآور شوم که این انتقال در راستای تفاهمنامه فی مابین با مرکز مذکور به عنوان حامی خرس سیاه صورت پذیرفته است. در همین رابطه گوهرپارک سیرجان درحال برنامهریزی به منظور احداث مرکز تخصصی بازوحشی سازی خرس سیاه آسیایی در زیستگاه پیشنهادی از سوی سازمان است.
این اقدام هم گامی است به سوی تغییر نقش باغ وحشها از مراکز نمایشی به حافظان و حامیان جانوران وحشی کشور. ما دست دلسوزان و حامیان حیات وحش کشور را به گرمی میفشاریم چون یک ایران بیشتر نداریم پس بیایید بکوشیم برای ایرانی آباد.