سوژه هفته؛ المپینها | خانهای در دور دست!
مسابقات نیم بند فوتبال المپیک سالهاست تبدیل شده به حسرتی عمیق
هفت صبح| یک: واقعیتش را بخواهید سالهاست انگیزه چندانی برای تعقیب مسابقات المپیک ندارم و اساساً بر این باورم که رسالت تاریخی خود را از دهههای پیش از دست داده و اینکه هزاران ورزشکار در موعدی معهود از چهار گوشه جهان هر چهار سال یک بار در یک شهر جمع بشوند و همانند روزهای جشنواره ما به صورت فشرده و کپسولی در رشتههای مختلف به رقابت با هم بپردازند
در حالی که اصلاً فرصت کافی برای دیده شدن توسط علاقهمندان وجود ندارد و اینکه یک نفر مثل مایکل فلپس در یک روز به تنهایی ۷- ۸ مدال طلا بر گردن بیاویزد و در رشته دیگر بیست سی بازیکن بعد از مدتها اردو و تمرین و زحمت و تلاش از دستیابی به یک مدال تیمی هم باز بمانند متر و معیار درستی برای شناختن کیفیت بهتر ورزشکاران نسبت به همدیگر نیست.
در حالی که در طول سال در تمام رشتههای ورزشی مسابقات جهانی با بالاترین کیفیتها در فصول مختلف برگزار میشود هم ورزشکاران با فراغ بال برای موفقیت تلاش میکنند و هم بینندگان با تماشایشان ارضا میشوند. به عنوان مثال مسابقات فوتبال المپیک را با مسابقات جام جهانی و قهرمانی باشگاههای اروپا مقایسه کنید تا عیار دستتان بیاید هر چند که شاید خیلیها اذعان کنند که فوتبال المپیک برای زیر ۲۳ سالههاست و البته همان هم دلیلیست بر مدعا که چون تعدادی از کشورهای صاحب فوتبال استقبال چندانی از مسابقات المپیک نکردند و زور خود رادر جام جهانی و جام ملتها خلاصه کردند این بند اضافه شد تا به واسطه آن، هوایی تازه به مسابقات بدمد و تیمها مجبور باشند با بهترین کیفیت برای تربیت نسلهای جدید هم که شده وارد عرصه بشوند.
دو: اما همین مسابقات نیم بند فوتبال المپیک سالهاست تبدیل شده به حسرتی عمیق و در گذر زمان عقدهای ناگشوده که انگار پایانی بر ناکامیهای سریالی ما در دور مقدماتی مسابقات انتخابی متصور نیست و در هر دوره احساس میکنیم که این بار با بهرهگیری از بهترین بازیکنان جوان شاغل در لیگ که از قضا بعدها اکثرشان از ستارگان فوتبال ما هم میشوند بالاخره این طلسم میشکند که نمیشکند که نمیشکند و هیچ مربی و مدیر و جادوگری هم باطلالسحر این افسون شدگی را در جیبش ندارد و هر بار با کوچکترین نسیمی خانه رویاییمان ویران میشود.
مایی که وقتی برای نخستین بار اسم تیم امید را میشنیدیم ذهن پرسشگرمان هی به خود فشار میآورد که این کدام تیم باشگاهی بوده که تا به حال اسمش را نشنیدهایم و این بار قرار است در زمستان برفی تهران میزبان تیم ملی ژاپن باشد که برای سه دیدار دوستانه به تهران آمده و یکی از بازیهایش با تیم امید خواهد بود؟ چرا که اسم تمامی باشگاههای کشور را از حفظ بودیم و تیمهای ملی هم بزرگسالان بود و جوانان و نوجوانان اما پیری فرزانه از در درآمد و گفت تیم امید یعنی بازیکنان که نه در تیم جوانان جای دارند به دلیل کبر سن و نه در تیم ملی به دلیل کم تجربهگی و سن کم و بعد از آن هم که یک وظیفه پرسنلی برایشان تعریف کردند و مسابقات المپیک شد جولانگاه بازیکنان زیر ۲۳ سال فوتبال کشورها!
