کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۳۰۹
تاریخ خبر:

کودک دوست داشتنی دیروز اژدهای امروز!(۱)

کودک دوست داشتنی دیروز اژدهای امروز!(۱)

حوریه پورعلی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی| شما به عنوان پدر خانواده به منزل آمدید و همسرتان را غمگین و اشک‌ریزان می بینید به سمت او می‌روید.

شما: چی شده عزیزم؟!

همسر(مادر خانواده): دیگه چی می‌خواستی بشه این بچه (فرزند نوجوان خانواده) هیچ احترامی نمی‌گذاره هر چی دلش خواست به من گفت و بی‌خیال رفت تو اتاقش.

شما: خوب زیاد بهش گیر نده بگذار کار خودش رو بکنه.

همسر: یعنی میگی من گیر میدم اصلا کاری بهش ندارم اینقدر پرتوقع و خودخواه شده که نیازی نیست من چیزی بگم اون شروع می‌کنه و دائم گله و شکایت از ما داره.

شما: حق داری بداخلاقی میکنه و هر کاری هم دوست داره انجام می‌ده شاید مربوط به سنش هست شاید بزرگتر بشه اوضاع بهتر بشه.

همسر: نه بابا چه ربطی به سن داره. او هر روز بی‌ادب‌تر و پررو‌تر میشه. هر روز نیاز بیشتری داره و توقع بیشتر پول بیشتر و خدمات بیشتر بدون اینکه قدردان باشه از همه طلب داره.

شما: انگار همین دیروز بود که شاد و شیطون توی خونه بازی می‌کرد کودک دوست داشتنی و شیرین من.

همسر: آره ولی حالا شده اژدها!!

هر کاری براش می‌کردم نمی‌گذاشتم آب توی دلش تکون بخوره اینم از عاقبتش.

شما: آره والا همه جور هواشو داشتیم مبادا ناراحتی داشته باشه یا بهش سخت بگذره.

همسر: یادم هست با بچه خواهرم نمی‌ساخت و دائم دعوا می‌کرد هر وقت می‌خواستیم بریم خونه اونها کلی بهانه می‌گرفت و نمی‌آمد من هم به بهانه‌ای میهمانی رو کنسل می‌کردم و نمی‌رفتیم چقدر خواهرم از من دلخور می‌شد.

شما: والا تو مدرسه هم که با کسی نمی‌سازه یادت هست تا با بچه‌ای حرفش می‌شد یا معلم کاری و تکلیفی ازش می‌خواست می‌رفتیم مدرسه و پیگیر قضیه می‌شدیم که مبادا چیزی ناراحتش کنه.

با این حال همیشه از بقیه ناراحت بود.

همسر: آره انگار هرچی بزرگ ‌تر شده لوس‌تر و پرتوقع‌تر هم شده حتی از عهده کارهای خودش هم بر نمی‌آد.

لباس‌هاشو و اتاقشو هم من باید مرتب کنم تغذیه مدرسه براش بگذارم. حواسم باشه وسیله یا کتابی که باید ببره مدرسه خونه جا نمونه اون الان 14 سالشه ولی همیشه من اینکارهارو براش کردم حتی کوچک‌تر که بود می‌رفتم مدرسه دنبالش کیف مدرسه رو هم من بر می‌داشتم تا مبادا براش سنگین باشه.

شما: حالا چکار میشه کرد؟!

همسر: (در حالی که آه می کشد)نمی‌دانم معلمش هم ازش راضی نبود و به من گفت بهتر است که از یک روانشناس کمک بگیریم و مشکل رو مطرح کنیم.

شما: روانشناس؟! آخر چکار میخواد بکنه اگر به حرف زدن باشه که ما کلی با زبان خوش با این بچه حرف زدیم چه فایده‌ای داشته؟ هیچی. ویزیت روانشناس هم میشه یک هزینه اضافی.

همسر: نه اینطور هم نیست باید زودتر کاری بکنیم هر روز جنگ و دعوا که نمیشه به هر حال یک روانشناس قضایا رو از زاویه متفاوتی نگاه می‌کنه و شاید بتونه مشکل رو بهتر متوجه بشه و راه‌حلی بده.

 

 

 

کدخبر: ۵۵۳۳۰۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر