کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۲۰۴
تاریخ خبر:

۱۰۰‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| تشخیص هویت یک زن ناشناس

 100‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| تشخیص هویت یک زن ناشناس

درباره حمیدرضا پهلوی، زهرا سوادکوهی، صدیقه و...

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در ماه‌های منتهی به بهمن 57، ‌بسیاری از چهره‌های سیاسی پهلوی از ایران رفتند. به‌خصوص پس از خروج محمدرضا و فرح از کشور. از آن‌سو بسیاری از چهره‌ها به‌خصوص چهره‌های نظامی در اولین ساعات پس از انقلاب دستگیر و به اعدام محکوم شده و تیرباران شدند، ‌چهره‌هایی هم بودند که مخفی شدند و بعد از چند ماه از ایران گریختند.

 

مثل بختیار، رضا قطبی، ‌داریوش همایون، ‌قره‌باغی،‌ فریدون جوادیان و... کسانی هم بودند که به این نتیجه رسیدند که حکومت انقلاب دلیلی برای برخورد با آنها ندارد و یا این‌که می‌توانند از کارنامه‌شان دفاع کنند، پس در ایران ماندند. مثل تیمسار پاکروان، ‌پرویز نیکخواه، فرخ‌رو پارسا که خب همگی بعد از دستگیری اعدام شدند.

 

مثلا پاکروان خودش به نخست‌وزیری رفته بود و با بازرگان ملاقات کرده بود تا اطلاعاتی از ساز و کار ساواک را به او بدهد که دستگیر شد و بعد به سرعت محاکمه و اعدام شد و یا مثلا بازداشت فرخ رو پارسا در اسفند 1358 رخ داده بود. اما چهره‌هایی هم بودند که در ایران ماندند و از مجازات هم رهیدند.

 

مهمترین آنها فردوست بود که خب اعدام نشدن او یک تبصره دارد و آن مخفی شدنش در سه سال اول پس از انقلاب است و دستگیری‌اش وقتی صورت گرفت که دادگاه‌های انقلاب از آن تب و تاب اولیه افتاده بودند. اما گروهی بودند که به‌رغم نزدیکی و یا انتسابشان به خاندان پهلوی،‌ با مجازات‌های سنگین روبه‌رو نشدند که خب هر کدامشان دلیلی داشتند.

 

معروف‌ترینشان حمیدرضا پهلوی بود. آخرین پسر رضاشاه. متولد 1311. جدایی‌اش از مینو دولتشاهی و روابط نامشروع ابتدایی‌اش با زنی نه‌چندان خوشنام به اسم هما خامنه و ازدواج با او موجب شد تا از سوی دربار طرد شود. حمیدرضا 29 ساله بود که از دربار جدا شد چراکه دربار رفتار او و همین‌طور شهرتش به اعتیاد را زننده و موجب بدنامی خاندان سلطنتی می‌دانست.

 

داستان یک درگیری میان او و سرلشکر نصیری هم نقل شده و سیلی او بر صورت نصیری که البته ممکن است شایعه باشد. به‌هرحال حمیدرضا در ایران ماند و مدتی هم دستگیر شد و به زندان افتاد و به یکی از جاذبه‌های اوین برای خبرنگاران خارجی بدل شد که عضو خانواده سلطنتی را با پیژامه و عرقگیر در سلول‌های زندان ملاقات می‌کردند.

 

او به سرعت آزاد شد و بعد به زندگی خودش ادامه داد و در سال 1371 و در 60 سالگی در همین تهران درگذشت. علی پاتریک پهلوی، ‌برادرزاده تنی محمدرضا هم از دیگر اعضای طرد شده خاندان پهلوی بود که در ایران ماندگار شد. او هم مدتی کوتاه طعم زندان را چشید. اما سابقه‌اش در مشارکت در قیام مذهبی خرمدره در سال 54 و همکاری‌اش با بهمن حجت کاشانی و همسرش کاترینا عدل در آن شورش مشهور منجر به تبرئه او شد.

 

او چند سالی در ایران ماند و بعد مهاجرت کرد. همدم‌السلطنه اولین دختر و بزرگ‌ترین فرزند رضاشاه (متولد 1281) از مریم سوادکوهی که روابط دورادوری با خاندان پهلوی داشت هم در تهران به زندگی خود ادامه داد و در نهایت در سال 1371 در تهران درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. نفر چهارم از همه جالب‌تر است.

 

از قرار رضاشاه بین ازدواج با مریم سوادکوهی و تاج‌الملوک با یک زن همشهری خود یعنی زهرا سوادکوهی ملقب به گلزار در سال 1294 ازدواج کرده بود و او را با خود به محل خدمتش یعنی همدان برده بود.  این ازدواج با مرگ گلزار در سال 1295 بر اثر بیماری سل به پایان رسیده‌بود اما قبل از مرگش یک دختر برای رضاخان میرپنج به دنیا آورده بود که نامش را صدیقه گذاشته بودند.

 

در این دوران رضاخان به تهران منتقل شده و با تاج آیرملو ازدواج کرده بود. هرچه بود صدیقه به یک خانواده معتمد سپرده شد. علی اکبر  کدویی که دوستی نزدیکی با رضاخان داشت. بعدها برای صدیقه شناسنامه با اسم خانوادگی کدویی هم اخذ می‌شود و تا پایان دوره سلطنت رضاشاه در سال 1320، هر ماه مقرری معینی برای این دختر به همان همدان ارسال می‌شده است بدون ‌آنکه از هویت واقعی‌اش چیزی به او گفته شود.

 

صدیقه که زنی عامی و کم سواد بار آمده بود در سال 1316 با علی خوشخو ازدواج می‌کند و تنها در دهه سی شمسی است که از طریق پدرخوانده‌اش یعنی علی‌اکبر کدویی از پدر واقعی خود با خبر می‌شود. او با گرفتن برخی مدارک و نامه‌ها در سال 1338 به تهران می‌آید تا اصل و نسب خودش را ثابت کند اما دربار به او روی خوش نشان نمی‌دهد.

 

تلاش او 19سال و تا انقلاب ایران به طول می‌انجامد و هیچ حاصلی برای او به ارمغان نمی‌آورد. او زنی مومنه بود و به علمای قم به‌خصوص آیت‌الله بروجردی ارادت داشت. تنها پس از پیروزی انقلاب و در سال 1359 است که صدیقه بالاخره می‌تواند هویت و اسم واقعی خودش را به دست بیاورد که خب در آن دوران فایده مادی هم برایش نداشت و چه بسا دردسرهای جدیدی برای او به وجود می‌آورد.

 

از او نامه‌ای هم به آیت‌الله خمینی در سال 1358 به یادگار مانده که در کنار ابراز ارادت به آیت‌الله خمینی، استمداد برای بازیابی هویتش بوده است. هرچه بود از سال 1359 او تبدیل شد به صدیقه پهلوی دختر رضاشاه. در حالی که 64 ساله بود. او در تهران ماند و عاقبت در سال 1367 و در 73سالگی درگذشت.

 

کدخبر: ۵۵۳۲۰۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر