دنده عقب| رفقا این ضربالمثل «مهریهرو کی داده و کی گرفته» رو خواهشا جدی بگیرید!
ای بابا... این مثل مهریه نباشه از پس یقهمون بیرون بکشن
هفت صبح| رفقا... به نظر من خیلی از ضربالمثلها و جملاتی که بین مردم مرسومه و میگن، حالا به صورت شعر یا نثر یا هر شکلی که شما فکر کنین، صرفا جنبه تزئینی دارن. یعنی عرضم اینه که کاربردی ندارن. همینجوری الکی برای خوشگلی درست شدن. عصبیم؟... نه اصلا. حقیقت رو دارم عرض میکنم. مثال؟... فراوون.
یه دونه دم دستی بخوام عرض کنم، همین جمله قصار و معروفِ «مهریه رو کی داده، کی گرفته.». این جمله رو شما به یکی از عزیزانی که در حال حاضر در زندان، به همین جرم، مشغول نوشیدن آب خنک هستن بفرمایین، با یک عدد دستهبیل، به قصد فرو کردنش در دهانتون، تا اون سر دنیا هم شده دنبالتون میاد. میفرمایین نه؟ امتحان کنین.
حالا... بنده یه دوستی دارم که فکر میکنه خیلی فرهیختهست و خیال میکنه خیلی دایره لغات گستردهای داره و در هنگام نشخوار کلمات، خیلی ضربالمثل به کار میبره. از جمله همین «مهریه رو کی داده و کی گرفته». تا همین چند وقت پیش، هر چی میشد، با ربط و بی ربط، میگفت: «بابا... مهریه رو کی داده، کی گرفته. این هم مثل همونه دیگه...»
حدودا یه سال پیش بود که به اتفاق، باید جایی میرفتیم و اینترنت وصل نبود و ناچار بودیم که دربست بگیریم. بهش گفتم:- «ببین...هم مسیرمون دوره، هم کوچه پس کوچهس... قبلش با راننده قیمت رو تموم کن.» / «ول کن بابا... مهریه رو کی داده، کی گرفته. این هم مثل همونه دیگه.» / «چه ربطی به مهریه داره... میگم کرایه ماشین رو با راننده طی کن.»
خب، مبلغ رو طی نکرد و همان طور که میشد پیشبینی کرد، به مقصدمون که اون سرِ شهر بود رسیدیم، دوست محترمم و راننده، بعد از رد و بدل کردن چهارعدد جمله، سیبیل تو سیبیل شدن... دوست من که برخلاف عقل و فهمش، اندام درست و حسابیای داره، همراه با اجرای فنون رزمیِ شرقی و غربی، با صدایی رسا توضیحاتی مبنی بر وجود قانون در مملکت به راننده محترم میداد و نتیجه این شد که صورت و اندام راننده، غرق خون شد.
در کمتر از نیم ساعت، دوست محترمم، دستبند خورده در کلانتری روبروی افسر نگهبان نشسته بود. راننده رو که فرستاده بودن برای درمان و مقدمات پزشکی قانونی، من هم در حال نواختن آهنگ «دیدی... دیدی...» بودم: «دیدی گفتم طی کن...» ، «دیدی گفتم ربطی به مهریه نداره...» ، «دیدی گفتم اینجا جنگل نیست...» ، «دیدی؟....نه... دیدی؟»
اون شب قرار شد که دوست خیلی محترمم، مهمان پرسنل خدوم نیروی انتظامی باشه، تا فردا تشریف ببره دادسرا و به قول افسرنگهبان: «تازه اگه طرف رضایت بده، باید بری برای پرداخت دیه و از کارافتادگی...» بعضیها سعی بسیاری بر نفهم موندن دارن و در مغزشون، کلمهای به نام «تجربه»، تعریف نشده که این دوست من، میتونه نمونه و مثالِ کاملی در این بحث باشه: «ای باباااا... مهریه رو کی داده، کی گرفته... این دیه هم مثل همونه دیگه...»
معنی لبخند زیبای افسر نگهبان رو چند هفته بعد، کاملا متوجه شد: هم دیه رو داد، هم هزینه از کار افتادگی رو دو دستی تقدیم کرد، هم با دستهگل و شیرینی رفت و رضایت گرفت... از این واقعه، یک ماه نگذشته بود که متوجه شدم در شرف ازدواجه، ولی با خانواده خودش در مورد مبلغ مهریه، اختلاف داره.
هر چی پدر و مادرش میگفتن: «هزار تا سکه زیاده. این تعهده... مثل قرضه، نمیتونی از پسش بربیای»، نمیفهمید و قویا اعتقاد داشت که: «ول کنین بابا... مهریه رو کی داده، کی گرفته.»
من که در جریان موضوع قرار گرفتم، گفتم: - «برای اولین بار، محلِ استفاده از ضربالمثل رو درست پیدا کردی، ولی از پایه، حرفت غلطه...» طبق کلیه پیشبینیهایی که بر اثر تجربه به دست آمده بود، ازدواج سر گرفت و مهریه هم همون هزار تا شد.
ولی برخلاف کلیه پیشبینیها و آرزوهای خوشبختی، دوستم دو سه ماهی هست که کاملا متوجه شده که چه کسی مهریه رو داده و دقیقا براش روشن شده که دریافت کننده چه کسیست. خب، تا اینجای کار خیلی اتفاق عجیبی نیفتاده. در هر حال، بعضی از ازدواجها ختم به خیر نمیشه. ولی بلایی به سر این رفیق ما اومده که دیگه از اون سمت بوم افتاده.
برای رفتن به جایی، یک تاکسی اینترنتی گرفته بودیم و مبدا و مقصد و هزینه، کاملا مشخص بود و به غیر از «سلام» و «خداحافظ»، نیازی نبود کلام دیگری با راننده رد و بدل کنیم. - «چرا سوار نمیشی؟» / «کرایه چقدر میشه؟» / «بابا، هزینه رو که قبلش مشخص کردهن.آنلاین پرداخت میکنیم.» / «محاله سوار شم.» / «اِ... آقا من پرداخت میکنم. از چی میترسی؟»
هر چی من اصرار کردم و هر چی راننده قسم میخورد که «به خدا قابل نداره»، راضی نمی شد. خلاصه، قبل از این که بر روی صندلیهای ماشین جا خوش کنیم، کرایه رو حساب کرد.
حالا دیگه هر کاری میخوایم بکنیم، میگه: «ای بابا... این مثل مهریه نباشه از پس یقهمون بیرون بکشن.»