بهترین نقشهای عمر ما | درباره یک انتخاب سینمایی و مسئله یکشنبهها و تاریخ قمری
هیچ نکته سیاسی امروز مطرح نمیکنم؛ هر یکشنبه قرارمان به خوشبینی باشد
هفت صبح| یک: سایت کالیدر دیروز بهترین فیلمهای قرن بیستم به لحاظ کیفیت بازیگرها و سطح نقشآفرینی را انتخاب کرده که نتایجش جالب بودند. مثلا اولین فیلم در این ردهبندی «در بارانداز» ساخته الیا کازان است با بازی مارلون براندو و اوا مریسنت و رد استایگر و کارل مالدن. فیلم دلخواه من نیست اما از کیفیت بالای بازیگرها سود میبرد. مارلون براندو، برنده اسکار نقش اول و اوا مریسنت، برنده اسکار نقش مکمل زن برای این فیلم شدند.
عجیب آنکه فیلم دوم به کارگردانی اختصاص دارد که به بیاعتنایی به کیفیت کار بازیگرها معتقد بوده و حتی تشبیه بیادبانه «بازیگرها به گلهای از گاوها...» هم به او منتسب شده است. «ربهکا» ازآلفرد هیچکاک که منتقد سایت کالیدر با شگفتی و تحسین از بازی لارنس الیویه، جون فونتین و جودیت اندرسن در این فیلم یاد کرده است. جون فونتین برای این فیلم برنده اسکار بهترین بازیگر زن در سال 1940 شد. رده سوم به «شکارچی گوزن» اختصاص پیدا کرده. با مجموعه بازیگرهای غبطهبرانگیزش؛ رابرت دنیرو، مریل استریپ، جان کازال و کریستوفر واکن. آقای واکن یک اسکار نقش دوم برای این فیلم به دست آورد.
فیلم چهارم، «کار درست را انجام بده» ساخته مشهور اسپایک لی است با مجموعهای از بازیگران تیرهپوست. دنی ایلو، اوسی دیویس و رابی دی. این مجموعه یک اسکار نقش دوم برای دنی آیلو به دست آوردند. و بالاخره فیلم پنجم هم «پدرخوانده» ساخته مشهور فرانسیس فوردکاپولا است؛ با بازیگران معروفش مارلون براندو و آل پاچینو و رابرت دووال و جیمز کان.
همه میدانیم که مارلون براندو برای این فیلم دومین اسکار خود را دریافت کرد. دریافت که نکرد البته؛ یک دختر سرخپوست را فرستاد و بیانیهای درباره حقوق سرخپوستها قرائت کرد. دیگر نامهای این فهرست را فقط برایتان مرور میکنم: فهرست شیندلر، آمادئوس، بهترین سالهای عمر ما، کازابلانکا و شبهای بوگی. در اولین فرصت، شاید همین پنجشنبه فهرست مشابهی را در مورد فیلمهای ایرانی برایتان آماده خواهم کرد.
دو: هیچ نکته سیاسی امروز مطرح نمیکنم. به نظرم امروز را با خوشبینی به فضای سیاسی بگذرانیم و از چیزی گلایه و شکوه نکنیم. هر یکشنبه قرارمان به خوشبینی باشد.
سه: به عنوان یک علاقمند آماتور تاریخ یکی از بزرگترین شکنجهها برای من تطابق تاریخهاست. تاریخ شمسی و میلادی که راحت هستند. مسئله اینجاست که هنوز بسیاری از سایتهای تاریخی معتبر از تاریخهای قمری استفاده میکنند و کار را برای مخاطبان، بسیار سخت میسازند. ترتیب و تنظیم وقایع تاریخی بر حسب تاریخهای میلادی و شمسی به اندازه کافی کار شاقی هست، دیگر از ما نخواهید که وقایع را با خط سیر تاریخ قمری هم در ذهنمان مرتب کنیم.
بخصوص در مورد دورههایی از تاریخ معاصر که حوادث با فشردگی زیادی شکل گرفتهاند و یک سال یا یک ماه اشتباه شما را در مطالعه تاریخ بر مبنای تاریخ قمری با یک اعوجاج در نتیجهگیری روبهرو خواهد کرد. یک نهضت درست کنید و این ماجرای تاریخ قمری و شمسی را حل کنید.