بهترین کاری که میتوانم برای کودکم انجام دهم
دانشمندان دو نوع رشد مغزی را از هم متمایز میکنند؛ نوع اول، رشد مغز منتظر تجربه (experience-expectant brain growth) است و به ساختار به سرعت در حال رشد مغز نورس اشاره دارد که به تجربیات معمولی وابسته است فرصتهایی برای دیدن ولمس اشیاء، شنیدن زبان، حرکت و کاوش در محیط و... .
حوریه پورعلی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی| نتیجه میلیونها سال تکامل مغز تمام نوباوگان، کودکان نوپا و خردسالان منتظر روبرو شدن با این تجربیات است و در صورت داشتن این تجربیات به طور طبیعی و سالم رشد میکند. به این ترتیب بهترین کاری که شما میتوانید برای رشد بهتر مغز کودک خود و یا به اصطلاح داشتن فرزندی باهوش انجام دهید فراهم کردن محیطی غنی از محرک (محرک هایی که حواس پنجگانه کودک را درگیر کند) نوازش و رسیدگی به کودک و عدم بیتوجهی به اوست.
متاسفانه امروزه کلاسهای آموزشی زیادی برای کودکان زیر 6 سال مانند کلاس چرتکه و نقاشی و روانخوانی و... هست که ظاهرا قصدشان ساختن یک ابر انسان است؛ تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به خوبی نشان داده که شروع زود هنگام این آموزشها نه تنها علاقه به یادگیری را در کودک از بین میبرد بلکه حتی با فشار آوردن به مدارهای عصبی مغزِ کودک آسیب میزند و دقیقا وضعیت مغزی این کودک شبیه به کودکان محروم از محیطهای سالم و رها شده میباشد.
آموزشهایی که کودکان قبل از دبستان میبینند در قالب آموزش مهارتهای زندگی از قبیل خودآگاهی، همدلی، مهارت برقراری ارتباط،مهارت حل مسئله و از این قبیل است که تمام اینها در قالب بازی به کودکان ارائه میشود.
حتی آموزش زبان دوم هم که یادگیری آن در این سنین توصیه میشود هم در قالب بازیها و قرار گرفتن در محیطی است که تمامی فعالیتها در این محیط با زبان دوم که مد نظر است انجام میشود.
با یادگیری این مهارتهاست که فرزندی توانمند و آماده ورود به محیط جامعه و مدرسه را خواهید داشت او حالا ذهنی آماده و کنجکاو و سالم برای یادگیری دارد و کودکی است که با دیگران به خوبی ارتباط برقرار میکند.
نوع دوم رشد مغز وابسته به تجربه (experience-dependent brain growth ) است که در طول زندگی ما روی میدهد. این نوع از رشد با یادگیری خواندن و نوشتن، نواختن ساز، یادگیری مهارتهای کاری و... حاصل میشود و اینجاست که شرکت در کلاسهای درسی و آموزشی به یادگیری و آموزش فرزند شما کمک میکند. البته که نباید شرکت در این کلاسها فراتر از طاقت و توانایی کودک باشد و یا صرفا به خاطر خواست والدین بچهها مجبور به شرکت در کلاسهایی باشند که بعدا والدین در جمع خانواده و دوستان خود با مطرح کردن این موضوع که فرزندم چنین کلاسی میرود و فلان تواناییها را دارد خودنمایی کنند. در واقع آنها از فرزند خود وسیلهای برای ارضا نیاز به دیده شدن خودشان و یا پنهان کردن حقارت خود و یا امیالی از این دست استفاده میکنند که صدمات و آسیبهای بسیاری برای فرزندان به همراه دارد.
این مسئله نه تنها در سنین پایین و با فشار آوردن بر کودکان برای خواندن و یادگیری و شرکت در کلاسهای مختلف دیده میشود چنین والدینی موقع انتخاب رشته همسر شغل و...نیز بر فرزند خود فشار میاورند تا آنگونه که آنها صلاح میدانند انتخاب کنند و مایه مباهات پدر و مادر شوند.