کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۴۵۶۲۱
تاریخ خبر:
از هیچ‌کدام‌شان صدایی در نمی‌آید، درحالی که عذرخواهی حق ملت است

چرا هیچ مسئولی عذرخواهی نمی‌کند؟

چرا هیچ مسئولی عذرخواهی نمی‌کند؟

امروز مدیران و مسئولان کشور باید پاسخگوی آلودگی هوا، بحران آب و انواع ناترازی‌ها باشند ‌

هفت صبح|  چرا هیچ‌کس برای وضعیت امروز ایران عذرخواهی نمی‌کند؟ هوا آن‌قدر آلوده است که در چند ثانیه چشم‌ها می‌سوزد، سرفه‌ها بالا می‌گیرد و نفس‌کشیدن دشوار می‌شود. آلودگی هوا البته مسئله امروز و دیروز نیست. سال‌هاست که هوای شهرها سلامتی مردم را تهدید می‌کند و انواع بیماری‌ها مانند یک سایه سنگین بر زندگی شهروندان افتاده است.

 

اما بحران فقط به هوا محدود نمی‌شود. وضعیت آب حتی از آلودگی هوا نگران‌کننده‌تر شده است. سال‌ها سوءمدیریت، تصمیم‌های اشتباه و نگاه‌های مقطعی، منابع آبی کشور را تا مرز فروپاشی پیش برده و ایران را در برابر «ابربحران آب» بی‌دفاع گذاشته است. بحرانی که بسیاری آن را نوعی ورشکستگی آبی می‌دانند.

 

خشک شدن دریاچه ارومیه، جاری ‌نبودن زاینده‌رود، نابودی ده‌ها تالاب، کاهش شدید ذخایر آب زیرزمینی و خالی شدن مخازن سدها، نشانه‌های این فروپاشی‌اند. اما هنوز روشن نیست چرا در برابر چنین حجم عظیمی از خطاهای مدیریتی، هیچ مقام مسئولی احساس نیاز به توضیح و پاسخگویی یا حتی یک عذرخواهی ساده نمی‌کند.

 

البته که مسئله فقط به آب و هوا ختم نمی‌شود. بحران‌های دیگری هم با قدرت پیش می‌آیند و امروز به تهدیدی جدی برای زندگی مردم تبدیل شده‌اند. فرسایش خاک و فرونشست زمین، حالا همان اندازه خطرناک‌اند که کمبود آب و آلودگی هوا. آمارها اما عجیب است و قابل توجه. گفته می‌شود فرونشست زمین حدود ۴۰ درصد جمعیت ایران را تهدید می‌کند.

 

فقط در دو سال اخیر، سرعت فرونشست در جنوب تهران تقریبا سه برابر شده و پایتخت حالا رکورددار این پدیده در کشور است. این ارقام یعنی بخش بزرگی از شهرهای ما روی زمینی ایستاده‌اند که هر روز کمی بیشتر فرو می‌رود، اما هنوز واکنش جدی یا برنامه‌ای روشن برای مهار این بحران دیده نمی‌شود.

 

می‌دانید و می‌دانیم که فهرست مشکلات و بحران‌های کشور کوتاه نیست. یکی از مهم‌ترین‌شان صندوق‌های بازنشستگی است. صندوق‌هایی که هر سال حدود یک‌پنجم بودجه کشور صرف جبران ناترازی‌شان می‌شود، اما مشکل اصلی همچنان سرجای خودش باقی مانده و به سال بعد منتقل می‌شود.

 

به این فهرست باید ناترازی گسترده بانک‌های دولتی و خصوصی را هم اضافه کرد. اعداد خودشان حرف می‌زنند. تا چند سال پیش حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد ناترازی نقدینگی مربوط به بانک‌های خصوصی بود، اما امروز مسئله حادتر شده و ۸۳ درصد ناترازی نظام بانکی مربوط به بانک‌های دولتی است. این تغییر بزرگ نشان می‌دهد که شیوه تعامل دولت با بانک‌ها نیازمند مجموعه‌ای از تصمیم‌های فوری و جدی است.