سه: از مسابقات مقدماتی المپیک ۱۹۹۲ بارسلون بود که قانون زیر ۲۳ سالهها را وضع کردند و مقرر شد تا برای رقابتی شدن مسابقات آن رده سنی و زیر سایه جام جهانی قرار گرفتن مسابقات فوتبال المپیک، آن را به رده سنی زیر ۲۳ سال اختصاص دهند همان مسابقاتی که در پایان پپ گواردیولای جوان در میانه میدان ماتادورها دلبری میکرد و آخر کار جام را بالای سر برد تا نقطه پایانی باشد بر ناکامیهای تمام نشدنی اسپانیا در جامهای معتبر هر چند برای موفقیت در جام جهانی و جام ملتهای اروپا چندین سال صبوری پیشه کردند.
مرحله انتخابی مسابقات در آسیا در بالاترین سطح ممکن برگزار شد و در گروه ایران تیمهای قطر، امارات، پاکستان و یمن حضور داشتند. علیرضا دلیخون دروازهبان ثابت تیم بود که بعدها تا یک قدمی استقلال آمد و از ترس رقابت با عابدزاده بزرگ راهش را به سمت تیم تازه تشکیل شده کشاورز کج کرد و نتوانست آن درخشش جوانی را حفظ کند ولی بین بازیکنان خط دفاعی افشین پیروانی و ژورس قازاریان حضور داشتند که سرنوشت کاملاً متفاوتی یافتند و اولی با حضور در پرسپولیس به تیم ملی راه یافت
و سالهای سال در قلب تیم ملی بازی کرد و دومی جوان محجوب ارمنی بود که از آرارات به استقلال پیوست و بعد از یکی دو حضور نصفهنیمه برای همیشه به تاریخ پیوست. این در حالی بود که علی پورمند و اسماعیل قویدل هم به تناوب در خط دفاع قرار میگرفتند. در دفاع راست آن تیم رضا رضایی منش با بازوبند کاپیتانی بازی میکرد که سالها در تیم مرحوم پاس حضوری ثابت داشت و رضا شاهرودی در دفاع چپ زوج ویرانگری با جواد منافی ساخته بود که اگر آن تصادف لعنتی فوتبال را از جواد نمیگرفت روزهای بسیار درخشانی انتظارش را میکشید.
چهار: حتی بدبینترین هواداران فوتبال هم نمیتوانستند پیشبینی کنند که تیم امید در راه کسب سهمیه حضور در مسابقات المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا ناکام شود. تیمی که بازیکنانی چون نیما نکیسا، مهرداد میناوند، علی چینی، علی آذری، کریم باقری، مهدی پاشازاده، داود نظرمحمدی، داریوش یزدانی، اسماعیل حلالی، ادموند بزیک، مهدی مهدویکیا، احمد مومنزاده و...را در ترکیب داشت
ولی با باخت به امارات کاخ رویاهایش فرو ریخت همچنانکه در مسابقات انتخابی ۲۰۰۰ سیدنی با حامد کاویانپور، علی کریمی، علی انصاریان، جلال امیدیان، محمد محمدی، جواد نکونام، علیرضا نیکبخت، محسن بیاتینیا، علی سامره، فراز فاطمی، داود سیدعباسی، رسول خطیبی و ... طعم تلخ حذف را چشیدیم تا چهار سال بعد باز هم تیم پرستارهمان متشکل از بازیکنانی چون مهدی رحمتی، وحید طالبلو، امیرحسین صادقی، جلال کاملی، علی بداوی، حسین کعبی، ایمان مبعلی، جواد کاظمیان، ستار زارع، سیدجلال حسینی، سیدمحمد علوی، سیاوش اکبرپور، محمد نصرتی و....از راهیابی به المپیک باز بمانند و این قصه پرغصه تا امروز ادامه داشته باشد.