ژنرال عاصم سلطان در سایه | صدای چکمه دیکتاتوری
پاکستان با اصلاحات بحثبرانگیز در قانون اساسی، قدرتی بیسابقه و مادامالعمر به فرمانده ارتش بخشیده است
هفت صبح| با تصویب جنجالی «اصلاحیه بیستوهفتم» قانون اساسی در پارلمان پاکستان، ارتش و دستگاه قضایی این کشور وارد دورهای تازه از تمرکز قدرت شدهاند؛ دورهای که در آن «فیلدمارشال عاصم منیر»، فرمانده ارتش، قدرتی فراتر از هر رهبر نظامی پس از ۱۹۴۷ بهدست آورده و به قدرتمندترین فرد پاکستان بدل شده است. گفتنی است، تصویب اصلاحیه بیستوهفتم، حتی در کشوری با سابقه طولانی سیطره ارتش بر حاکمیت، رویدادی بیسابقه توصیف شده است.
این اصلاحیه در حالی طی چند ساعت و با حداقل مخالفت از مجلس سنا و سپس مجلس ملی پاکستان عبور کرد که به طور معمول هر تغییر در قانون اساسی هفتهها بحث و جدل به همراه دارد. سرعت تصویب خود نشانه روشنی از وزن سیاسی عاصم منیر بود؛ وزنی که بر تمامی جناحهای سیاسی سایه انداخت و آنها را به پذیرش ساختاری کمسابقه واداشت.
این اصلاحیه برای نخستین بار جایگاهی تازه به نام «رئیس نیروهای دفاعی» (CDF) ایجاد کرد؛ مقامی که بهطور همزمان توسط رئیس ستاد ارتش اداره میشود و ارتش، نیروی هوایی و نیروی دریایی را زیر فرمان یک فرمانده واحد قرار میدهد. این تمرکز جدید، استراتژی، بودجه، تصمیمگیری و فرماندهی جنگی را بهطور کامل در اختیار ارتش و شخص عاصم منیر قرار میدهد.
همزمان، او به درجه پنجستاره ارتقا یافته؛ مقامی که پس از دوران ایوبخان دیگر به هیچ نظامی داده نشده بود. در کنار این اختیارات، مصونیت مادامالعمر از تعقیب قضایی نیز به او و رئیسجمهور اعطا شده است؛ امتیازی که یافتن مشابهش حتی در میان دیکتاتوریهای کلاسیک نظامی هم کمسابقه است. منتقدان میگویند چنین جایگاهی بهمعنای قرار گرفتن فرمانده ارتش فراسوی هر نوع نظارت و پاسخگویی است.
ارتش با فرماندهی از نو
براساس قانون جدید، با صدور حکم انتصاب عاصم منیر بهعنوان رئیس نیروهای دفاعی، ساعت دوره خدمت او از نو تنظیم میشود. این یعنی دوره ۵ ساله فرماندهی او نه از ۲۰۲۲ که از روز آغاز بهکارش بهعنوان رئیس نیروهای دفاعی محسوب میشود و حالا تا ۲۰۳۰ ادامه دارد.
البته اگر دولت وقت بخواهد، میتواند او را برای ۵ سال دیگر نیز تمدید کند؛ یعنی به احتمال فراوان، شاهد طولانیترین دوره فرماندهی یک ارتشی پس از دوران ضیاءالحق خواهیم بود. این استمرار قدرت، در کشوری که هیچ نخستوزیری تاکنون یک دوره پنجساله را به طور کامل به پایان نرسانده، معنایی فراتر از یک انتصاب اداری دارد. موقعیت جدید منیر نهتنها او را به فرمانده کل سه شاخه نظامی بدل کرده، بلکه نقش اصلی تصمیمساز امنیتی در کشور، سیاستگذار دفاعی و کنترلکننده برنامه هستهای پاکستان را نیز در دستان او متمرکز میسازد.