 

نمونه‌های روشن کم نیست. موسسه اعتباری ملل با ۶۵ هزار میلیارد تومان زیان انباشته، نسبت کفایت سرمایه منفی ۴۱ درصد و بدهی‌های سنگین به بانک مرکزی، یکی از بحرانی‌ترین پرونده‌های نظام بانکی کشور بود که بانک مرکزی در موردش تصمیم گرفت. از سوی دیگر، هنوز هم معلوم نیست سرنوشت ۷۵۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته بانک آینده پس از اعلام انحلال، دقیقا به کجا رسیده و چه کسی پاسخگوی آن است.

 

به یک نمونه روشن توجه کنیم؛ بانک آینده حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرده بود. پولی که نه برای اصلاح ساختار بانک یا پرداخت بدهی‌ها، که به‌عنوان تسهیلات بدون بهره به سهام‌دار اصلی پرداخت شد. در ادامه نیز همان مجموعه سهام ایران‌مال را پنج برابر قیمت واقعی به خود بانک آینده فروخت و پرونده‌ای ساخت که هنوز ابعاد کامل آن مشخص نیست.

 

این استقراض سنگین جای نقد و بررسی ویژه دارد. ۴۰۰ همت به معنای تزریق پول پرقدرت به اقتصاد بود که به شکل مستقیم در رشد تورم نقش داشت و آثار آن بر معیشت ۹۰ میلیون ایرانی سنگینی می‌کند. پس چه کسی باید پاسخگوی این تصمیم‌ها و پیامدهای آن باشد؟

 

حالا می‌رسیم به وضعیت خودروسازان کشورمان، به‌ویژه سایپا و ایران‌خودرو که سال‌هاست در کنار مشکلات داخلی یکی از متهمان اصلی آلودگی هوا نیز هستند. در مورد سایپا، فقط کافی است به رقم ۱۳۸ هزار میلیارد تومان زیان اشاره کنیم. زیانی که همراه با کاهش ۳۵ درصدی تولید بوده و این شرکت را ناچار کرده برای ادامه فعالیت حتی املاک خود را بفروشد.

 

واقعیت این است که خودروسازان ما مدت‌هاست در سراشیبی سقوط قرار دارند. کاهش کیفیت محصولات، افت تیراژ تولید، بحران نقدینگی، افزایش بدهی‌ها و نبود برنامه روشن برای اصلاح ساختار، مجموعا وضعیتی ساخته که امروز صنعت خودرو کمکی به اقتصاد نمی‌کند و خود نیز به یک بحران تبدیل شده است.

 

به بحران ناترازی انرژی هم باید پرداخت. بحرانی که چندسالی است کشور را به شدت درگیر کرده است. برایتان عجیب نیست که ایران با وجود داشتن یکی از بزرگ‌ترین ذخایر انرژی جهان، خودش گرفتار کمبود و ناترازی شده است. کشوری که روی گنج خوابیده، مجبور باشد چنین هزینه‌ سنگینی را تحمل کند.

 

برآوردهای کارشناسان نشان می‌دهد زیان روزانه خاموشی‌ها در اقتصاد ایران به رقمی حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان می‌رسد. فقط بخش صنعت، به‌دلیل کمبود برق روزانه بیش از ۹ هزار میلیارد تومان خسارت می‌بیند. با این حال، قطعی برق صرفا فقط نوک کوه یخی است که دیده می‌شود و  بخش بزرگ‌تری از بحران هنوز پنهان مانده است. فهرست بحران‌های ایران کوتاه نیست. برخی کارشناسان می‌گویند تعدادشان شاید از چهل مورد هم بیشتر باشد. رشد اقتصادی بلندمدت نزدیک به صفر، تورم مزمن، کسری ساختاری بودجه، شکاف رو‌به‌گسترش درآمدی، فساد، تحریم‌ها و ناکارآمدی مدیریتی تنها بخشی از این فهرست است.

