هنگام هجوم استرس این سه راه را امتحان کنید؛ فرار از مارپیچ اضطراب

شما هم تاکنون احساس اضطراب کرده باشید. اما میتوانید با این سه راه تا حدودی به کنترل آن بپردازید
هفت صبح | آیا شما هم اخیرا احساس اضطراب کردهاید؟ اگر این طور است قطعا شما تنها نیستند. بر اساس بنیاد سلامت ذهن، 74 درصد مردم، گزارش دادهاند که برای کنار آمدن با اضطراب شدید چالش دارند. بسیاری از رواندرمانگران افرادی را دیدهاند که استرس را تجربه میکنند و به تدریج در مارپیچی میلغزند که بیرون آمدن از آن سخت است، این موضوع کمی مثل بازی موش و چکش است، یعنی تا میآیید از استرس خلاص شوید و بر آن غلبه کنید یکی دیگر ظاهر میشود (یا شاید هم چند تای دیگر)، و بعد به نظر میرسد غلبه کردن بر آن محال است. به مرور زمان، این ماجرا فرساینده میشود. به نظر میرسد که لحظهای نیست که بتوانید نفسی تازه کنید. کاری که زمانی آسان و قابل انجام بهنظر میرسید، اکنون تواناییهایتان را زیر سوال برده است. اگر این موضوع برایتان آشناست، در جای درستی هستید. خبر خوب این است: میتوانید در مارپیچ استرستان را وقفه ایجاد کنید و چرخه اضطراب را بشکنید، برای محافظت از آرامشتان با این سه استراتژی شروع کنید.
عادیسازی کن
اگر با خواندن این نکته چشمانتان از تعجب گرد شده، طبیعی است. بگذارید توضیح بدهم... دقیقا نمیگویم، «فقط آن را بپذیر.» اما از شما میخواهم که یک لحظه عقبنشینی کنید و به این فکر کنید که تجربه استرس چقدر طبیعی است. در واقع، این بخشی از انسان بودن است. این بدان معنا نیست که شما کمتر شایسته یا توانمند هستید، اما به نوعی، بهخصوص زمانی که در مارپیچ عمیق هستیم، اغلب استرس خود را دقیقاً به این معنا تفسیر میکنیم. استرس زمانی اتفاق میافتد که فشاری را تجربه میکنیم که تعادل ما را به هم میزند. این میتواند یک محرک یکبار برای همیشه یا مزمن مکرر باشد. صرف نظر از این، همه ما قرار است استرس را تجربه کنیم. اجازه ندهید ذهنتان شما را متقاعد کند که شما یک ناهنجاری هستید. در واقع، افرادی که با استرس دست و پنجه نرم نمیکنند، تافته جدا بافته هستند.
خنثیسازی
از یک جایی به بعد استرس کلمه بدی شد. اگر از کسی بپرسیم حالش چطور است و او پاسخ دهد: «من استرس دارم»، فرض میکنیم که روز بدی را سپری میکند، درست است؟ گاهی اوقات، این فرافکنی از تجربه خود ما است. ما فکر میکنیم که استرس برای ما ناخوشایند است و باید همیشه برای همه ناخوشایند باشد. لزوما نباید اینطور باشد.
ما مجبور نیستیم چیزی را که واقعا منفی است به مثبت تبدیل کنیم. آنچه میتواند مفید باشد این است که به اندازه کافی به عقب برگردید تا استرس خود را از محل بیطرفی ارزیابی کنید. وقتی روزنه دید را تغییر میدهید، ممکن است ببینید که همه چیز صفر و صد نیست. استرسی که با آن روبهرو هستید ممکن است جرقههای خوبی در آن وجود داشته باشد که وقتی خیلی به آن نزدیک هستیم، نمیتوانیم به وضوح ببینیم. ما میدانیم که گیل کینگ نمیتواند احساس خود را دقایقی قبل از انفجار به فضا انکار کند، اما... او در آستانه رفتن به فضا بود!
استراتژی خنثیسازی استرس به ما این امکان را میدهد که هم جنبههای ناخوشایند و هم جنبههای خوشایند استرس خود را ببینیم.
استرستان را بشناسید
امیدوارم این استراتژی تا حدودی بدیهی به نظر برسد، اما باید به آن اشاره کنم زیرا اغلب در اعماق یک مارپیچ استرس، نادیده گرفته میشود. آشنایی با مارپیچ میتواند ما را به نتیجهگیریهای تکانشی وادار کند: دفعه قبل این باعث فلان و بهمان اتفاق بد شد و دوباره اتفاق خواهد افتاد. نمیدانم چه کنم. هیچ حامیای ندارم. توانایی مدیریت این موضوع را ندارم و... ما با این پیشفرضها منحرف میشویم و انرژی ما در این فرآیند تحلیل میرود. درعوض، وقتی استرس خود را تشخیص میدهیم، از بین بردن خودگویی ناسالم میتواند به ما این امکان را بدهد که استرس پیش آمده را بشناسیم و در نهایت ما را برای مدیریت آماده میکند. به جای پرتاب دارت در تاریکی، چراغها را روشن کنید، بدن خود را جهت دهید، نفس عمیق بکشید و هدف را نشانه بگیرید. حتی اگر به هدف نزنید، وقتی تلاش میکنید اعتماد به نفس شما افزایش مییابد.