صدای چکمه دیکتاتوری
اصلاحیه جدید، در ظاهر برای مدرنسازی ساختار دفاعی معرفی شده اما در محتوا آرایش قدرت را بهشکلی بنیادین تغییر داده و ارتش را بر نیروی هوایی و دریایی چیره کرده است. با تبدیل جایگاه پنجستارهها به یک مقام قانون اساسی با امتیازات دائمی، فرمانده ارتش اکنون در ردیف مقامات غیرقابل عزل قرار گرفته و فقط با رأی دوسوم پارلمان میتوان او را برکنار کرد؛ امکانی که در ساختار سیاسی شکننده پاکستان غیرممکن است.
از این رو، برخی فرماندهان سابق نیروی هوایی و دریایی هشدار دادهاند که این تمرکز قدرت میتواند نارضایتیهای پنهان ایجاد کند، بهویژه با توجه به اینکه حالا تصمیمگیری درباره انتصابات ارشد و بودجه راهبردی در اختیار یک فرمانده واحد قرار گرفته است. آنها معتقدند این اصلاحیه بیشتر از آنکه یک آیندهنگری دفاعی باشد، تثبیتکننده برتری تاریخی ارتش بر دو نیروی دیگر است و اگر گوشی شنوا داشته باشیم، میتوانیم صدای چکمههای یک دیکتاتور جدید را بشنویم.
جنگ ۴ روزه با هند، پنجرهای برای منیر
منتقدان میگویند زمینه واقعی این اصلاحات، جنگ ۴ روزه پاکستان و هند در ماه مه بوده است. در آن نبرد، عاصم منیر نقشی محوری ایفا کرد و روایت رسمی دولت آن نبرد را پیروزی قاطع خواند. بسیاری از ناظران معتقدند همین فضای ملیگرایانه و موج امنیتی، فرصتی طلایی برای کارگزاران امنیتی فراهم آورد تا طرحی دیرینه را عملی کنند: تبدیل فرمانده ارتش به فرمانده کل دفاع کشور. گزارشهای غیررسمی حاکی است که برخی سیاستمداران نیز از این درگیری بهعنوان دستاویزی برای توجیه ادغام فرماندهی استفاده کردند تا بتوانند با اتکا به حمایت ارتش، جایگاه لرزان دولت ائتلافی را تثبیت کنند.
نقش آمریکا، سفرهای خارجی و میدان سیاست داخلی
در سالهای اخیر، عاصم منیر حضوری کمسابقه در عرصه دیپلماسی داشته است. او نهتنها چندین بار به آمریکا سفر کرد که دو بار نیز میهمان کاخ سفید بود و دونالد ترامپ در گفتوگوهای عمومی از او بهعنوان «فیلدمارشال محبوب من» یاد کرد؛ عبارتی که نشاندهنده روابط شخصی و سیاسی نزدیک میان دو طرف است. این نقشآفرینی بینالمللی، بهویژه همزمان با بحران سیاسی داخلی پاکستان، جایگاه منیر را تقویت کرد.
دولت شهباز شریف که با اتهامات بیپایان از سوی حزب تحریک انصاف (PTI) روبهروست، اکنون بیش از همیشه برای بقای خود به حمایت ارتش وابسته است. آزادی عمل گسترده ارتش، بازداشتهای پیدرپی رهبران حزب تحریک انصاف و زندانیبودن عمران خان برای دو سال متوالی، همه نشانههایی است از تغییر معادله قدرت به سود ارتش.
در انتخابات فوریه ۲۰۲۴ نیز هرچند نامزدهای مورد حمایت حزب تحریک انصاف بیشترین کرسیها را گرفتند اما از تشکیل دولت بازماندند؛ اتفاقی که بسیاری از تحلیلگران نتیجه مستقیم مهندسی سیاسی با محوریت منیر میدانند. گفتنی است، پاکستان از زمان استقلال تا امروز چهار کودتای نظامی و دههها حاکمیت ارتش را تجربه کرده. حتی در دورههای دموکراتیک، ژنرالها همیشه بازیگران اصلی سیاست باقی ماندهاند.