کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۱۸۱۳
تاریخ خبر:

آژیر خطر یا آجیل خطر؟

آژیر خطر یا آجیل خطر؟

ذکر حکایتی در روزهای واپسین خرداد، اندر آژیر و اشتباه کودکی پاکدل

مهدی خاکی‌فیروز دبیر گروه اقتصاد

هفت صبح| و این قصه که آورده می‌شود، در روزهایی بود که گرمای خرداد به نهایت رسیده بود و باد داغ از سوی دشت ری می‌وزید و کوچه‌های قلهک را غبارآلود می‌ساخت. در آن ایام مردم شهر در هیاهوی قیمت‌ کالا و خبرهای گوناگون بودند و هر روز که می‌گذشت، دل‌ها پریشان‌تر می‌گشت.

 

در این میان، خانواده‌ای ساکن ساختمانی در کوچه‌‌ بوستان بودند و آن خانه بر چهار طبقه بود با هشت واحد و بالکنی رو به چنارهای کهنسال. مرد خانه، علی‌اکبر، دبیر ریاضی بازنشسته بود و زنش ماهرو، زنی از اهل زنجان، صبور و ساکت که دست‌پختش شهره بود در میان همسایه‌ها.

آنان کودکی داشتند به نام «یونا» که هنوز چهار سالش به کمال نرسیده بود و شیرین‌زبانی‌اش دل از هر عاقلی می‌برد. آن روز پیش از نیمروز، ناگاه صدایی برخاست، آژیر هشدار‌ که گاه‌به‌گاه از بلندگوی محله به گوش می‌رسید، یا از رادیو و تلویزیون خانه.

 

ماهرو از آشپزخانه به در آمد و گفت: «این دیگر چه بود؟»

علی‌اکبر که پشت لپ‌تاپ نشسته بود، گفت: «آژیر خطر است، لابد موشکی به پوشکی اصابت کرده...»

سخنش تمام نشده بود که یونا با چشمان روشن و هیجان‌زده، از پای تلویزیون بلند شد و گفت:

 

«آجیل خطر اومده؟ کجاست؟ منم می‌خوام!»

پدر لحظه‌ای مات ماند، سپس خنده بر او غلبه کرد چنان‌که اشک از چشمش فرو چکید.

«آجیل؟ پسرم، اون آژیر بود، نه آجیل!»

 

ولی کودک دست از جست‌وجو برنداشت. سوی کابینت دوید و گفت:

«پس اون آجیلی که خطر داره کو؟ شاید همون یکیه که بادوم زیاد داره، همون که مامان می‌گه زیادی بخوری دل‌درد می‌گیری...»

ماهرو دست بر پهلو، لبخند زد و ظرف قدیمی آجیلی از بالای یخچال آورد که در آن چیزی جز چند دانه کشمش خشک و تخمه شکسته نمانده بود.

 

یونا آن را همچون گنج برگرفت و گفت:

«من از این خطرها اصلاً نمی‌ترسم!»

و همین سخن، در گروه مجازی همسایه‌ها منتشر شد و همه نوشتند:

«آجیل خطر رسید، آماده باش!»

 

و آن روز، با همه‌ داغی هوا و آژیر و ترس و گرانی، در دل مردم مجتمع مسکونی تبسمی نشست.

و از این حکایت دانسته آید که گاه، کودکِ بی‌تکلف، چنان سخنی بر زبان می‌راند که سنگینی روزگار را سبک می‌سازد. و نیز، تفاوت آژیر و آجیل، هرچند در لفظ اندک است، در معنا بسی دور از یکدیگر. لیک شادی‌ای که از این خطا برخاست از هر خبر نیکو شیرین‌تر بود. 

و تمّت.

 

تازه‌ترین تحولاتتک نگاریرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۱۸۱۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر