شبکه خانگی؛ مهمترین چالش روسای جدید صداوسیما
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | یادآوری اهمیت سریالهای خانگی صرفا به این خاطر است تا مسئولان جدید دو نهاد مهم یعنی صدا و سیما و سازمان سینمایی، تصمیمی عاقلانه و منطقی دربارهاش اتخاذ کنند. همزمان با گسترش زیرساخت پلتفرمها و ایجاد رقابت میان آنها، سر و کله کرونا پیدا شد و سینماها به تعطیلات رفتند. در این مدت، پلتفرمها جای خالی سینما را پر کردند و اهمیت آن بیش از پیش به چشم آمد.
همزمان بعد از مدتها کشمکش، مسئولیت سریالها و دیگر محتواهای پلتفرمها به ساترا (زیر مجموعه صدا و سیما) رسید. حالا و با تغییر دولت زمزمههایی مبنی بر بازگشت مسئولیت محصولات شبکه خانگی به وزارت ارشاد به گوش میرسد. چرا میگوییم پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما نباید دربرابر این تصمیم مقاومت کند؟ چرا میگوییم محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی باید ساختار را به شکل قبل بازگرداند؟
مورد اول|بیم تلویزیونی شدن
ابتدا ماجرا را از منظر فعلی ببینیم که تصمیمگیری درباره سریالهای خانگی در اختیار تلویزیون قرار دارد. نگرانیها به این مسئله برمیگردد که نکند سریالها بر اساس مقررات تلویزیونی مجوز بگیرد و با قواعد آن ساخته شود.
کما این که سریالی چون «موچین» با مجوز ساترا ساخته شد و ساختار و محتوایش منطبق با قوانین سریالهای تلویزیونی بود. خیلی زود هم شکست خورد. نگرانی از این جهت قابل درک است که متولیان صدور مجوز، کسانی هستند که سالها با نگاه تلویزیونی مدیریت کردهاند و سلیقهشان مشخص است. این که چنین نگاهی صواب است یا نه، مسئله گزارش امروز نیست و فقط به یک آسیب اشاره میکنیم.
مورد دوم| دست بسته تلویزیون
احتمالا پاسخ موافقان تصدی صدا و سیما، این است که ساز و کار دادن مجوز به سریالهای خانگی متفاوت از سریالهای تلویزیونی خواهد بود. فرض بر این که حرف آنها درست باشد، یک نکته مهمتر وجود دارد و آن «ناظران سخت گیر بیرونی» هستند.
مثلا صدا و سیما به یک سریال خانگی مجوز میدهد و عدهای آن را برنمیتابند. نتیجه چه میشود؟ وارد کردن فشار بر مسئولان تلویزیون و عقبنشینی آنها. در همه این سالها، مسئولان صدا و سیما نگران ناظران بیرونی بوده و عمدتا از موضع خود کوتاه آمدهاند. این نکتهای است که باید مورد توجه رئیس جدید صدا و سیما باشد و «بیهوده» برای سازمان پرحاشیه خود، دردسر درست نکند.
مورد سوم |سلیقه سینمایی
حالا ماجرا را از این منظر ببینیم که سازمان سینمایی متولی سریالهای خانگی است. اولا سریالها در این سازمان با ساز و کار تولیدات سینمایی ساخته میشوند که نتیجه آن ارتقای کیفیت فنی است. دوما ناظران بیرونی، با حساسیت کمتر به مصاف محصولات ساخته شده در سازمان سینمایی میروند. اجازه دهید یک مثال بزنیم. بعد از حواشی که برای سریال «زخم کاری» پیش آمد، خیلیها نوک انتقاد را سمت تلویزیون گرفتند؛ چون انتظارشان در سطح سریالهایی است که در تلویزیون پخش میشود. وقتی این مسئله جا بیفتد که ساز و کار سریالهای خانگی با سریالهای تلویزیونی متفاوت است، تحلیلها متفاوت خواهد بود.
مورد چهارم |مسائل مهم تلویزیون
این وسط چند مسئله فرامتن هم وجود دارد؛ یکی از مهمترین آنها مسائل مهمی است که رئیس جدید صدا و سیما باید فکری اساسی برایشان بکند. موضوعاتی مثل چابک سازی، ساخت برنامههای باکیفیت، تولید سریالهای جذاب و … به اندازه کافی از رئیس جدید و همکاران او وقت میگیرد.
اشتغال به مسئلهای مهم به نام سریالهای شبکه خانگی، سدی بزرگ مقابل یک مسیر سخت است. محض یادآوری میگوییم که یکی از دغدغههای رئیس قبلی صدا و سیما، تصدی محتوای شبکه نمایش خانگی و پلتفرمها بود. این ایده کمی پیش از حضور علی عسکری مطرح شد و او توانست برنده دوئل وزارت ارشاد و صدا و سیما شود. عملکرد ساترا در دوران نه چندان طولانی فعالیت، محل مناقشه بود و ممیزیها مورد اعتراض فیلمسازها قرار گرفت.
مورد پنجم| هویت سازمان سینمایی
شنیده میشود محمد خزاعی برای پذیرش مسئولیت سازمان سینمایی چند شرط مهم داشته است. نمیدانیم مصاف او با سریالهای خانگی چیست اما آن چه روشن است این که بخشی از هویت سازمان سینمایی همین سریالها است. اهمیت ماجرا در روزهای تعطیلی سالنها بیشتر به چشم آمد.
بهویژه آن که باعث شد سینماگران حرفه خود را از دست ندهند و در این ایام مشغول به فعالیت باشند. وانگهی، غالب سریالها توسط کارگردانها و بازیگران سینمایی ساخته میشوند و این یعنی سازمان بخشی از همکاران خود را از دست میدهد… در دور جدید فعالیت روسای جدید دو سازمان مهم، آیا شاهد یک تعامل سازنده خواهیم بود؟ آیا خزاعی میتواند جبلی را برای اصلاح یک بدعت نادرست راضی کند؟