سلیقه سینمایی آقای ضرغامی
روایت خواندنی ضرغامی از شیوه خرید ،سانسور و پخش فیلم ها و سریالهای خارجی در تلویزیون و دردسرهای لباس کیت وینسلت و پنه لوپه کروز. بخشهایی جالب از گفتوگویی مفصل با عزتالله ضرغامی درباره جریان خرید و ممیزی و نمایش فیلم و سریال خارجی در تلویزیون در دوران مدیریتش. این گفتوگو در مشرق نیوز منتشر شده است.
* یک: من خاطرم هست، جلسهای تا ۱۲ شب در اتاق من تشکیل شد. آقای نادر طالبزاده (مدیر وقت اداره تامین خارجی سیما) هم بود. نادر زحمت خودش را کشید و بعدا دوستان دیگری جای ایشان آمدند. چون من به دنبال یک تحول مدیریتی بزرگ بودم و از نادر کارهای دیگری انتظار داشتم. همان شب گفتم فیلم خارجی که باید داشته باشیم، بسیار ارزان است و با هزار یا دوهزار دلار میتوان تهیه کرد.
* دو: بالاترین رایت فیلم مربوط به «تروی» بود، ۱۰ هزار دلار بابت آن پول دادیم. دلار ارزان بود و رقم رایت فیلمها هم ارزان بود. در آن جلسه گفتند فیلم خارجی نداریم. من به آقای طالبزاده گفتم به دوبی میروی در فروشگاههایی که با کیفیت بالایی فیلمها را میفروشند و شرکتهای خاص مسئول فروش رایت هماهنگیهای لازم را به عمل میآوری، حداقل صد تا فیلم در کیف میگذاری و تا بیست و چهار ساعت آینده به ایران میآوری. من اتاق بچههای دوبله را هماهنگ میکنم که در سه شیفت کار کنند، چون من میخواستم آنتن خیلی زود گرم بشود.
* سه: مردم ما دوست دارند فیلم کینگکونگ را از تلویزیون ببینند. مشکل فیلم این بود که بازیگر زن، از ابتدا لباس نامناسبی دارد.باید این مشکل را مرتفع میکردم. من فقط دارم در مورد سینما حرف میزنم. بحثهای سیاسی و ایدئولوژیک در مرتبه دوم قرار دارد. فیلم تایتانیک به لحاظ جذابیتهای تکنیکی جزو فیلمهای برجسته جهانی است و جوانان فیلم را دوست دارند تماشا کنند. بخشهایی که از فیلم را میتوانیم حذف کنیم، از ابتدا تا انتهای فیلم لباس خانم کیت وینسلت، با خطوط قرمز تلویزیون همخوانی نداشت و در بخش پایانی هم در آب مشکلاتی داشت.آمدیم و بخش روتوسکوپی را راه انداختیم.
شما سریال پرستاران را حتما دیدی و متوجه نشدی که بچههای ما با هوش وظرافتی خاص آنقدر وسایل مربوط به بیمارستان مثل اکسیژن و سرم استفاده کردند که تهیه کننده سریال هم بیاید خروجی ما را تماشا کند، دریافت اورجینال بودن از میزانسنها خواهد داشت! من چند شب پیش «دزدان دریایی کاراییب ۴ » را تماشا میکردم، خانم پنهلوپه کروز، دائماً در جنگل در رفت و آمد است، خیلی وقتها در مقابل خانم کروز برگها و تنه درخت بود و من به اعضای خانواده میگفتم ببینید، این لباس خانم کروز مناسب نیست، اما چنان تراولینگهایی در فیلم هست که با همان برگها و تنههای درخت، اشکالات کاملا مرتفع شده و باید سازندهاش یاد بگیرد که این میزانسن جدید، از اورجینال آن با برگها و تنههای درخت اضافه شده، زیباتر است. به نظر میرسد برخی سکانسها از پشت درختها گرفته شده و هیجان فیلم را هم بیشتر کرده است.
فیلم کینگکونگ با روش روتوسکوپی یک پلان سانسوری ندارد. تایتانیک دو صحنه حذفی دارد در فیلم کینگکونگ لباس خانم نائومی واتس و در فیلم تایتانیک لباس خانم کیت وینسلت قابل پخش نیست که با روش روتوسکوپی قابل پخش شد. بنابراین روتوسکوپی دست ما را باز کرد که به مردم پاسخ بدهیم. حتی ما صحنه رختخوابی هم داشتیم که رئیس پلیس با همسرش در رختخواب است، با او تماس گرفتهاند، یک حادثه پلیسی رخ داده و تلفنی به او میگویند به اداره پلیس مراجعه کن. ما باید این صحنه را نشان بدهیم تا دیالوگ برقرار شود. با شیوه روتوسکوپی، ما رختخوابش را نشان میدهیم، اما همسرش را یکجا برمیداشتیم، اشکال ندارد مثلاً رئیس پلیس تنها خوابیده است. شاید مردم در وهله اول بخندند و بگویند چرا «همسر» رئیس پلیس نیست ولی مخاطب میداند که ما نمیتوانیم او را در آن موقعیت نشان دهیم و دیالوگها را حفظ کنیم.
