کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۸۲۱۲
تاریخ خبر:

سوژه هفته کاربران در فضای مجازی| بابا‌های گوگولی و بی‌مزه

سوژه هفته کاربران در فضای مجازی| بابا‌های گوگولی و بی‌مزه

با ارادت فراوان خدمت همه باباها

هفت صبح| این هفته کاربر حنا در توئیتر نوشت: «بابام گفت تا چایی‌رو می‌ذاری، من سریع دوش می‌گیرم. بعد برای اینکه شوخیش تکمیل شه، لباس پوشید و رفت بیرون یه دوش خرید و برگشت.» کاربران دیگر هم از شوخی‌های بامزه (گاهی بی‌مزه) پدران‌شان نوشتند. با ارادت فراوان خدمت همه باباها.

 بابا دیشب اومد دم در منو راه بندازه یه لحظه برگشتم خدافظی کنم دیدم اینجوری وایساده! گفتم تکون نخور ازت عکس بگیرم. همچین بابای بامزه‌ای دارم من. از توئیتر مامان سوفی

سوژه

 بند انگشتی: بابام اومد اتاقم گفت اتوبوس کجاست؟ بعد اتو‌رو برداشت گفت این اتوش فعلا، بوسش‌رو بعدا می‌برم.

پانته عا: بابام که اسمش نادره: «اگه حیوانات نادر رو بکشن چی می‌شه؟

ما ٣ تا بچه: چی می‌شه؟

بابام: «نادر ناراحت می‌شه.» حیوانات نادر ما ٣ تا‌رو می‌گه‌ها.

انجیر: مامانم امروز صبح بعد از صبحانه به بابام گفت: لطفا ‌عسل‌رو  بذار داخل کابینت و پدرم گفت: آخه من که تو کابینت جا نمیشم. مردیِ بی‌نمک.

هانی: برای کنکور که می‌خوندم بهم گفت چقدر لفت میدی من کل تست‌های این کتاب‌رو تو یک ساعت می‌زنم.‌ کتاب‌رو بهش دادم شروع کرد به کتک زدن کتاب.

فرفران: من هروقت به بابام می‌گفتم حوصله‌م سر رفته، سریع می‌گفت «خب زیرشو کم کن سر نره.» بعد‌ها یه بارم به عموم گفتم حوصله‌م سر رفته، گفت:«خب ظرف حوصله‌ت‌رو بردار ببر بیرون خونه رو کثیف نکنه.»

سپنتا: داشتم ظرف‌ها‌رو می‌شستم اومد تو آشپزخونه گفت: سوخت سوخت. من هول کردم هی گاز و سماور رو چک می‌کردم. در ادامه‌ش گفت: سوخت همه خرمنم.

فو: بابام یه دقیقه قبل سال تحویل، کاملا رندوم زد پس سر داداشم. سال که تحویل شد پرسید یادته پارسال یه دونه پس سری خوردی؟

جمعه: بابام روزی که داشت ازدواج می‌کرد تا می‌دید دارم می‌خندم می‌گفت چیه مگه عروسی باباته؟ بامزه.

کال می فرنوک: بابای منم اینجوری بود. عاشق شوخی‌های این مدلی. یه بار بهش گفتم بابا گرمه کولر رو بزن. پا شد رفت دم دریچه کولر می‌زد بهش. بعد منو نگاه می‌کرد می‌گفت بسه یا بازم بزنمش؟ بابای بی‌مزه‌م.

مونا: بهش زنگ می‌زنم می‌گم کجایی؟ می‌گه تو لباسام. مهم نیست که چقدر اصرار کنی که بگو واقعا کجایی. همچنان می‌گه تو لباسام.

نیل پر: بابای من وقتی همه خواب باشن کولر روشن باشه میاد بلند میگه شما که همه خوابید کولر واسه کی کار می‌کنه؟ خودش می‌خنده.

دختر چوپون: یه بار به بابام گفتم می‌خوام با تور برم مسافرت گفت اگه با تور راحت نیستی با قلاب برو.

سسماست: بچه که بودیم روزهای تعطیل که دیر از خواب بیدار می‌شدیم بابام می‌اومد با هیجان می‌گفت پاشین ببینین چه برفی‌ اومده. ماهم ساده لوح بیدار می‌شدیم، بعد که می‌دیدیم خبری از برف نیست می‌گفت اینجا که نه... اردبیل برف اومده اونجارو میگم.

 

کدخبر: ۵۶۸۲۱۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر