افسردگی(۲)
هفت صبح| حوریه پورعلی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی - در مقاله قبلی (افسردگی 1)مختصری درباره افسردگی به عنوان یک اختلال خلقی گفتم و اینکه بیماری روانی در واقع یک نوع سبک زندگی است و افسردگی هم فقط از نقصان درونی فرد نیست بلکه مجموعهای از عوامل محیطی دست به دست هم میدهند تا فرد احساس افسردگی کند.
اگر درگیر بیماری افسردگی هستید یا از اطرافیان شما شخصی دچار این مشکل هست خیلی مهم هست که دربارهی این اختلال، علایم آن و اثر آن بر زندگی فرد اطلاعات لازم و کاملی داشته باشید، بعضی اوقات دیگران فرد افسرده را صرفا فردی تنبل و بیانگیزه میبینند، در حالیکه این افت انگیزه و انرژی پیامد این اختلال خلقی است و نه تمایل فرد به کاهلی، همانگونه که وقتی شخصی دچار مشکل فیزیکی و بیماری جسمی میشود نیاز به درمان و مراقبتهای ویژه دارد در این مورد هم بههمین شکل هست و فرد مراقبتها و توجه ویژهی خود را میطلبد. این مراقبتها باید به دور از هر گونه سرزنش فرد باشد شخصی که دچار افسردگی هست نشخوار فکری، افکار سرزنش خود و خشم زیادی را نسبت به خودش دارد و این سرزنش از بیرون به بدتر شدن حال بیمار ختم میشود .
لازم به ذکر است که ارجاع به متخصص برای تشخیص درست و درمان ضروری است مخصوصا که افسردگی میتواند همراه با افکار آسیب به خود و خودکشی باشد. در ادامه مطالبی برگرفته از اصول درمانی بر اساس فعال سازی رفتاری از کتاب درمان افسردگی با فعال سازی رفتاری(برای متخصصان بالینی) که مؤثر و مفید برای درمان افسردگی است ذکر میشود.
اصل اول که در درمان افسردگی با فعال سازی رفتاری مطرح است توجه به این گفته ارسطو هست که:
"ای مردم با فعالیت دایم به شیوه ای خاص است که کیفیتی خاص حاصل میشود...در صورتی عادل میشوید که عادلانه رفتار کنید، در صورتی پرهیزگار میشوید که رفتار پرهیزگارانهای داشته باشید و در صورتی شجاع میشوید که شجاعانه رفتار کنید"
پس قرار نیست اول حس و حال و انگیزه اقدام به کاری را داشته باشید تا آن کار را انجام دهید؛ اول اقدام کنید حس و انگیزه ادامه فعالیت را در ادامه پیدا خواهید کرد. هدف درمان فعالسازی رفتاری افزایش فعالیت و درگیر شدن فرد در دنیای پیرامونش است. بخش اعظم زندگی روزمره ما شامل فعالیتهایی میشود که در قبال آنها حق انتخاب اندکی داریم، هر روز سر کار رفتن،مراقبت از کودکان و دیگر اعضای خانواده، پرداخت قبوض و...افراد وقتی افسرده نیستند حتی در مواقعی که انجام این تکالیف را دوست ندارند چون باید انجامشان دهند، انجام میدهند و پس از شروع فعالیت، حاضر شدن در محل کار، شروع فعالیتهای مربوط به خانه ودیگر فعالیتها کمکم حس خوبی پیدا میکنند ،البته انتظار نمیرود فرد افسرده به یکباره شروع به انجام تمام فعالیتهای قبلی خود کند، بلکه برای شروع گامهای کوچک و زمانهای کوتاه کفایت میکند؛ مثلا اگر قبلا روزی یک ساعت ورزش داشته حالا شروع چند دقیقه هم کافی است و یا تمیز کردن اتاق هر قدر اندک برای بهتر شدن و حس بهتری پیدا کردن کافی هست و یا هر فعالیتی که خود فرد تمایل به انجام آن داشته باشد.
بهتر است پس از انجام فعالیت؛ فرد پایش حالات خلقی خود را داشته باشد تا بعد از هر بار انجام فعالیت متوجه بهبود نسبی و بهتر شدن حال خودش باشد، حتی میتوان از سیستم پاداش هم کمک گرفت اینکه فرد پس از انجام فعالیت که در ابتدا خود را قادر به انجام آن نمیدید پاداشی مثل خوردن خوراکی مورد علاقه یا هر چیزی که میپسندد را برای خودش در نظر بگیرد.