یادداشتهای روزانه| در گریز از محافظهکاران و حذف ایتالیا از یورو۲۰۲۴
درباره محور مقاومت و مهندسی اجتماعی و ایتالیا
هفت صبح| یک: فرمانده کل سپاه دیروز گفت: «سیرت و جمال مقاومت امروز شاکله امت اسلام را در خود فرو برده این سیره آنقدر عظیم، زیبا و جذاب است که جاذبه آنها به درون میادین دانشگاهها و شهرهای کشورهای غربی هم نفوذ کرده است.»
خب جمله درست و قشنگی است و کمی هم ثقیل و ادیبانه اما سوال ما اینجاست: چرا وقتی ادبیات انقلابی و دیپلماتیک و شیوه عمل جسورانه ایران میتواند برای محور مقاومت در سراسر جهان نه فقط در خاورمیانه که حتی در اروپا و آمریکا؛ این گونه الهامبخش و جذاب باشد چرا در داخل کشور، آوایی محافظه کارانه و سرد به چشم و گوشمان مخابره میشود؟
آن رادیکالیسم انقلابی و تهاجمی در سطح منطقه، چرا در داخل کشور این گونه سرد و خموده است؟ طنین ایدههای آزادیخواهانه ایران در فضای دیپلماسی که جوانها را در هاروارد و آکسفورد از خود بیخود کرده، چرا در داخل کشور این گونه غیرمنعطف و سخت است؟
چرا شور انقلابی ایران در مواجهه با هژمونی غرب، وقتی در چارچوب سیاستهای داخلی و اجتماعی داخل ایران قرار میگیرد و البته در امتیاز دادنهای بیجهت حاکمیت به طبقه سنتی و نیروهای تندرو، چنین نمود محافظه کارانه و پیرانه سرانهای مییابد؟ آن ایران چالاک و پرشور در سطح جهانی که قدرتهای بزرگ را به چالش کشیده و نگاه آزادیخواهان را در محافل دانشگاهی به سمت خود جلب کرده چرا نمیتواند برای تودههای مردم و جوانان در داخل کشور جذاب و شیرین باشد؟
این از تبعات همان اعمال «عمق راهبردی» در عرصه سیاستهای اجتماعی و فرهنگی نیست؟ این واهمه قدیمی و کهن برای تغییر ماهیت روابط و آدمها؟ این همه و این حجم از دوراندیشی مهندسی شده در ساختار اجتماعی، وازدگی ایجاد نمیکند؟ این گسلها و شکافهای اجتماعی بهای اجرای محافظه کارانه آن عمق راهبردی مورد نظر برخی از سیاسیون نیست؟
دو: ایتالیا آن ایتالیای دوست داشتنی، آن خاطرات قدیمی، از بتهگا و تاردلی و باجو و مالدینی و بارهسی و نستا تا دل پی یرو و توتی و پیرلو، دیگر تمام شده است. ایتالیای فعلی مجموعهای از بازیکنان متوسط کم استعداد بودند که به جز دوناروما و بارلا و کالافیوری، هیچ بازیکن خوبی نداشتند و دیروز هم در آوار بازی منظم و ساعتگونه سوئیسیها له شدند.