سوژه هفته؛ هوادار پروپاقرص | دلم از خیلی روزها با کسی نیست!
از سیداحمد خمینی که زمانی بازیکن فوتبال بود و طرفدار تیم شاهین تا سیدمحمد خاتمی که پرسپولیسی بود
هفت صبح| یک: مرتضی احمدی از قدیمیترین هواداران فوتبال «ورزشگاه رو» بود که خود روزگاری به عنوان بازیکن فوتبال در باشگاه راهآهن تهران مشغول بازی بود و در کنار آن به فعالیتهای جسته و گریخته تئاتری هم میپرداخت. او که بعدها از هواداران دو آتیشه پرسپولیس به شمار رفت، بازیهای زیادی را در ورزشگاه و از روی سکوها به تماشا نشست و همواره یکی از پاهای ثابت کُریخوانیهای هواداری بود و به گفته خودش در دهه50، تز شعارهای ورزشگاه را میساخت.
او که با لهجه خاص و غلیظ تهرانی و با حنجره طلاییاش به نوعی گنجینه اشعار کوچه بازاری، متلها و مثلهای قدیم تهرون محسوب میشد، در فیلمهای زیادی از این گنجینه ارزشمند بهره برد که مهمترینشان دو فیلم «بابا شمل» و «حسن کچل» هر دو ساخته علی حاتمی بود که حال و هوای خاصی به آن فیلمها داده بود.
صدایی که حتی در دوبله هم خاص بود و با آن رندی نهفته در لحن و آوا از روباه مکار انیمیشن پینوکیو شخصیتی ساخته بود که هنوز بعد از گذشت دههها فراموشنشدنی است و انگار ساخته شده برای آن شخصیت مکار که همواره در حال تحریک پینوکیو برای چالکردن سکههایش به امید تبدیلشدنش به درخت سکه است و البته تصنیف کوچه بازاری نامهربونی و حمومی آی حمومیاش نمونههای تکرارنشدنی از اصالت واژگان تهران قدیم هستند.
دو: سعید راد از ابتدا ورزشکار بود و ورزشدوست! چه زمانی که در باشگاه بولینگ عبده ورزش میکرد و چه بعدها که در پیرانه سری تمام اخبار ریز و درشت باشگاه محبوبش پرسپولیس را دنبال میکرد و حتی در زمان برانکو ایوانکوویچ نوهاش آدام همتی هم در برههای کوتاه پیراهن این تیم را به تن کرد. او که شمایل استوار ضدقهرمانی دوست داشتنی را در سینمای فارسی برعهده گرفته و با فیلم خداحافظ رفیق (امیر نادری) و کافر (فریدون گله) وارد سینما شد.
بلافاصله دو فیلم مهم صبح روز چهارم (کامران شیردل) و صادق کرده (ناصر تقوایی) را بازی کرد که در اولی نسخه ایرانی فیلم از نفس افتاده (ژان لوک گدار) را بازسازی کردند و در دومی یک قاتل زنجیرهای خونسرد و آرام ا به تصویر میکشید که از روی داستانی واقعی ساخته شده بود و حکایت مردی به اسم صادق را روایت میکرد که بعد از تجاوز و کشته شدن همسرش به دست یک راننده تریلی تصمیم میگیرد هر راننده تریلی را که به تورش خورد بکشد تا شاید از سر تصادف یکی از آنها قاتل زنش باشد.
فیلمی که سعید راد در آن دیالوگهای چندانی ندارد و بیشتر با نگاههای مات، سکوت معنادارش و قدرت و صلابتی که از خود به نقش صادق منتقل کرده است، شناخته میشود و هدفی که در اجرای آن به شدت راسخ است. راد برای فیلم صبح روز چهارم جایزه جشنواره سینمایی سپاس را به دست آورد که یک بار هم سال بعد به خاطر فیلم تنگنا (امیر نادری) آن را به خود اختصاص داد. او که در خروس (شاپور قریب) نقش علی پسر جوان خروس باز زن بیوه زیبارویی که کاسبان محل به او نظر دارند را بازی میکرد و همواره در خط باریک بین عشق دختر مشتی و نفرت از خود مشتی (داوود رشیدی) گام برمیداشت و آخر سر کاری میکرد که همه طرفین ماجرا به نوعی بازنده تلقی شوند.
اما نقشی که او را در سینمای ایران ماندگار کرد، علی خوشدست (تنگنا) بود که از تمام امکانات فیزیکی سعید راد در خدمت نقش بهره برد و او را در نقش بیلیاردبازی قهار که حالا مرتکب قتلی سهوی شده و باید برای نجات جان خود از دست برادران مقتول به دل کوچه پس کوچههای شهر بزند. فیلمی که به زعم پرویز دوایی شناسنامهای تاریخی از تهران سال ۱۳۵۲ است: تهرانی سیاه، کثیف و غریب! و نمونه یک فیلم موفق در ژانر خیابانی که با صدای فریدون فروغی و ترانه «فریاد رس» ماندگار میشود. آنجا که میگوید: «شدم اون هرزه گیاهی که گلاش پرپر دستای خار و خسی نیست!».
سه: سعید راد به سرعت تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران دهه ۵۰ میشود و فیلمهای مهمی چون کنیز (کامران قدکچیان) سفر سنگ (مسعود کیمیایی) و ساخت ایران (امیر نادری) را به کارنامه خود میافزاید و با وقوع انقلاب در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی) نقشی به شدت سخت، پیچیده و با چهرهای دوگانه از عاشقی دلخسته ارائه میدهد که بعد از سالها، توانسته به وصل یار برسد و درست در همان شب ازدواج که مصادف با حوادث انقلاب است، هم باید از مهمانان پذیرایی کند و هم اینکه گوش به زنگ وضعیت شغلیش در ساواک باشد که گزارش دستگیری یکی از جوانان انقلابی که تصادفا برادر عروس است را به او بدهند و او حکم قتلش را صادر کند.
فیلمی که اگر توقیف نمیشد، شاید مسیر جدیدی را در کارنامه بازیگری سعید راد میگشود ولی حتی بازیش در فیلم حماسی «عقابها» هم نتوانست مانع از ممنوعالکار شدن او شود و بازگشتش بعد از ۲۰سال غیبت، آن هم در فیلم دوئل (احمدرضا درویش) بهرغم تبلیغات زیاد و هزینههای سرسامآور نه برای فیلم فایده داشت نه کارگردان و نه سعید راد!
چهار: معمولا سیاستمداران ایران علایق ورزشی خاصی دارند که هرچند به رفتن به استادیوم ختم نمیشود ولی خیلیها از پشت گیرندههای تلویزیون اخبار ورزشی و نتایج فوتبال را دنبال میکنند. از مرحوم سید احمد خمینی که زمانی بازیکن فوتبال بود و طرفدار تیم شاهین، گرفته تا سید محمد خاتمی که پرسپولیسی بود و سید حسن خمینی که استقلالی است و مسعود پزشکیان که از طرفداران تراکتورسازی است و عباس عراقچی که قرمز است و با آذری جهرمی در یک حیطه هواداری دستهبندی میشوند و از بازیگران مهمی چون آتیلا پسیانی، نوید محمدزاده، هوتن شکیبا، بهرام افشاری، امیر جعفری و بهرام رادان که استقلالی هستند و کامبیز دیرباز و برادران قاسمخانی و برادران کیایی که پرسپولیسیاند.