کارت شناسایی اشتباه میکند، ژنها نه

آیا واقعا ژنهای ما همان چیزی را بازتاب میدهند که برچسبها و هویتهای اجتماعیمان میگویند؟
هفت صبح| گاهی در ایستگاه مترو یا صف نان، وقتی به آدمها نگاه میکنیم، تصور میکنیم میتوانیم هویتشان را از چهره، رنگ پوست یا حتی لهجهشان حدس بزنیم. شاید هم ناخودآگاه، دیگران را در ذهنمان به دستههایی بر اساس نژاد، قومیت یا ملیت تقسیم میکنیم. این تقسیمبندیها، صرفا در بخشی از گفتوگوهای روزمره ما نیست و ردپایش را حتی در پزشکی، علم و سیاست میبینیم اما آیا واقعا ژنهای ما همان چیزی را بازتاب میدهند که برچسبها و هویتهای اجتماعیمان میگویند؟
نتایج یک پژوهش وسیع در آمریکا، تصویری بسیار متفاوت از آنچه سالها پذیرفته بودیم پیشرویمان گذاشته است. پژوهشی که با بررسی ژنهای بیش از ۲۳۰ هزار نفر از شرکتکنندگان پروژه «همه ما» (All of Us) انجام شد، روایت آشنای تقسیمبندی نژادی و قومی را به چالش میکشد. در این مطالعه، پژوهشگران به جای تکیه بر خوداظهاری افراد درباره نژاد یا قومیتشان، به سراغ ژنهای آنها رفتند و آنچه کشف کردند، شگفتانگیز بود: مرزهای هویتی که ما روی نقشه ذهنمان میکشیم، هیچ تطابق دقیقی با ژنتیکمان ندارد.
ادواردو تارازونا سانتوس، استاد ژنتیک جمعیت انسانی در برزیل و از پژوهشگران این پروژه، بر اهمیت این یافتهها تأکید میکند. به گفته او، «دگرگونیای که این تحقیق ایجاد میکند، فقط مربوط به دنیای ژن و آزمایشگاه نیست؛ راه را برای پزشکی دقیقتر، عادلانهتر و انسانمحورتر باز میکند.» پزشکیای که قرار نیست بر اساس دستهبندیهای قدیمی و تصورات کلیشهای، برای هر کس نسخهای بنویسد؛ بلکه باید بدن و تاریخچه هر انسان را جداگانه بشناسد.
تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که اختلاف ژنتیکی بین کسانی که خود را عضو یک نژاد یا قومیت معرفی میکنند، میتواند بیشتر از اختلاف بین دو گروه متفاوت باشد. در واقع، بهجای اینکه انسانها در دستههای مجزا و بسته قرار بگیرند، طیفی از تفاوتها و اشتراکات در ژنها وجود دارد که از خطوط اجتماعی عبور میکند. این یافته، پاسخی است به دیدگاههای بحثبرانگیزی که اصرار داشتند میتوان انسانها را به سادگی در جعبههای از پیش تعیینشده نژادی جا داد.
حتی جغرافیا هم، چهره ثابتی از هویت ژنتیکی به ما نشان نمیدهد. مثلاً شرکتکنندگانی که خود را لاتینتبار معرفی کردهاند و ساکن ایالتهایی چون کالیفرنیا، تگزاس و آریزونا هستند، نسبت بالاتری از نیاکان بومی آمریکا را در ژنهایشان دارند. این در حالی است که لاتینتبارهای نیویورک، سهم بیشتری از میراث آفریقایی را با خود حمل میکنند؛ نتیجه موج مهاجرتهایی که از کارائیب به این شهر بزرگ رسیده است. همین پیچیدگیهای ژنتیکی، ریشه در تاریخچه مهاجرتها، استعمار و جابهجاییهای جمعیتی دارد که خاک آمریکا و هویتهای ساکنانش را شکل داده است.
پژوهشگران به صراحت اعلام کردهاند که اتکا به مفهوم نژاد و قومیت، حتی در مطالعات علمی و پزشکی، گمراهکننده است. این دستهبندیها، ساختههای اجتماعیاند و بازتاب دقیقی از حقیقت زیستی ما نیستند. بهتر است این مفاهیم را به عرصههای اجتماعی بسپاریم؛ جایی که میدانیم تجربه زیسته انسانها با این واژهها معنا پیدا میکند.
شاید حالا وقت آن رسیده باشد که با آینهای صادقتر به خود و دیگران نگاه کنیم. نه از ورای پوست و نام خانوادگی و شناسنامه، با دانشی تازه از ژنهایی که رازهای گذشته و آینده را در خود دارند. ژنهایی که نشان میدهند مرزهای ما، همانقدر که واقعیاند، خیالی هم هستند؛ و آنچه ما را به هم پیوند میدهد، بیش از آن است که تصور میکردیم.