سوژه هفته، فانتزیبازها| کجاست آن جام رمضان؟
وقتی که فوتسال بازیکن تکنیکی داشت
هفت صبح| همیشه یکی از کارهایی که در اوقات فراغت میکنم، در واقع یکی از تفریحاتم، دیدن ویدئوهای حرکات تکنیکی بازیکنان فوتسال در زمین است. خیلیهایشان را بارها دیدهام اما انگار از دیدنشان سیر نمیشوم و هر بار برایم تازگی دارد. ای بابا! دوباره یادم افتاد و مجبورم سری به اینستاگرام بزنم و چند کلیپ دیگر ببینم!
خیلی از فوتبالیستهای ایران، به خصوص آنها که تکنیکیتر و خلاقتر بودند و هستند، قبل از این که فوتبالیست باشند، فوتسالیست بودند. اصلا خیلی از ماها که در نوجوانی و جوانی فوتبال بازی میکردیم، یک جورهایی انگار فوتسالیست بودیم تا فوتبالیست. فرقش هم در همان تکنیک و پا به توپ شدن بود. فوتسالیستها انگار هنرمندتر بودند و کارهایی با توپ میکردند که فوتبالیستها بلد نبودند.
نوجوان که بودیم، به عشق جام رمضان منتظر ماه رمضان میماندیم. در هر محلهای یک تورنمنت برگزار میشد و جوانها و نوجوانها از افطار تا سحر در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکردند و چه استعدادهایی که از همین جامهای رمضان کشف نشد. شک نکنید که تکتک ستارههای فوتسال آن روزگار، جزو همانهایی بودند که در کوچه و خیابان بازی میکردند و بهترین بازیکن کوچه و محله خودشان بودند.
از یک سالی به بعد هم مسابقات جام رمضان بعد از افطار شروع میشد و همه پای تلویزیون مینشستیم تا ببینیم بازیکنان تکنیکی که خیلیهایشان هم شناخته شده نبودند، چه میکنند. اصلا شناخته شدن علی کریمی به فوتبال ایران را مدیون همین جام رمضان هستیم. او کسی بود که در یک دوره دو بار با پیراهن فتح مقابل استقلال بازی کرد و در هر دو بازی ستاره تیمش بود و باعث شکست استقلال! در همان روزها بود که گفته میشد قرار است به استقلال بیاید اما شعارهای هواداران استقلال باعث شد راهش را کج کند و به پرسپولیس برود و بعدها تبدیل شود به جادوگر آسیا.
البته همه فوتسالیستها هم مثل کریمی خوششانس نبودند. یکی مثل محمدرضا حیدریان هم بود که تکنیکش واقعا منحصربهفرد بود. توپ را جوری زیر پایش حرکت میداد که از یک جایی به بعد سرگیجه میگرفتی و نمیدانستی توپ کجاست و تو کجایی! او و وحید شمسایی هم شانسشان را در فوتبال امتحان کردند اما جواب نداد و خیلی زود برگشتند به فوتسال!
بعدها که فوتسال بینالمللیتر شد، تازه فهمیدیم چه بازیکنانی در جهان وجود دارند که شاید بهتر از حیدریان و کریمی و شمسایی نباشند اما تکنیکی متفاوت با آنها دارند که انگار منحصر به فرد است. یکی مثل فالکائوی برزیلی را دیدیم که اعجوبهای بود برای خودش. انگار کاری به بقیه تیم نداشت. برای خودش بازی میکرد. بقیه هم خیلی اعتراضی نداشتند. میگذاشتند او کارش را بکند و گلش را بزند و تیم را برنده کند. بیانصاف بازیکنان حریف را چنان تحقیر میکرد که روحیهشان برای ادامه بازی از دست میرفت.
یک فوتسالیست دیگر هم به نام ریکاردینیو هست که پرتغالی است. تکنیک خاصی دارد که در هیچ بازیکن دیگری ندیدهام. جوری از لای دست و پای بازیکنان حریف رد میشود که اصلا متوجه نمیشوند دقیقا چه اتفاقی افتاده است! اصلا تعریف کردنش واقعا بیمزه است. فقط باید ببینید و لذت ببرید.
این سالها اما دیگر خیلی خبری از مطرح شدن چهرههای تکنیکی در فوتسال ایران و جهان نیست. شاید دلیلش این است که سبک فوتسال عوض شده و تاکتیکها متفاوت شده و بازیها بیشتر قدرتی و فیزیکی شده است. کمتر میبینیم بازیکنی بتواند دو سه نفر را دریبل بزند. فوق فوقش یکی را رد میکند و پاس میدهد و گل! این روزها در ایران فقط محمد طیبی و مسعود حسنزاده هستند که گاهی یاد و خاطره حیدریان و کریمی را زنده میکنند. شاید هم یکی از دلایلش این باشد که دیگر خیلی خبری از جام رمضان نیست.
نسل ما دهه پنجاهیها و شصتیها را نگاه نکنید که هر روز صبح تا شب و در ماه رمضان، افطار تا سحر در کوچه و خیابان فوتبال بازی میکردیم. این روزها در همان خیابانی که ما سالها در آنها دویدیم و گل زدیم و گل خوردیم و زخمی شدیم و خندیدیم و گریه کردیم، هیچ توپ و دروازهای دیده نمیشود. سکوت است و سکوت و فقط گاهی ماشینی رد میشود. اگر امروز دیگر خبری از آن همه استعداد و زیبایی و ذوق و شوق نیست، دلیلش همین است. بچهها و نوجوانها دیگر دنبال توپ نمیدوند. آنها عاشق چیزهای دیگری هستند. حالا ما ماندهایم و عشقی که دیگر دارد نفسهای آخرش را میکشد. خودمان هم داریم پیر میشویم و کمکم باید همین هفتهای یک شب فوتبال را هم کنار بگذاریم و مرگ اولمان را تجربه کنیم.