یادداشتهای روزانه| این هم از مناظرهها؛ خلاص!
درباره مهمترین ستارههای فوتبال، نتایج والیبالیستهای جوان و نتایج مناظرهها
هفت صبح| یک: در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری خب عقیده خاصی ندارم. توی این چند روز در مورد پرونده کرسنت و واردات واکسن و قانون راهبردی برجام، دوستان کلی اتهام به هم زدند و کلی از پشت پرده افشا شد. اما باز هم این مناظرهها خیلی وسوسه کننده از آب در نیامدند. مناظرهها پر از اشتباهات آماری و عددی و ارجاعات غلط بود و خب این نگران کننده است.
مطمئنا مناظرهها هیچ تاثیری روی افزایش یا کاهش مشارکت رایدهندگان نخواهد داشت. هیچ کدام از شش نفر کلام نافذی نداشتند و حضورشان حداقل در پرستیژ بینالمللی هیچ امتیاز افزودهای برای کشور نخواهد داشت. هیچ کدامشان نخواهند توانست که در میان قلوب مردم دیگر کشورهای منطقه نفوذ کنند. اما مطمئنا هر شش نفر با افکاری مملو از نیات خیر برای مردم کشور وارد کارزار شدهاند. خب، شخصا ترجیح میدهم کسی بیاید که نه اهل افراطگری باشد و نه حضورش تنش ساز. همین دیگر.
دو: جام ملتهای اروپا و جام ملتهای قاره آمریکا احتمالا آخرین دوره حضور برخی از مهمترین ستارههای فوتبال معاصر در رده ملی خواهد بود. لیونل مسی،کریستیانو رونالدو، تونی کروس، لوکا مودریچ، آنخل دی ماریا، گوندوگان، مانوئل نویر و شاید کوین دی بروینه ... و بعد باید قبول کنیم این هیاهوی رسانهای را که جود بلینگام نابغه است و شما نمیفهمید محدودیت بازی او را و این که وینیسیوس نابغه است و هالند فلان و بیسار. دلم میخواهد این بزرگانی که بالا برشمردیم وقتی از فوتبال رفتند حال و روز فوتبال دوستها را ببینم.
سه: یک فهرست پنهان از بازیکنهایی دارم که دوستشان ندارم. به خاطر شکل بازیشان و مهمتر از همه به خاطر این که غیرقابل اعتماد هستند. این بدترین صفت ممکن است. آدمهایی که هرلحظه ممکن است وظیفه محولهشان را بد و اشتباه انجام دهند. این فهرست شامل مارکوس راشفورد، آنتونی مارسیال، تیاگو الکانترا، رافینیا، دیپای، اوتا مندی، ژوئل کنده، ژاوی سیمونز و چند بازیکن دیگر است.
چهار: نتایج والیبالیستهای جوان مرا یاد فیلمسازان جوان ژانر هنر و تجربه میاندازد. همیشه میگفتند که ما اگر فرصت پیدا کنیم از حصار بزرگان قدیمی عبور خواهیم کرد و خب یک دهه فرصت پیدا کردند و فیلمهای خوبی هم ساخته شد و اما شاید به جز یکی دو نفر هیچ کدام شانس تبدیل شدن به یک استعداد بزرگ و وزنه قابل توجه در عرصه سینمای ایران را ندارند.
والیبالیستهای جوان ما هم که با شور و شوق آمده بودند تا از موج جوانگرایی در تیم ملی سود ببرند و ستاره شوند تازه متوجه شدند که نسل قبل از چه توازن و استحکام و ثباتی برخوردار بود که این جوانان خوش پرش خوش سیما از آن بیبهرهاند. حالا متوجه فاصلهشان با دست پروردههای ولاسکو و بوگانیکوف شدهاند.