ستون فقرات| موش خرما بهتر میداند
دو فیلم برای تماشا در روزهای «تاریک و تیره»
هفت صبح| شاید در روزهایی که تاریک و تیرهایم تنها راه نجاتمان تماشای فیلمهایی باشد که وظیفهشان تابیدن نور به دنیای تماشاگرهاست. امروز دو فیلم قدیمی را پیشنهاد میکنم:
Moonstruck
وقتی مادر لورتا کاستورینی (با بازی شِر) میفهمد که دخترش برای دومین بار قصد ازدواج دارد از او میپرسد: «دوستش داری؟» لورتا جواب میدهد: «نه.» مادر نفس راحتی میکشد و میگوید: «خوبه. چون اگه دوستشون داشته باشی میتونن دیوونهت کنن.»
لورتا زن 37 سالهای است که چند سال قبل همسرش را از دست داده. فکر میکند دلیل بدشانسیهایش در زندگی این است که در ازدواج قبلی جشنی درست و حسابی نگرفته، لباس عروس نپوشیده و کیکی در کار نبوده؛ به همین دلیل شوهرش دو سال بعد زیر اتوبوس رفت و در جا تمام کرد. این بار خیال دارد یک عروس واقعی در مراسمی بینقص باشد بلکه سایه بدشانسی از زندگیاش کنار رود.
جانی به او قول داده همین که مادرِ در بستر احتضارش بمیرد و از سفر برگردد با هم ازدواج کنند. از لورتا میخواهد تماسی با برادرش بگیرد و از او بخواهد دست از این قهرِ 5 ساله بردارد، با او آشتی کند و به جشن عروسیشان بیاید. لورتا در نقش قاصد راهی نان فروشیِ رانی (با بازی نیکلاس کیج) میشود و برنامه تغییر میکند.
Moonstruck یک کمدی دهه هشتادی سرخوش و بامزه است که شِر برای بازی در آن برنده اسکار شد.
Groundhog Day
فیل مجری برنامه آب و هواست؛ مردی مغرور و گنداخلاق که مجبور شده برای چندمین بار برای تهیه گزارش جشن موش خرما به همراه دو همکارش به شهری دیگر برود. هرسال در روز دوم فوریه موش خرمایی مامور میشود پایان زمستان را پیش بینی کند و مردم برای تماشای پیشگوییاش آنجا جمع میشوند. فیل با بیحوصلگی مراسم را گزارش میکند و مشتاق است زودتر از شر این آدمها خلاص شود و به خانه برگردد اما وسط جاده با کولاک برف روبهرو میشوند و پلیس مجبورشان میکند راهِ آمده را برگردند. فیل با نارضایتی یک شبِ دیگر در اتاق هتل میخوابد و صبح روز بعد وقتی ساعت شش صبح چشمهایش را باز میکند میفهمد قرار است دوباره همان روز دوم فوریه، یعنی روز موش خرما را زندگی کند. و این روز برای او بارها و بارها تکرار میشود؛ بدون این که فردایی در کار باشد.
سی سال از ساخت این فیلم میگذرد اما هنوز تماشایش شیرین و لذت بخش است.