یادداشت | «سرگیجه»: چالشسازی و چالشبازی
هر چقدر که با تماشای «جوکر» نمیخندید، میتوانید از شوخطبعی بعضی از چالشها در «سرگیجه» لذت ببرید
هفت صبح| یک قبر به اسم شما با همان صحنهآرایی متعارف خاکسپاری درست میکنند و بعد از شما میخواهند داخل قبر بروید و درون آن بخوابید! بالای قبر هم عکستان را داخل قابی با ربانی مشکی گذاشتهاند، اطراف آن را با گلهای گلایل معمول وقت عزا، آراستهاند و کنارش هم ترمه و پارچههای متعارف این نوع مراسم است. حالا شما باید بروید و داخل این گور بخوابید. چه احساسی را تجربه خواهید کرد؟ بهویژه اگر روی قبر را هم بپوشانند!
راستش چالش خوبی بود؛ چالشی غیرتکراری که در رئالیتیشوی «سرگیجه» دیدیم. به این ترتیب که نیما شاهرخشاهی به خاطر قرعهای که به او افتاده بود، ناچار بود این چالش را اجرا کند.
ماجرا در واقع بین چهار شرکتکننده شروع میشود که طی فرایندی اتفاقی و تصادفی، یکی از آنها حاکم میشود و حکمی میکند که یکی دیگر باید آن را اجرا کند.
البته نقطه ضعف برنامه، مثل بسیاری از این نوع رئالیتیشوها، حضور بازیگران تکراری است؛ بازیگرانی که با اتوبوس از این برنامه به آن برنامه منتقل میشوند. طوری که انگار هیچ بازیگر یا چهره هنرمند دیگری در این کشور وجود ندارد. این ضعف البته برمیگردد به مافیای انتخاب بازیگر که متأسفانه روزنامهنگاران سینمایی چندان به آن نمیپردازند.
مقصود از پرداختن، صرفا تهیه گزارش یا یادداشتهای کلی نیست. این مقابله و نبرد، نوعی جسارت و شجاعت میطلبد که با ذکر نام، فهرستی از این مافیا تهیه و در رسانههای اجتماعی منتشر کنیم بلکه دستکم گمان نکنند تا پایان عمر میتوانند ماجرا را در خفا جلو ببرند.
بخوانید: دریای شما نهنگ دارد؟
آیا «طنز ایرانی» به درههای ابتذال و بیدردی سقوط کرده است؟
اما از این ضعف که (تقریبا تمام برنامههای پلتفرمها به آن دچار هستند) بگذریم، «سرگیجه» برنامهای سرگرمکننده است. حتی به خاطر ساخت چالشهای سخت و دشوار و مضحک، توانسته موقعیتهای کمیک هم بسازد. در واقع هر چقدر که شما با تماشای «جوکر» نمیخندید، میتوانید از شوخطبعی بعضی از چالشها و نحوه اجرای آنها در «سرگیجه» لذت ببرید.
هرچند البته همگی با بنده همنظر نبودهاند. مثلاً در جستوجوهای مجازی خواندم و دیدم عدهای تند و تیز به آن تاختهاند. منتها راستش واقعیت این است نمیدانم انتظار آنها از چنین برنامههایی چیست اما چالشهای «سرگیجه» اینقدری جذاب هست که تا انتها آن را دنبال کنیم و ببینیم اتاق فکر برنامه چه ماجراهایی برای بازیگران در نظر گرفته است.
غیر از فراهم کردن صحنه قبر و گورخوابی نیما شاهرخشاهی، چالش ازدواج دوم سید جواد هاشمی هم دیدنی بود. در این چالش، حکم میشود که سید جواد هاشمی باید کنار یک دفتر ازدواج و طلاق برود و از یک نفر بخواهد تا به عنوان شاهد عقدش داخل دفتر برود و برگه عقد را امضا کند.
ماجرا البته به این سادگیها نیست، چراکه سید جواد هاشمی باید به فرد مربوطه بگوید قرار است برای ازدواج دوم اقدام کند؛ آن هم در حالی که همسرش نمیداند. این چالش البته از حد سرگرمکنندگی فراتر هم رفته است؛ شما میتوانید تغییرات فکری جامعه را هم در آن دنبال کنید؛ جایی که اغلب زنان برنامه این اقدام هاشمی را ظلم به زن میدانند.
چالشهای این برنامه البته همیشه در قالب مطالعات اجتماعی طبقهبندی نمیشوند بلکه حتی بسیاری از آنها صرفا شوخیهایی ساده هستند. هرچند این موضوع، نقطه ضعفی برای «سرگیجه» به شمار نمیرود اما چنانچه اتاق فکر برنامه، مؤلفههای اجتماعی را برجستهتر کنند، میتوانند برنامه را در کنار چالشسازی و طنز، به سمت تفکر و تعمق هم پیش ببرند. در مجموع «سرگیجه» به خاطر دقتی که اتاق فکر آن در ساخت چالش به خرج داده و شوخیهای مختلف و سرگرمکنندهای که در آن ارائه شده است، برنامهای تماشایی، دیدنی و مفرح است.