* چهار: حضرت آقا خودشان کارشناس فیلم هستند، برخی مواقع که من خدمت حضرت آقا بودم از برخی فیلمها و سریالهای خارجی تعریف میکردند. مثل فیلم «با گرگها میرقصد» و یا سریال «جومونگ»… ایشان سریال جومونگ را دوست داشتند، یکی دوبارهم در مورد این سریال توصیههایی به بنده کردند، برداشت من این بود که این سریال میتواند الگو باشد. من تمام کاری که میتوانستم بکنم این بود، آثاری که مردم به آنها علاقهمند بودند را از سیما پخش کردم.
* پنج: برای احیای آرشیو میدیدم که برخی نسخ کیفیت بسیار پایینی دارند، میگفتم که برای این دوبله چرا تصویر خوب جدید نداریم. پاسخ میدادند که ما دستگاه خوبی خریدیم که کیفیت فیلمها را ارتقا میدهد، ولی زمان میبرد.قبل از مسئولیت سازمان، من و بهروز افخمی به کشور چین رفته بودیم. دو نفری باهم رفتیم فیلم خریدیم. یک فروشگاه در پکن بود که فیلم میفروخت. چینیها در کپی کردن لوح DVD استاد هستند.
من دارم در مورد زمانی حرف میزنم که VCD به عنوان یک پدیده نوظهور برای تماشای فیلم در کشورمان مورد استفاده قرار میگرفت. در این فروشگاه افخمی دنبال آثار با کیفیت خودش بود و من هم دنبال خرید فیلمهای خودم بودم. قیمت هر DVD یک دلار بود. ۱۰ تا من خریدم، افخمی هم هر چه در توان داشت، فیلم خرید. «ژنرال پاتن» (فرانکلین شافنر) را خیلی به دنبال نسخه خوبش بودم. دیدم کیفیت فیلم در DVD عالی است و آپشنهای زیادی در مورد این فیلم وجود داشت. تیزرها و پشت صحنه و مصاحبه با عوامل در فیلم وجود دارد و قیمت آن فقط یک دلار است، مفت.
این قضیه در ذهن من بود و در مقطعی که قصد انجام کار عملیاتی برای احیای آرشیو را داشتم، دیدم کارم با آن دستگاهی که فیلمها را ترمیم میکند پیش نمیرود و در جلسات احیای آرشیو سینمایی سازمان، با این حرف برخی آقایان دائما مواجه میشدم که کیفیت خوب در دسترس نداریم. همانجا در جلسه گفتم تلفن نمایندگی ما را در دفتر چین بگیرید.آقای کوهستانی مدیر ما در دفتر چین بود. به ایشان گفتم آقای کوهستانی، الان در پکن به فلان خیابان میروی، ده هزار دلار برایت میفرستم، کل این فروشگاه را برای من میخری.
یعنی از هر فیلم یک عدد برای من میخری، بستهبندی میکنی و به سه شماره با هواپیما به تهران میفرستی. اینکار را کرد و بچههای سیما دیدند که همه این فیلمها با نسخه ممتاز و آینه در دستشان است. گفتم این دستگاه را جمع کنید، اینا مال ترمیم آرشیوی است که بدان دسترسی نداریم، ده هزار تا فیلم در اختیار شماست، فیلمها را جابهجا کنید و آنهایی که دوبله نشده را پس از تهیه رایت دوبله و به مرور نمایش دهید.
* شش: من فیلمهای رزمی را به دلیل تم و مضمون عدالتخواهانه خیلی دوست دارم. من یکی از حرفهایم به مدیرانم این بود که شما فیلمهای شرقی کم نشان میدهید، فیلمهای غربی را پخش کنید اما فیلمهای شرقی، سامورایی با محوریت نمایش هنرهای رزمی، دارای روایتهای عدالتخواهانهای است. البته این سیاست ربطی به علاقه من به بروس لی ندارد.
* هفت: …چند وقت پیش میخواستم بروم ببینم وقتی دچار یک بیماری میشویم، چه علائمی نمایان میشود، هر سایتی را جستجو میکردم، فیلتر شده بود.چون اینها اطلاعات متعلق به سایتهایی است که مسائل پزشکی را مطرح میکنند، یک عکس از اندام انسان ضمیمه محتوایشان است و مشمول قانون فیلترینگ شدهاند و همه صفحات را بستهاند و واقعا یک عده به این آگاهی نیاز دارند. اینقدر تصاویر مبتذل در اینستاگرام و کانالهای تلگرام هست و متولدان دهه هشتاد خیلی حرفهایتر از ما از فیلتر شکن استفاده میکنند و به همه چیز دسترسی دارند، آنوقت یک آدم مسن که به دنبال نشانههای بیماری و علائم آن در فضای مجازی است، دسترسی ندارد.
* هشت: من یک مثالی دارم و بارها گفتهام هر کسی که در حوزه سینما میخواهد مدیر شود باید یک حداقلهایی را بداند. فرق بین ابولقاسم طالبی و نادر طالبزاده و علیرضا طالبی فیلمنامهنویس و طالبی کیسه برنج(محمد علی طالبی) و طالبی منتقد را باهم بداند.
الان این مثال من کمی پیشرفتهتر شده، در شرایط کنونی اگر میخواهید مدیر سینمایی باشید باید جولیاها را بشناسید. کسی که میخواهد مدیر سینمایی شود، اگر توانست فرق میان آنجلینا جولی و جولیارابرتز و جولیان مور را بداند، مشخص است که با سینما آشناست. اکثر این بچهها که میگویند ما آنجلینا جولی را میشناسیم، جولیا رابرتز را کمتر میشناسند و جولیان مور را برخی اصلا نمیشناسند. گفتم ایشان هم سن و سال ماست، اخیرا اسکار گرفت، چون در جوانیاش آنقدر نگرفت که در دوران میانسالی نصیباش شد.
* ۹: فیلم ایرانی مورد علاقهام؟ من از فیلمهایی نام میبرم که واقعا دوستشان دارم. نه مثل این دوستان منتقد روشنفکر که شبها راکی و رمبو میبینند صبح راجع به فیلمهای روشنفکری و گلخانهای نظریه پردازی میکنند. من راکی و رمبوهای ایرانی را نام میبرم که دوستشان دارم نه اینکه با گفتن نام فیلم «خانه دوست کجاست» ژست الکی بگیرم. صادقانه نظرم را خواهم گفت.
۱- تاراج ۲ - تنگسیر ۳ - «اخراجیها ۱ » ۴ - لیلی با من است ۵- بادیگارد
در مورد اخراجیها بگویم که خیلی با این فیلم صفا کردم. هر بار تلویزیون تکرار میکند بازهم مینشینم و میبینم. پیامکی هم به دهنمکی میزنم، هر بار با همین مضمون «دمت گرم». من یتیمخانه ایران را دیدم، ابولقاسم طالبی رفیق بنده است، بازهم پیامک «دمت گرم» را ارسال کردم. آژانس شیشهای و مهاجر هم فیلمهای خوبی است اما من در مورد این ۵ فیلم نظر واقعیام را گفتم و تعدادی که خواستی کاملا مشخص است. در مورد فیلمهای خارجی هم:
۱- گلادیاتور «ریدلی اسکات» ۲ - مرگجویان «جوئل شوماخر» ۳ - شمشیرزن یک دست «چان چنگ» ۴ - طالع نحس «۱» ریچارد دانر ۵ - «روح» از «جری زاکر»
فیلم تغییر چهره هم (Face/Off) از آن دسته فیلمهایی است که هر بار تلویزیون پخش کند با آن همراه میشوم.
من معتقدم اگر از ۱۰ فیلم انقلابی بخواهی نام ببری تاراج یکی از آنها خواهد بود. اگر ۵ فیلم دینی انقلابی بخواهی نام ببری حتما یکی از این فیلمها سفرسنگ است. «سفر سنگ» تمام المانهای سینمای انقلابی و دینی را یکجا دارد. این فیلم قابل نمایش نبود و در زمان مدیریت من در تلویزیون نمایش داده شد، به خاطر فرزانه تاییدی و رضا فاضلی غیرقابل نمایش بود.
خیلیها فکر کردند که نمایش این فیلم تبعاتی خواهد داشت. «رضا فاضلی» یک ضد انقلاب شش دانگ بود منتها اینها مهم نیست. فیلم یک اثر دینی کامل است، جالب اینجاست که قبل از انقلاب ساخته شده، قصه هم دارد و تا آخر اثر با آن همراه میشوی. برخی آثار روشنفکری مثل کوه آقای امیرنادری را بیچاره شدم تا فیلم به پایان رسید. بیچاره شدم. اگر این را میگویم لطفا دوست و همکاران، نگویند که ما ضد روشنفکران هستیم، خیر، فیلم کوه سینما نیست و من با آن گونه ارتباط برقرار نمیکنم.