کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۶۱۶۱
تاریخ خبر:

ایده ارزشمند‌؛ پرداخت ضعیف

ایده ارزشمند‌؛ پرداخت ضعیف

درباره سریال «رستگاری» که پخش آن بعد از 31 قسمت در شبکه دو تمام شد. چرا تلاش مسعود ده‌نمکی به بار ننشست؟ تحلیل هفت‌صبح را بخوانید

هفت صبح| جمعه شب (24 فروردین) آخرین قسمت سریال «رستگاری» ساخته مسعود ده‌نمکی روی آنتن شبکه دو رفت. این سریال به مناسبت نوروز و رمضان در کنداکتور قرار گرفت و از آن به عنوان یک اثر ماورایی نام برده شد. «رستگاری» ایده‌ای ارزشمند داشت اما پرداخت داستانی آن به گونه‌ای بود که نتوانست حق مطلب را ادا کند. در این گزارش ضعف و قوت‌های سریال را بررسی کرده‌ایم.

 

 

   مورد اول| قصه چه بود؟

 

حافظ رستگاری صاحب کارخانه است و سرمست از پول و موقعیت خوب اجتماعی. در خواب ظهرگاهی، پدر مرحوم خود را می‌بیند و چشمش به عالم ماورا باز می‌شود. ابتدا آنچه گذشت را جدی نمی‌گیرد اما این اتفاقات مدام تکرار می‌شود. مخاطب هم مثل حافظ صحنه‌هایی از آتش و عذاب و اسکلت آدمیان را  دید. حافظ کم‌کم پی برد که دینی بر گردن کسی دارد و تلاش کرد رضایت بگیرد. فیلمنامه «رستگاری» را حسن وارسته نوشت. او در کنار روایت زندگی خاص حافظ، قصه‌های‌ خانوادگی-معمایی را هم به خط اصلی وارد کرد. آنچه دیدیم اما یک داستان ضعیف و کلیشه‌ای بود که نمی‌توانست مخاطب را سر ذوق بیاورد تا برای تماشای روایت اصلی، ترغیب شود.

 

  مورد دوم| چطور پیش رفت؟

 

با دیدن چند قسمت از «رستگاری» می‌شد پی برد اصل ماجرا و هدف از ساخت آن چیست. سریال می‌خواست مسئله مهمی چون حق‌الناس را برجسته کند و دیگر مضامین مهم دینی-اخلاقی را یادآور شود. لطمه اصلی به سریال، از ناحیه فیلمنامه وارد آمد که داستان‌های اصلی و فرعی فاقد کشش کافی بودند. سازندگان به جای یک داستان پرتعلیق و پر اتفاق، سراغ ایده روح‌های سرگردان رفتند. هر بار یک نفر به کما می‌رفت و ارواح هم ناظر بر اعمال آدمیان بودند و ‌‌با یکدیگر وارد گفت‌و‌گو می‌شدند. مخاطب نیز باید متنبه می‌شد که عقوبتی سخت در انتظار خاطیان است. عرض کردیم ایده ارزشمند است اما برای مثال، همین تعدد ارواح سرگردان و اختصاص سهم زیادی از سریال به آنها، عنصر باورپذیری (غرض در یک اثر نمایشی است) را کمرنگ می‌کند. کارگردان هم تا توانست صحنه‌هایی دهشتناک از عذاب پیش چشم مخاطب قرار داد؛ برگردان چیزهایی که در روایت‌ها آمده و قصد نفی‌شان را نداریم. در یک سریال تلویزیونی اما باید اندازه نگه داشت؛ چون شرط اول برای همراه کردن مخاطب حداکثری، تولید یک سریال جذاب است. «رستگاری» فاقد این ویژگی بود و در مقابل بر سکانس‌های خوفناک و ارواح بی‌پناه، تکیه داشت. همین‌قدر خشک می‌خواست حرفش را بزند و حق بدهیم که خیلی‌ها اعصاب و نیز طاقت تماشای چنین آثاری را نداشته باشند.

  

مورد سوم| چگونه تمام شد؟

«رستگاری» با رستگاری حافظ و چند شخصیت دیگر به پایان رسید. انصاف نیست اگر بگوییم این اتفاق «آبکی» رخ داد؛ بلکه درست در راستای بنای کجی بود که سریال از قسمت اول بر آن استوار شد! در قسمت آخر، هم اسماعیل، حافظ را حلال کرد؛ هم خانه حافظ هدیه داده نشد؛ هم خلافکاران دستگیر شدند؛ هم دریا به هوش آمد، هم روح طهمورث ناظر رفتار بقیه شد! و هم زندگی به جریان عادی بازگشت.

  

مورد چهارم| بازیگران چه کردند؟

محمود پاک‌نیت در نقش حافظ آرام‌آرام جای خود را باز کرد و به پشتوانه تجربه و تبحر از پس ماموریت برآمد. دیگران اما معمولی بودند و گویا چالشی خاص برای نقش‌های خود نداشته‌اند: علیرضا استادی، نفیسه روشن، رامین راستاد، پویا امینی، شیوا خسرومهر، کاوه سماک‌باشی و ... این دوستان شبیه همیشه بودند! پیش‌تر درباره مهدی سلوکی به شکل مجزا نوشتیم و دلایل ناکامی این بازیگر در «رستگاری» را برشمردیم.

  

مورد پنجم| امتیازش چه بود؟

جلوه‌های ویژه «رستگاری» امتیاز اصلی آن است که خود مسعود ده‌نمکی در شبکه خبر درباره آن گفته:

« یک گروهی بود که قبلا در فیلم سینمایی «رسوایی ۲» با آنان کار کرده بودم. ساخت زلزله تهران با آن عظمت برای اولین بار با جلوه‌های ویژه توسط گروه آقای امامی به تصویر کشیده شد. این گروه کارشان آنقدر موفق بود که اکنون برای بعضی از کشورهای خارجی کار می‌کنند.» او همچنین درباره سریال اینطور بیان کرد: «‌در سریال «رستگاری» از تخیل کمتر استفاده شد؛ روایت این اثر درباره حق‌الناس و ترس از آن است. برخی شاید نقد کنند خداوند مهربان است اما باید بدانیم در بحث حق‌الناس، خدای متعال قاطع و حتی ترسناک است. این حق‌الناس گریبانگیر آدم است و در رفتار انسان تاثیر دارد.»

 

کدخبر: ۵۵۶۱۶۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر