۱۰۰قصه دیگر از لابهلای تاریخ| زنان اشرافی و تحصیلکرده
درباره قمرالملوک وزیری، ایران تیمورتاش،بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، صدیقه دولتآبادی و...
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | مطمئنا زنانی بودهاند که در حوزه تغییرات فرهنگی بابطبع رضاشاه و محمدرضا و عصای دست حاکمیت بودهاند. در ابتدای این سیاهه این اسامی میتوان از قمرالملوک وزیری شروع کرد و آواز خواندنش که البته با حضور چند خواننده زن دیگر تکمیل شد، بعد به ایران تیمورتاش، اشرف و شمس پهلوی رسید. اما بهجز این نامهای رسمی و درباری، افراد دیگری هم بودند.
مهمترین این چهرهها بدرالملوک بامداد بود. فعال سمج و با پشتکار عرصه زنان که در دانشسرای عالی درس خواند و اولین رئیس زن این دانشسرا شد و در طول دهه بیست یعنی بعد از رفتن رضاشاه، با نگرانی شاهد بازگشت بخش بزرگی از زنان ایرانی به حجاب اسلامی بود و مدام ازحکومت میخواست که رویه رضاشاه را در مقابله با حجاب در پیش بگیرند.
بدرالملوک که متولد 1284 بود خودش یک روزنامه داشت بهنام زن امروز و سابقه هشت سال تحصیل در دانشگاه کلمبیای آمریکا را هم داشت و در دهه سی اولین دبستان مختلط را در تهران تاسیس کرد و در تمام دوران زندگیاش به تبلیغ سیاستهای حکومت پهلوی در اختلاط دختران و پسران و حضور زنان در بخشهای مدیریتی میپرداخت. بامداد در سال 1367 در تهران درگذشت. در 83سالگی.
هاجر تربیت در سال 1284 در استانبول به دنیا آمد و پدرش از کارمندان سفارت ایران بود. او در روز هفدهم دی ماه 1314 در روز ابلاغ ماجرای کشف حجاب از سخنرانان رسمی مراسم بود و از چهرههای بسیار فعال و اولین مدیر انجمن بانوان ایران بود که به دربار و شخص شمس پهلوی متصل بود و نقش محوری در مسئله کشف حجاب داشتند.
تربیت، زندگی سیاسی طول و درازی داشت و از مدیر کلی ادارهای در وزارت کشور تا نمایندگی مجلس و ریاست دانشسرای عالی جزو سیاهه مسئولیتهای او محسوب میشوند. او یکی از شش زنی بود که در دوره بیستویکم مجلس شورای ملی در سال 1342، به عنوان نماینده انتخاب شده بود. تربیت در سال 1352 و در سن 67 سالگی در تهران فوت کرد.
نفر بعدی مطمئنا صدیقه دولتآبادی است. او از خانواده دولتآبادیها بود که در دوره مشروطه از خاندانهای تاثیرگذار محسوب میشدند. در ظاهر خانوادهای روحانی و شیعه بودند هرچند بسیاری عقیده دارند که این خانواده بابی و بهایی هستند.میگویند که پدر صدیقه یعنی سیدمیرزا هادی دولتآبادی از مجتهدین مؤثر محلی و مشهور به رهبری شاخه ازلی بابیه و نماینده صبح ازل در ایران بود.
برادر صدیقه نیز یحیی دولتآبادی بود. صدیقه در تمام دوره قاجار یک نفس فعالیتهای خاص در عرصه حقوق زنان انجام میداد. از تاسیس مدرسه ویژه دختران تا برگزاری تئاتر و کنسرت و مشارکت در میتینگهای سیاسی. همینطور تاسیس انجمنهای مخفی زنان با الگو گرفتن از ساختار فراماسونری.
او در سال 1301 در 40سالگی به آلمان رفت و در یک کنگره حقوق زنان سخنرانی کرد. در دوره رضاشاه او به چهره محبوب دربار بدل شده بود و در کانون بانوان ایران که مستقیم به دربار و شمس وصل بود و نقش محوری در مسئله کشف حجاب داشت، او مسئولیتهای مهمی داشت و در نهایت پس از هاجر تربیت به مدیریت این انجمن منصوب شد .
باز هم هستند. مثلا مهرانگیز دولتشاهی که از اشراف قاجاری بود و پدرش وزیر پست و تلگراف دوره رضاشاه بود و خودش هم دخترعموی آخرین زن رضاشاه. چهره زیبایی داشت و در رفاه و تنعم غرق بود. در آلمان تحصیل کرد و بعد از بازگشت به ایران پرچم تجدد و مخالفت با سنتها را بلند کرد.
در سال ۱۳۳۰ او با صفیه فیروز، فعال مشهور زنان، به دیدار محمدرضا پهلوی رفت تا در مورد حقوق انتخاباتی زنان در ایران بحث کند. او حتی در دهه سی و دهه چهل دو ملاقات مهم با آیتالله بروجردی و امام موسی صدر انجام داد تا به تعبیر خودش سوءتفاهمها درباره حقوق زنان را از بین ببرد. او در سه دوره نماینده مجلس هم بود. آخرین سمت او سفیر ایران در دانمارک بود. در سال 1356. دولتشاهی در سال 1387 و در 91سالگی در پاریس درگذشت.
صفیه فیروز هم مورد جالبی است. پدر او تاجر بود و فیروز در هنگکنگ به دنیا آمد و تحصیلاتش را در چین سپری کرد و به زبان چینی هم مثل فرانسه و انگلیسی مسلط بود. از دهه بیست در ایران به یک فعال متجدد عرصه زنان بدل شد و با خاندان فرمانفرمائیان وصلت کرد و فامیلی فیروز را جانشین اسم پدریاش یعنی نمازی کرد و اینگونه نسبت فامیلی هم با مریم فیروز پیدا کرد. صفیه در سال 1367 در پاریس درگذشت .
نیره ابتهاج سمیعی، شوکت ملک جهانبانی و شمسالملوک مصاحب (خواهر غلامحسین مصاحب)، مهناز افخمی و فرخ رو پارسا از دیگر زنانی بودند که عمدتا به خانوادههای اشرافی متصل بودند، فرصت تحصیل در اروپا را داشتند و به سنتهای مذهبی و شیعی جامعه ایران با نظر منفی و بدبینی نگاه میکردند و هیچ تعارضی با مسئله استبداد در دوره پهلوی احساس نمیکردند و همیشه قرابت خود با دربار را حفظ کردند. نماینده مجلس میشدند، سفیر و حتی سناتور و وزیر. نامهای خانوادگیشان شما را به خاندانهای بزرگی متصل میکند که همواره سهمی در حاکمیت داشتهاند: فیروز، دولتشاهی، جانبانی، ابتهاج، مصاحب و...