 

در کنار اینها، همان‌طور که اشاره شد بحران آب و محیط‌ زیست با فرونشست زمین، خشک شدن تالاب‌ها و ریزگردها، زندگی میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند. ناترازی انرژی، بحران صندوق‌های بازنشستگی، بی‌ثباتی در نظام بانکی و فرسودگی زیرساخت‌ها نیز هر روز هزینه‌های بیشتری به اقتصاد تحمیل می‌کند.

 

از سوی دیگر، کاهش رشد جمعیت، موج سالمندی، عقب‌ماندن از فناوری‌های نو، بی‌اعتمادی اجتماعی، ناامیدی، بیکاری، مهاجرت، حذف نیروهای متخصص، ضعف نظام آموزشی، بحران حوزه سلامت و بهداشت و شنیده‌نشدن صدای مردم هم در حال عمیق‌تر کردن شکاف‌هاست. وضعیت زنان نیز با مجموعه‌ای از محدودیت‌ها، فشارها و تبعیض‌ها روبه‌روست. مسئله حجاب که همچنان در کانون توجهات برخی از مقامات و مسئولان است و موانع گسترده‌ای که در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی پیش رویشان قرار دارد.

 

همه اینها تنها نمونه‌ای از چالش‌هایی است که امروز کشور با آن روبه‌روست. بحران‌هایی که سال‌ها تلنبار شده و اکنون چهره کامل‌تری از خودشان نشان می‌دهند.به همه این مشکلات باید یک نگرانی بزرگ‌تر را هم افزود. ما تصویری روشن از آینده ایران نداریم. امروز در وضعیتی بین «نه جنگ و نه صلح» قرار گرفته‌ایم. حالتی که نه ثبات می‌آورد و نه امکان برنامه‌ریزی. نمی‌دانیم سرنوشت بی‌آبی چه خواهد شد، آلودگی هوا و ریزگردها به کجا می‌رسد یا وضعیت محیط‌ زیست در سال‌های پیش رو چگونه خواهد بود.

 

چطور باید از این حجم مشکلات عبور کنیم؟ چه کارهایی باید انجام شود؟ آیا امیدی هست که کشور از این چرخه فرساینده بیرون بیاید و دوباره روی ریل رشد و آرامش قرار بگیرد؟ و مهم‌تر از همه، چه زمانی ارتباط ایران با جهان بهبود پیدا می‌کند تا بتوان بخشی از این بحران‌ها را با همکاری و تعامل برطرف کرد؟ آیا تحریم‌ها دست از سرمان برمی‌دارند؟مردم حق دارند بپرسند که بالاخره تا چه زمانی باید چنین شرایطی را تحمل کنیم؟ واقعیت این است که دیر یا زود باید پاسخی روشن و مسئولانه برای آن پیدا شود. 

 

حالا به همان نکته اول برسیم که چرا هیچ‌کس عذرخواهی نمی‌کند؟ انتظار زیادی نیست که یک مقام مسئول در برابر مردم بایستد و بگوید: اگر امروز آب و هوا در وضعیت مناسبی نیست، شرمنده‌ایم. مسئولیت را می‌پذیریم و برای جبران تلاش می‌کنیم. خیلی شفاف و واضح توضیح بدهد که برای حل این مشکلات چه برنامه‌هایی دارند. امروز چه می‌کند و فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد.

 

مردم حق دارند مسئولان را جلوی دوربین، بی‌واسطه و صادقانه ببینند و حرف‌هایشان را درباره شرایط کشور بشنوند. حق دارند بدانند چه سیاست‌هایی در جریان است، چه بحران‌هایی روی میز است، نحوه حکمرانی چگونه پیش می‌رود و قرار است آینده این کشور چه شکلی داشته باشد. مردم فقط می‌خواهند تصویر دقیق‌تری از امروز و چشم‌انداز روشن‌تری از فردا داشته باشند. بعد بشنوند که مسئولان برای رسیدن به آن فردا چه گام‌هایی می‌خواهند بردارند. آیا چنین انتظاری زیاد است؟ آیا درخواست یک عذرخواهی صادقانه و یک برنامه روشن برای آینده، فراتر از حق طبیعی مردم است؟

 

 

تازه‌ترین تحولاتتک نگاریرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۴۵۶۲۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر