زندگی عجیب و مخفی بعضی‌ها! | خانمی که بعد از ۱۹ سال هنوز نمی‌دونه شوهرش کارش چیه!
رضا پهلوی هم همینطوره. همسر و بچه‌هاش ازش می‌پرسن شغلت چیه، اونم جوابی نداره بده. چون شغلی نداره
هفت صبح| این هفته کاربر «پیانیست» نوشت: «امروز داشتم با یه خانمی صحبت می‌کردم که ۱۹ سال پیش ازدواج کرده و یه پسر ۱۷ ساله داره و هنوز نمی‌دونه شوهرش کارش چیه! پسرش می‌گفت هر سال تو مدرسه وقتی شغل پدر‌رو می‌پرسن میگم نمی‌دونم، فکر نکنید من خنگما! واقعا نمی‌دونم بابام چیکاره‌ست. آخه یه مرد چه‌جوری می‌تونه این همه سکرت باشه همه چیش!» واکنش کاربران را بخوانید.
وحیدیدو: همکار ما یه روز اومد سرکار با قیافه برق گرفته. پرسیدیم چی‌شده؟ گفت زنم دیشب بهم گفت که تو ٢٠ سال گذشته برای سازمان اطلاعات کانادا کار می‌کرده و دیروز بازنشسته شده از اونجا. من تو ٢٠ سال گذشته فکر می‌کردم منشی مدیر‌عامله تو یه شرکت باربری. ما مهمونی کریسمس می‌رفتیم و همکاراش می‌اومدن خونه‌مون و باهم مسافرت رفته بودیم. بیچاره دیگه اون آدم قبلی نشد که نشد.
ساسان: این عجیب نیست. مادرم و خانواده‌ام هنوز فکر می‌کنن من کارمند یک شرکت هستم و حقوق می‌گیرم در حالی که من سال‌هاست از اون شرکت اومدم بیرون و کار خودم‌رو دارم و حتی فامیل‌های خودمم نمی‌دونن که من دقیقاً چکار می‌کنم.
کریسنف کلمب: از بدی‌های برونگرایی همینه. پنج دقیقه بعد از اینکه با یکی آشنا میشم تمام زندگیم‌رو براش تعریف می‌کنم و دیگه چیز جدیدی نمی‌مونه بعدا بگم.
لیلی: به حمدالله این روزا پره از آدم‌هایی که شغل‌شون یه چیز مبهمیه و خیلی هم پول در میارن در ایران، همه هم شرکت دارن. توش چی کار می‌کنن، هیچ کس نمی‌دونه. انقدر هم زیاد می‌بینم که خیلی عادیه. بعد یه طوریه که زشته ازشون بپرسی شما شغلت چیه. شغل شما چیه سوال بدی نبود یه موقعی. نه؟
موجا: بعد مامان و بابای من ناراحت بودن که دو ترم بهشون نگفتم تغییر رشته دادم.
سالیوان: شوهرش تونی سوپرانو هستش.
داعی امیرحسین: درباره رئیس آخر سازمان امنیت داخلی بریتانیا هم همه فکر می‌کردن کارمند یه دفتر پستی تو لندنه.
پارودی: رضا پهلوی هم همینطوره. همسر و بچه‌هاش ازش می‌پرسن شغلت چیه، اونم جوابی نداره بده. چون شغلی نداره.
کی کی: من اگه شغلی داشتم که باید از همه حتی زنم پنهونش می‌کردم همون روز اول اخراج می‌شدم.
پارسا لوزرفر: اون‌وقت مامان من نمی‌تونه 20 دقیقه رازهای خودش‌رو که نه رازهای زندگی شخصی منو از خاله‌م پنهون کنه.
فلورانس: انقدر دوست داشتم کارام مخفی باشه و کسی سر از زندگیم در نیاره، ولی متاسفانه نخود تو دهنم خیس نمی‌خوره و زندگیم در معرض دید همگانه.
