موقعیت مهدی
درباره یک روز سخت و بیلبوردها و پاس گل
هفت صبح| ۱- نوشتن در این ستون امروز کار سختی است. الان ساعت هفت و پنج دقیقه عصر است وخبرهای ضد ونقیض و عموما ناامید کننده از محل سقوط رئیسجمهور منتشر میشود. اما هنوز گروهی هستند که امید دارند رئیسجمهور و وزیر امورخارجه و بقیه همراهان زنده باشند. انشاءالله.
۲-نبض فوتبال اروپا بیش از هر کشور دیگری درآلمان میزند. ارتباط مستقیم و دقیق میان باشگاهها و مردم. جشن قهرمانی بایر لورکوزن، مردمیترین چیزی بود که در فوتبال معاصر دیده بودم. این که کاپیتان تیم جام قهرمانی را به جایگاه تماشاگران میبرد و به لیدرها تحویل میدهد و بعد خود ژابی آلونسو هم میرود بین جمعیت. همزمان در آلمان بورسیا دورتموند مراسم ویژهای را برای وداع با مارکو رویس برگزار کرد و هشتاد هزار جمعیت حاضر در ورزشگاه وستفالن ایستادند و کاپیتان محجوب و بداقبالشان را بدرقه کردند. این نزدیکی بین باشگاه و هوادار و چنین رابطه مثبت و سلامتی در هیچکدام از باشگاههای اسپانیا و ایتالیا و انگلیس وجود ندارد.
۳- این استندها و بیلبوردهای شرکت علی بابا در زمینه جلب توجه کردن کار خودش را انجام داده اما کارکرد دومش عصبانی کردن مردم عادی است .لحن مواخذه کننده تبلیغات آن هم برای یک استارتاپ سافت مسافرتی کمی عجیب است. شما اگر مسافرت نمیروی در جملات مایل طراح این کمپین تبلیغانی به عدم جسارت؛ عدم داشتن روحیه ماجراجویی متهم هستید. وگرنه مسافرت رفتن فقط به جسارت شما بستگی دارد و این که موبایلتان را خاموش کنید! به هرحال امیدواریم این کمپین در راغب کردن مردم عادی به مسافرت موفق باشد و همه بتوانند صدای باران را در شیروانی ویلایشان بشنوند!
۴- پاس گل مهدی طارمی زیباترین اکت فوتبالی از این بازیکن خوب بوشهری بود که تا به حال دیده بودم. پاس گل او درآخرین بازیاش با پیراهن پورتو حتی از پاس گل معروف تونی کروس به وینیسیوس دربازی با بایرن مونیخ زیباتر بود. یک کمال و ظرافتی در این پاس بود که کلمات نمیتوانند توصیفش کنند . طارمی در 32 سالگی به بلوغ فوتبال خود رسیده و امیدوارم این فرم را تا آغاز فصل بعد و پوشیدن پیراهن اینتر میلان حفظ کند.