سوژه هفته، فانتزیبازها| چه چشم نواز اومدی
درباره محمدرضا حیدریان که فوتسال را مستقل از فوتبال کرد
آن وقتها که هنوز مد نشده بود به فوتبال داخل سالن بگوییم «فوتسال» و هنوز اینقدر تخصصی به آن نگاه نمیکردند و اساسا آن را رشته جدایی نمیدیدند مدام شاهد کوچ ستارههای سالن به چمن یا برگشت آن از چمن به سالن بودیم . آن وقتها همه چیز این دو فوتبال مثل هم بود به جز اندازه دروازه و زمین و جنس کف زمین!
ما که عادت داشتیم در زندگی ستارهها اینگونه بخوانیم که از گل کوچیک شروع کردهاند بعد به زمین خاکی رفتند و سپس فوتبالیست حرفهای شدند حالا داشتیم با یک ایستگاه جدید بین راه فوتبالیست شدن مواجه میشدیم که دقیقا معنای همان ایستگاه را داشت! کسی جدیاش نمیگرفت و به چشم یک محل عبور دیده میشد.
این وسط اما یکباره یک محمدرضا حیدریانی در قاب تلویزیون ظاهر شد که فوتسال را به زیباترین شکل ممکن بازی میکرد اما برخلاف علی کریمی میلی به رفتن به چمن نداشت! آمده بود تا جان تازهای به فوتسال بدهد و چشم ما را با زیباییهای رشتهای آشنا کند که میخواهد هویت مستقل خودش را بیابد! حیدریان با توپ چنان چشم نواز بازی میکرد که گاهی آدم حس میکرد وسط یک فستیوال هنرهای نمایشی فوتبال نشسته و نظارهگر رقص بیامان ساقهای حیدریان است.
او با شمسایی زوج بینظیر و مهار نشدنی بودند که میتوانستند به همه تیمهای آسیایی بیش از ده گل بزنند! حیدریان برنج میخورد یا نه نمیدانم اما مطمئنم از شمسایی محبوبتر بود هر چند کمتر میچرخید و کمتر گل میزد، حالا که خوب فکر میکنم میبینم در آن سالها فوتبالیستها هم گویی برای خود پست تعریف میکردند و حیدریان مانند یک هافبک نفوذی پشت سر شمسایی بازی میکرد! توپ به پایش میچسبید و هر طرف که حیدریان تمنا میکرد به گردش در میآمد!
حیدریان با آن چهره مظلوم و آن ریشهای تیپیکال که بیشتر به کارمند بانکهای دولتی میآمد و قد و قواره رعنایی که بعدتر در کمتر فوتبالیستی رویت شد بیشترِ همه آن چیزی بود که امروز در فوتسال ایران میبینیم! اولاد قباد عالی است و طیبی گاهی گلهای خارقالعاده میزند! حسن زاده تداوم بیمثالی در فوتسال دارد و خود شمسایی ستاره نایابی است اما هیچ کدام هیچ کدام محمدرضا حیدریان نمیشوند!
حیدریان بود که باید برای فوتبالش و ظرافت کاریهای تکنیکیاش میخواندیم«چه چشم نواز اومدی اما با ناز اومدی...»
شاید اگر او آن مقدار زیبایی را در قابهای کوچک تلویزیونهای دهه هشتاد به تصویر نکشیده بود حالا ما کمتر از فوتسال میدانستیم،کمترین عاشق بازیکنانش بودیم و کمتر با قهرمانیشان کیف میکردیم.