یادداشتهای روزانه | نگرانیهای غلو شده ما
درباره دو کاندیدا و ولخرجی تیمهای فوتبال و اینترنت
هفت صبح| یک: احساس میکنم یکی از کاندیداهای محترم در صورت پیروزی، بخشهای مترقی و موفق دولت رئیسی را متوقف خواهد کرد و آنها را به دست همان نگاه فوق ایدئولوژیک مورد علاقهاش خواهد سپرد. وقتی اطرافیان این نامزد را میبینم و با توجه به آنکه حافظه تاریخیام خوب کار میکند طبیعتا نگران میشوم. کنسرتها و فیلمها و ورزش بانوان و خودرو و رشد اقتصادی.
آیا ضرغامی و مخبر و اسماعیلی و خاندوزی و علیآبادی در دولت احتمالی این کاندیدای عزیز حضور خواهند داشت؟ یا باید جایشان را به رادیکالهای آخرالزمانی بدهند که برای خود نقشی اساطیری قائل هستند و در مورد جنگ غزه طوری صحبت میکنند که انگار یک نبرد کامپیوتری است.
مشاورانی که آن قدر سعی کردهاند به زبان مردم سخن بگویند که به ورطه پیش پا افتادگی و کودکانه سخن گفتن و کودکانه توئیت زدن فرو غلتیدهاند و راحت تهمت میزنند و عاشق دوقطبیهای متخاصم هستند و یا هوادارانی که آن قدر در «بیتعارف» صحبت کردن پیش رفتهاند که خود را طالبان شریعت مینامند.
افق این طرفداران و مشاوران حتی از افق حاکمیت و مقامات بلند پایهاش فراتر رفته است. تعداد روایتهایی که از سرسختی این کاندیدا در عرصه دیپلماسی روایت شده آن قدر زیاد و متنوع است که نمیتوان آنها را شایعه و افسانهپردازی نامید. هرچند امیدواریم شایعه باشد.
راستی جانشین امیرعبداللهیان فقید چه کسی خواهد شد؟ علی باقری که زبان دیپلماتیک را تازه دریافته است؟ این را هم بعید میدانم! هرچه باشد بخشی از موفقیت دیپلماتیک دولت رئیسی مدیون تلاشهای امیرعبداللهیان فقید بود که راه و روش خاص خود را در عرصه مراودات جهانی داشت.
ازطرفی مشاورین و حامیان آن یکی کاندیدا آن قدر از برجام حرف میزنند که آدم غمگین میشود. چرا یک سند باطل شده که در صف کشیهای فعلی جهان امکان ندارد احیا شود این قدر باید مهم باشد؟ چرا مشاوران این کاندیدا به این وسوسه تمرکز روی برجام تن دادهاند؟ یادش به خیر زمانهای آقای مرعشی عزیز بینهایت مصاحبه انجام داد تا رد صلاحیت آیتالله هاشمی در انتخابات سال 92 را تحلیل کند و نمیتوانستند از این سوژه دل بکنند. شاید هم همه این نگرانیهای ما غلو شده باشند. به هرحال فردا هرچه شود انشاءالله به صلاح و خیر مردم این سرزمین باشد.
دو: آقا قیمت فوتبالیست خوبی مثل استاد لیموچی گوش چپ تیم آلومینیوم اراک در مارکت جهانی چقدر است؟ اصلا شرایط اقتصادی ایران را فراموش کنید. طبق نرخ جهانی به ایشان چقدر پول میدهند؟ فرض کنید تیمی از روسیه یا مجارستان و یا امارات خواستار این بازیکن شده باشد با صفر بازی ملی و 24 سال سن. من فکر نکنم بیش از 400 هزار دلار پرداخت شود. یعنی مثلا 24 میلیارد تومان.
که البته مستلزم زندگی در خارج از کشور است و خرج بالای زندگی در آن مناطق. خب اگر ایشان قرار باشد در تهران یا اصفهان بازی کنند با توجه به بحران اقتصادی کشور ومحدودیت دستمزدها واین که قدرت خرید ایشان در ایران بسیار بالاتر خواهد بود قاعدتا حداکثر پول پرداختی به لیموچی (که بازیاش را هم بسیار دوست دارم) باید چیزی بین 12 تا 18 میلیارد تومان باشد. اما حالا شایعات حرف از شصت هفتاد میلیارد تومان است. یعنی بیش از یک میلیون دلار آن هم برای بازی و زندگی در همین ایران خودمان! سوالی داشتم از مدیران مالی عزیز تیمهای نیمه دولتی: چه مرگتان است؟
سه: هی مسئولین در مورد بهبود شرایط اینترنت صحبت میکنند و هی شرایط اینترنت موبایل و اینترنت خانگی بدتر میشود. من نمیدانم آمارهای دولتی بر چه پایهای است اما در یکی دو هفته گذشته اینترنت گوشیهای موبایل به سوهان روح بدل شدهاند.