یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد(۲)
هفت صبح| حوریه پورعلی،کارشناس ارشد روانشناسی بالینی - وقتی افراد از همان کودکی مورد بی مهری و طرد شدنهای مکرر مخصوصا از سوی والدین و خانواده قرار میگیرند و یا نوجوانی که به واسطه رفتار نامناسب به جای بازخورد پیامد رفتارش مواجه با قهر و بی محلی والدین میشود و به اصطلاح دیگر کاری به کار او ندارند با عوارضی که در سه دسته بسیار پررنگ است روبهرومیشوند:
1-آسیب به اعتماد به نفس و رفتارهای خودتخریبی: این دسته از افراد اعتماد به نفس پایینی دارند و حتی مصرف مواد مخدر در این نوجوانان نه به قصد لذت که به قصد آسیب زدن به خودشان میباشد، پیرسینگهای دردناک دارند و با تیغ به بدنشان آسیب میزنند و سایر رفتارهای خودتخریبی به واسطه طردشدن و رانده شدن در اینها دیده میشود.
2-بی تفاوتی و بیانگیزگی اجتماعی: وقتی والدین میگویند که نوجوان درس نمیخواند، اصلا نمیخواهد به مدرسه برود یا انگیزهای برای هیچ کاری ندارد، حتی اینگار وقتی فرصتی هم برایش پیش میآید به جای استفاده کردن لگد به بخت خودش میزند و ....همه این رفتارها را به پای مصرف مواد وحشیش و ...میگذارند غافل از اینکه این بیانگیزگی یک دلیل عمدهای که میتواند داشته باشد و حتی همین مصرف مواد به خاطر طردشدگی و احساس بیکسی وتنهایی است که او دارد. در خانوادهای که او را قبول ندارند، مورد توجه نیست و دایم سرزنش میشود و در حاشیه قرار دارد این بیتفاوتی در نوجوان بسیار دیده میشود.
3-کاهش انتظارات لذت بخش(anhedonia): افرادی که طردها و بیتوجهیهای مکرر را از همان کودکی تجربه کردهاند از فعالیتهایی که برای سایرین شادیبخش و لذتبخش است هم لذتی نمیبرند و علاقه ای ندارند، تمایلی به مسافرت، میهمانی و...نشان نمیدهند. جملهای که مکرر از این افراد میشنوید این است: "که چی بشه"
حال با توجه به همهی این مطالبی که گفته شد اهمیت پذیرش بدون قید وشرط و عدم راندن فرزندان، عدم استفاده از قهر، طرد و بیتوجهی به عنوان ابزار تنبیهی کاملا مشخص است، فرزندان در عین حال که باید برای هرگونه رفتاری احساس مسیولیت کنند و حدو مرزهای مشخصی برای آنها تعیین شود ولی در هنگام انجام رفتارهای اشتباه به هیچ وجه نباید طرد شوند بلکه همیشه حضور آنها پذیرفته شده است و خانه پدری مکان امن آنهاست. وقتی احساس تعلق داشتن و محبت را بدون ترس از طرد و رانده شدن دریافت میکنند احتمال رفتارهای اشتباه و قهقرایی هم در آنها کمتر میشود.
این مورد توجه بودن و احساس تعلق به قدری قوی هست که کودکان گرفتن توجه، ولو توجه منفی ،که اخم و دعوای والد باشد را به بی محلی و نادیده گرفته شدن و در حاشیه قرار گرفتن ترجیح میدهند.