شش نکته از سیاست و خانمهای بازیگر و چند تا حرف مهم دیگر
از ثبت زندگی روزانه یک گربه خیابانی تا بودجههای کلان فرهنگی
هفت صبح| ۱-در فضای مجازی دیدم یک بحث سیاسی سنگین بین دو چهره پیش آمده. طرفداران خانم مهناز افشار که به یک جناح از اپوزیسیون خارج از کشور ابراز علاقه کردهاند و طرفداران خانم فرشادجو که طرفدار یک چهره دیگر هستند!. بحث سیاسی بین دو گروه هم خیلی داغ بود. همین. خانم افشار همین طور نوشتهاند که وقتی فرشادجو در حال برنامهریزی برای مهاجرت به کانادا بود، افشار مسیجهای قربان صدقه از شبنم دریافت میکرده تا بتواند با کمک افشار از کشور خارج شود، ولی بعدا و به خاطر مشخص شدن اختلاف عقیده بین این دو نفر، فرشادجو به بقیه بازیگران برای قطع رابطه با افشار پیام داده است. مهناز افشار البته با بیاهمیت خواندن این اتفاق در یک جمله نوشت: «رفاقتهای آبکی قطعا باورهای آبکی به همراه داره، جدیش نگیرید.»
۲-هلدینگ خلیج فارس دیروز اعلام کرد که اسم خلیج فارس باید در ادامه استقلال بیاید. دیگر استقلال تهران نیست بلکه میشود استقلال خلیج فارس. اینجا اسم خلیج فارس یک اسم خاص و نام یک کمپانی است و قاعدتا نمیتواند مورد اعتراض (غیرمنطقی و غیرقانونی) کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار بگیرد.
۳-یک قطعه فیلم مبتکرانهای در فضای مجازی منتشر شده که در یک کلام مسحور کننده است. یک نفر یک عدد دوربین کوچک دیجیتال را از گردن یک گربه خیابانی آویزان کرده و تصاویر ضبط شدهاش را برای ما وایرال کرده است. شامل یک تعقیب و گریز نفسگیر بین او و یک گربه دیگر که شامل صدها متر دویدن همراه با صدای نفس زدنهای گربه و تلاشش برای عبور از زیر اتومبیلها و پریدن از نردههاست. و یک سکانس ویژه از زدوخورد بین دو گربه. این قطعه فیلم واقعا زیبا و جذاب است و میتوان بارها و بارها دید و به هیجان آمد.
۴-در اردوگاه اصولگرایان منازعه و مجادله در بالاترین حد خود در جریان است و هر کدام از طرفین در فرصت مقتضی یک افشاگری مرموز اقتصادی رو میکنند و طرف را در موقعیت ضعف قرار میدهند. عجیبترین ماجرا در مورد اتوبوسهای چینی رخ داد که ناگهان روزنامه همشهری در پاسخ به افشاگری در فضای مجازی، به عنوان بازوی ضربتی شهردار در مقابل معترضان در شورای شهر عمل کرد.
امیدوارم این منازعات پایان برسد و آن وقت جبهه اصولگرایان در مورد برنامه آتیشان برای رستگار کردن اخروی مردم عادی کوچه و خیابان به یک فکر مقتضی برسند.
۵-تاثیرات حمله موشکی ایران به اسرائیل عمیقتر و عجیبتر از آنچه بوده که در روزهای اول به نظر میرسید. این یک اتفاق بسیار بزرگ بود. به دلایل مختلف.
۶-درباره بودجه کلان نهادهای فرهنگی قبلا نوشته بودم. باز هم باید اشاره کنم که بر طبق تجربه خودم بودجه زیاد بسیاری از مواقع به تولید فرهنگی مناسب منتج نمیشود. اتفاقا گروههای کوچک و کم هزینه میتوانند تاثیرات متمرکزتر و قویتری بر جای بگذارند تا موسساتی که بودجههای کلانشان در راهروها و دالانهای برنامهریزی و تقسیم بودجه و سهم خواهی، تاثیرشان به حداقل خود میرسد. از ما گفتن.