یادداشت| کتابگردانی در شهر؛ پناه بردن به کتاب برای فرار از پیچیدگیهای زندگی مدرن
داستان حول شخصیتی تنها به نام آگوست میچرخد که در خیابانهای یک شهر کوچک در آلمان قدم میزند و ...
هفت صبح| رمان «کتابگردان» در سال 2020 منتشر شد؛ رمانیست نوشته کارستن هن درباره قدرت تحولآفرینی ادبیات که البته روابط انسانی را هم میکاود. داستان حول شخصیتی تنها به نام آگوست میچرخد که در خیابانهای یک شهر کوچک در آلمان قدم میزند و خوانندگان را در سفر خود به خودشناسی، تفکر و جادوگری نهفته در کتابها، دعوت میکند.
داستان در حالی شروع میشود که شخصیت اصلی پس از مواجهه با مشکلات شخصی و پیچیدگیهای زندگی مدرن، به دنیای کتابها پناه برده. در واقع یک کتابدوست است که وجودش پیرامون خواندن و کاوش در ادبیات میچرخد و به نوعی در دنیای پرشتاب اطرافش یک بیگانه به نظر میرسد. در حالی که در شهر قدم میزند، به اهمیت کتابهای مختلفی که زندگیاش و همچنین زندگی دیگران را شکل دادهاند، میاندیشد.
البته الگوی رمان، نه تنها الگویی بیتکرار نیست بلکه نمونههای آن در ادبیات داستانی کم نبوده. آگوست با کتابها در دست، در شهر گام برمیدارد و عشق خود به ادبیات را با دیگران به اشتراک میگذارد و آنها را تشویق میکند تا به طرق مختلف با داستانها تعامل کنند. گفتوگوهای او با ساکنان مختلف شهر نشانهای است که هم شادیها و هم غمها را در زندگی آنها بازتاب میدهد.
در کنار تعاملاتش با مردم محلی همچنین به آنها کمک میکند تا با واقعیتها و چالشهای خود روبهرو شوند. نویسنده در واقع در این مسیر هم تفکر ساختن نوعی سقراط مدرن را مد نظر دارد با پیراستن آرایههای فراانسانی و دستنیافتنی. آگوست میگوید داستانها تنها برای سرگرمی نیستند، بلکه میتوانند به درمان و الهام منجر شوند. ناراحتی آگوست در گذشته، از جمله روابطش با خانواده و دوستان، عمق بیشتری به شخصیت او میبخشد.
از طریق این لحظات تأملبرانگیز، خوانندگان درباره سفرش به سوی پذیرش و نیاز به ارتباط انسانی آگاه میشوند و ناامیدی ذاتی او را با وجود عشقش به کتابها میپذیرند. این ناامیدی ذاتی همان مؤلفهایست که نویسنده از دنیای مدرن بیرون کشیده تا به سقراط امروزیاش متصل کند. با پیشرفت داستان، آگوست با لحظات تردید و تضاد روبهرو میشود، بهویژه در مواجهه با این ایده که آیا او باید به عنوان یک ناظر منفعل باقی بماند یا در زندگی خود و دیگران مشارکت فعالتری داشته باشد؟
این کشمکش داخلی در تعاملات کلیدی که دیدگاه او را به چالش میکشد برجسته میشود و او را به پذیرش نقش فعالتری در ایجاد معنا و ارتباط دعوت میکند. کتاب به افشایی قدرتمند درباره اهمیت داستانگویی نه تنها به عنوان یک تجربه انفرادی بلکه به عنوان نیرویی برای ساخت جامعه ختم میشود. آگوست در مییابد که به اشتراک گذاشتن داستانها میتواند پیوندها را تقویت کرده و احساس تعلق ایجاد کند.
این لحظه آگاهی، او را به پذیرش بیشتری از نقش خود به عنوان کتابگردان سوق میدهد و به او در جستوجوی ارتباط و تعلق کمک میکند. «کتابگردان»، بهطور مؤثر مفاهیم انزوا، همدلی و قدرت تحولزای ادبیات را در هم میآمیزد. آگوست به عنوان یک انسان مدرن نمایندهای از مبارزات افرادی است که با انزوا دستوپنجه نرم میکنند و با بسیاری از خوانندگان همدردی میکند.
سفر او نه تنها مقابلهای با تنهایی فردی است بلکه با یک نگاه کلی، درباره تمایل جامعه به عدم ارتباط در یک عصر دیجیتال تبدیل میشود. شخصیت او نمایانگر این است که خواندن میتواند کاتالیزوری برای درک خود و دیگران باشد و خوانندگان را دعوت میکند که به روابط خود با ادبیات و جامعه فکر کنند. ارادت نویسنده به ادبیات در سرتاسر روایت مشهود است. این کتاب توسط ناشران مختلف از سال 1400 تاکنون بارها به فارسی ترجمه و منتشر شده است.