ستون فقرات| ما سوژه خنده مردگانیم
یادداشت منتشر شده در روزنامه امروز هفت صبح
هفت صبح| من برای اشباح شرور و بازیگوشی که میل به آزار زندهها دارند طعمه بدی هستم. هربار در سکوت شب مشغول تماشای فیلمی هستم و صدایی از آشپزخانه بلند میشود فکر میکنم حتماً روحی از آنجا عبور کرده و بادش به لیوانی خورده و آن را پایین انداخته. یا وقتی یخچال شروع میکند به در آوردن صداهای عجیب و بلند، فکر میکنم احتمالاً یک زنده سابق راهش را گم کرده و سر از موتور یخچال در آورده و حالا باید منتظر گروه ارواح امداد بماند.
قبول کنید این که صدای تق و توق و دنگ و دونگ وسایل برقی به خاطر گیر کردن یک شبح لای پرهها باشد بهتر از این است که وسایل مشکلی جدی پیدا کرده باشند و مجبور باشید در این آشفته بازار سراغ خرید جنسی تازه بروید.
هربار از جلوی آینهای قدیمی و مواج رد میشوم به این فکر میکنم که این آینه تصویر چند نفر را نمایش داده، ذرهای از روحشان را مکیده و در خود کشیده؟ یا در مغازه سمساری چندین روح روی مبل و بخاری و کنسولهای قدیمی نشستهاند و زیر لب به مرده خوارها فحش میدهند؟ به بیمارستانها فکر کنید. هر روز بر فراز یک بیمارستان دولتی چند روح پرواز میکند؟ وقتی پشت میز کافه یا رستورانی قدیمی نشستهایم، چند شبح بهمان چشم دوختهاند و فکر میکنند «پاتوق هم پاتوقهای قدیم...»؟ یا پنجشنبههایی که مردم برای رفتگانشان خیرات میکنند، چندین روح در خیابان و کوچههایی که زمانی خانهشان بود پرسه میزنند؟
آیا ما هیچ وقت در جایی تنها هستیم؟ یا همیشه دو سه نفر کنارمان نشستهاند، با پوزخند نگاهمان میکنند و پشت سرمان حرف میزنند؟ نکند ما سوژه غیبتهای خندهدار و بیرحمانه مردگانیم؟
با خرید اشتراک اینترنتی به نسخه آنلاین روزنامه هفت صبح دسترسی داشته باشید.