کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۴۲۶۲
تاریخ خبر:

سوژه هفته؛ درس و تجدید و تابستان| گفت من از شیمی می‌ترسم!

سوژه هفته؛ درس و تجدید و تابستان| گفت من از شیمی می‌ترسم!

وقتی لابه‌لای مسائل سخت فیزیک و امتحان فردا گل سعید العویران ‌عربستانی را در جام‌جهانی پی می‌گرفتیم

هفت صبح|  ‌یک: خرداد همیشه طعم ترش و ممنوعه آلوچه را داشت که آدم‌های باکلاس به آن گوجه سبز می‌گفتند و با هر خرچ خرچی که در مذاقت مزه می‌کرد در این اندیشه بودی که امسال قرار است کدام دندانت را به باد فنا دهد و آخر خرداد با دندان دردی سگ‌کش به آقا وهاب مراجعه کنی و از بیخ و بن از شر دندان  خلاص شوی و یا اینکه در بهترین حالت ۲۰۰۰ تومنی پیاده شوی و با یک ترمیم سطحی سر و ته قضیه هم بیاید.

 

برای دانش آموز رشته ریاضی و فیزیک که کل سال با اتحادها و معادلات ریاضی و هندسه و آمار و احتمال و مسائل سخت فیزیک سر و کار دارد و آنقدر سطوح تحتانی اندامش فراخ تشریف دارد که همه درس‌ها را به اردیبهشت و شب‌های سکرآور خرداد موکول کند، درس شیمی حکم همان دندان کرم خورده را داشت که در هر حالتی باید منتظر گزگز کردن و زدنت به زمین گرم تیر ماه و تلف کردن کل تعطیلات باشی!

 

هرچند بعدها در همین صفحه یک عدد رضا فراهانی پیدا شود و یکی از برجسته‌ترین اساتید شیمی کشور لقب بگیرد و جوری از این درس مرارت بار حرف بزند که انگار زنگ انشا بوده و تو بی‌خودی آن را شاخ غول کرده‌ای که هیچ وقت توان شکستنش را در خود پیدا نکرده‌ای و یکی از مهمترین دلایل دوریت از حوزه پزشکی همین شیمی مادر مرده بوده و زیست شناسی غریب و مهمان کش و البته چندشی که از خین و خین ریزی به قول بسیم بیک داشته‌ای!

 

دو: این چنین بود که از همان لحظه در شدن توپ سال نو کابوس خرداد آرام آرام شروع می‌شد و اگر آلوچه و فوتبال را از آن حذف می‌کردی چیز چندان دندان گیری در خاطراتت نمانده و هرچه بود درد و بلای کتاب‌های نخوانده و مسائل و نمونه سوالات لاینحل که شبانه روز همچون حناقی به جایی از گلو می‌چسبید که نه راه برون رفت داشت نه توان قورت داده شدن و بهار و اردیبهشت و طبیعت کوهستان محذوفترین بخش نوجوانی و جوانی که تازه بعد از ۴۰ سالگی فهمیدیم که چه بهشت‌هایی را از دست داده‌ایم و دنبال میوه ممنوعه‌ای به اسم نمره ۱۰ لعنتی عمر گران مایه را چنان صرف کردیم که حتی یادمان رفت چه خوردیم صیف و چه پوشیدیم شتا! اما تمام تلاشمان را به کار بستیم و همه روش‌های حلال و حرام را به استخدام درآوردیم تا با حداقل‌ترین نمره هم که شده درس مورد نظر را از سر بگذرانیم و ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به یاری بطلبیم تا دهی به کف آورده و به غفلت نخوریم!

 

سه: دلچسب‌ترین و فراموش نشدنی‌ترین روز خرداد بعد از امتحان پایانی بود که فارغ از اینکه چگونه نوشتیم و چند می‌گیریم، هرچه زودتر سعی می‌کردیم ورقه‌ها را بدهیم و بیرون مدرسه دنبال کتابمان بگردیم که قبل از امتحان قایم کرده‌ایم و بعد از تورقی کوتاه چنان شوتی به آن بزنیم که ده متر آن طرف‌تر بیفتد و اگر وضع نمره‌مان خیلی خوب بود و یا درس کمی آسان تشریف داشت حتی بساط آتش و کتاب سوزان برپا کنیم و یک درصد هم احتمال ندهیم که در صورت گرفتن نمره زیر ۱۰ باید دنبال کتابمان با چراغ قوه بگردیم.

 

چرا که تنها دلخوشی ما این بود که از امشب دیگر با دیدن مسابقات فوتبال جام جهانی و جام ملت‌های اروپا که همیشه خدا در خرداد ماه برگزار می‌شدند عذاب وجدان نخواهیم داشت جوری که یک چشم‌مان به کتاب باشد و یک چشم‌مان به تلویزیون و دیگر لازم نیست ساعت ۵ صبح لابه‌لای مسائل سخت فیزیک و امتحان فردا گل سعید العویران سبزپوش عربستانی را در جام جهانی پی بگیریم و درست همان وقتی که پدر برای نماز بیدار شده و از این سر به هوایی پسرکی که تا صبح بیدار مانده تا در کنار فوتبال نیم نگاهی هم به درس داشته باشد انگشت حیرت به دندان تعقل بگزد و سری تکان دهد و به نماز صبحش برسد که قضا نشود! ما چنین اعجوبه‌هایی بودیم برادر!

 

چهار: از فردای پایان امتحانات پچ‌پچه‌ها شروع می‌شد و می‌گفتند در فلان درس کسی نیفتاده، در فلان درس نصف مدرسه افتاده‌اند، در بهمان درس فقط دو نفر افتاده‌اند. تک تک بچه‌ها تمام عوامل و دوستان و آشنایان را بسیج می‌کردند تا سر از نمرات رد شده به دفتردار مدرسه در بیاورند و گاه این حدس و گمان‌ها درست از آب در می‌آمد و گاه کاملاً برعکس، ولی چیزی که عیان بود اینکه در درس شیمی حتی اگر قرار بود یک نفر تجدیدی بشود این بنده حقیر باید می‌بودم که در هر صورت این درس را برای تابستان رزرو کرده و موازنه و جدول مندلیف و ظرفیت‌های عناصر برایم طعمی داغ از جنس آسفالت هرم گرفته مردادی داشت و آنقدر هم خوشبخت و خوش شانس بودیم که از دوم دبیرستان به بعد برای پایین آوردن آمار مردودین که سال قبلترش تقریباً ۸۰ درصد دانش آموزان سال اول دبیرستان را شامل می‌شد طرحی به اسم امتحانات مرداد در نظام قدیم تحصیلی راه‌اندازی شد.

 

تا به واسطه آن دانش‌آموزان تجدیدی، دروس مورد نظر را بعد از شرکت در کلاس‌های تابستانی در اواسط مرداد یک بار امتحان می‌دادند و در صورت قبول نشدن می‌رفتند برای امتحانات شهریور! البته یکی از دوستان به مزاح می‌گفت اگر در شهریور هم قبول نشویم می‌رویم برای امتحانات مهریور! یعنی اینکه برادران ما در آموزش و پرورش تمام تلاششان را برای جلوگیری از رفوزه شدن و توی کوزه شدن‌مان به عمل می‌آوردند و این برنامه تابستانی هم در تفهیم بهتر دروس تاثیر داشت هم بالا رفتن آمار قبولی!

 

کدخبر: ۵۶۴۲۶۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر