کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۹۵۴۲
تاریخ خبر:

مرگ تدریجی یک مادر | چهره زخمی میانکاله

مرگ تدریجی یک مادر | چهره زخمی میانکاله

نگاهی به وضعیت نابسامان تالاب میانکاله؛ تابلویی از یک تراژدی زیست‎‌محیطی

لیلا مهداد روزنامه نگار

هفت صبح|   در سکوت سپیده‌دم، وقتی مه از روی آب‌های کم‌جان تالاب بلند می‌شود، میانکاله همچون پیرزنی خسته نفس می‌کشد. نفس‌هایی کوتاه و بریده، آغشته به نمک اشک‌های زمین. پرنده‌های مهاجر که روزی آوازشان در این آبراهه‌ها طنین‌انداز بود، امروز تنها خاطره‌هایی هستند بر پهنه خشکیده این تالاب زخمی. چشمه‌های زندگی یکی پس از دیگری می‌خشکند.

 

چاه‌های حرص‌آلود، ریشه‌های تشنه زمین را می‌مکند و کشاورزی نابخردانه، آخرین جرعه‌های آب را در کام خاک‌های تشنه می‌ریزد. فلامینگوهای سرخ‌پا که روزی با بال‌هایشان نقاشی آسمان را تکمیل می‌کردند، امروز در جست‌وجوی آبی به دوردست‌ها کوچیده‌اند. این مرگ تدریجی است... مرگی که با هر لودری که خاک را می‌شکافد، با هر چاهی که حفر می‌شود و با هر قطره آبی که بی‌حساب به کام زمین‌های کشاورزی می‌رود، نزدیکتر می‌شود.

 

میانکاله، این گهواره تنوع‌زیستی، امروز به بیمارستانی تبدیل شده با درختان اکالیپتوس به جای سرم و با لوله‌های پتروشیمی به جای کپسول اکسیژن. اما هنوز امید هست... در دل این تاریکی، نور کوچکی می‌درخشد. نور دست‌های کوچکی که نهال امید می‌کارند، نور صدای رسای مردمی که فریاد می‌زنند «میانکاله را دریابید!». این تالاب فقط یک عارضه جغرافیایی نیست، یادگار هزاران ساله طبیعت، موهبتی الهی و مادر مهربان پرندگان و آبزیان است که امروز به دست ما می‌میرد.

 

نبردی نابرابر بین منافع اقتصادی  و حیات زیست‌بومی

میانکاله، نگین فیروزه‌ای شمال ایران، نه‌تنها با خشکسالی دست و پنجه نرم می‌کند، بلکه زیر سایه سنگین پروژه پتروشیمی، هر روز نحیف‌تر می‌شود. در گرمای تابستان 1404 تالاب میانکاله دیگر آن بهشت سبز و پررونق سال‌های گذشته نیست. تصویری که امروز می‌بینم، بیشتر شبیه یک زخم باز بر پیکر طبیعت است.

 

اهالی دردی مشترک دارند؛ از دست دادن منبع درآمد و زندگی. «حسن» 60 بهار و تابستان زندگی‌اش را در همسایگی تالاب گذرانده. مردی که رد آفتاب بخشی از چهره‌اش شده و با چشم روزگارانی را دیده که قایق‌ها و آدم‌ها تن به آب می‌زدند. خاطراتی که حالا هیچ ردی از آنها در دنیای واقعی باقی نمانده. فروشندگی «زهرا» هم کمک خرج خانه‌اش بوده. هرچند تالاب که تن به خشکی داد، پای کمتر گردشگری به تالاب رسید و حالا کاروکاسبی زهرا هم کساد شده؛ زنی که مغازه‌اش هرازگاهی و به ندرت میزبان مشتری‌ است.

 

«محمد» هم از وقتی چشم باز کرد روی زمین کشاورزی بیل زده تا خرج و نان خانه را از زمین طلب کند. به وقت نوجوانی نیز هم دوش پدر بیل زده و زبان زمین را آموخته و بعد از اینکه مرد خانه خودش شده به فرزندانش درس‌های آموخته‌اش را یاد داده اگرچه بی‌آبی حال دلش را بد کرده. آب که با تالاب قهر کرده زمین‌ها هم تن به شوری دادند و زیر سایه این شوری سفره خانه محمد و کشاورزهای دیگر بی‌نان مانده.

 

چهره زخمی میانکاله

در فاصله کمتر از سه کیلومتری تالاب، سازه‌های نیمه‌کاره پتروشیمی میانکاله همچون اسکلتی فلزی در برابر آسمان سرخ غروب خودنمایی می‌کنند. هرچند اعلام‌های رسمی از توقف این پروژه می‌گویند اما ردپای ماشین‌آلات سنگین روی جاده‌های خاکی منطقه همچنان به چشم می‌خورند و بعضی شب‌ها صدای لودرها خواب را بر محلی‌ها حرام می‌کنند و به وقت طلوع خورشید گویی زمین آنها را بلعیده و دیگر نشانی از آنها نیست تا دوباره از تاریکی شب بهره ببرند و به جان تالاب بیفتند.اعتراض‌ها هم راه به جایی نبردند و پروژه همچنان چراغ خاموش در منطقه جولان می‌دهد.

 

توقف قانونی، فعالیت غیرقانونی!

با وجود دستور توقف رسمی از سوی رئیس‌جمهور و سازمان محیط‌زیست، هنوز ردپای لودرها بر خاک مراتع حسین‌آباد دیده می‌شود. گویی قانون، تنها بر کاغذ نفس می‌کشد. تصاویر ماهواره‌ای از ورود 40 تریلی مصالح در فروردین 1404 حکایت دارد، گویا سرمایه‌گذاران، سکوت مسئولان را فرصتی برای پیشبرد اهداف خود می‌دانند.

   زمین‌خواری به نام توسعه

92 هکتار از مراتع ملی، بی‌سروصدا به شرکت پتروشیمی گهر مازندران واگذار شد. زمینی که روزی چراگاه دامداران بود، امروز با فنس‌های بلند محصور شده و نهال‌های اکالیپتوس غیربومی، مانند سربازانی بیگانه، بر آن سایه افکنده‌اند.

 

زخم‌های بی‌التهاب

تالاب در آستانه مرگ است و خشکسالی به جانش افتاده. زمین درجه یک میانکاله که از بهترین‌های خاورمیانه است با کاهش رطوبت، به تلی از ذرات نمکی تبدیل می‌شود که با هر باد، به ریه‌های کودکان منطقه می‌نشیند چون خشکیدن تالاب، میانکاله را به کانون ریزگردهای نمکی تبدیل کرده. گردهایی که نه‌تنها کشاورزی را تهدید می‌کنند، بلکه باعث افزایش بیماری‌های تنفسی در جوامع محلی شده‌اند. پساب‌های صنعتی و شورابه‌های آب‌شیرین‌کن‌ها (با 11 کیلومتر لوله‌کشی) مانند زهری آرام، رگ‌های زندگی این اکوسیستم را می‌خشکاند. کودهای شیمیایی همچون نیترات و فسفات از مزارع به تالاب نشت می‌کنند و باعث رشد جلبک‌های سمی می‌شوند که اکسیژن آب را می‌دزدند.

 

پرندگانی که دیگر بازنمی‌گردند

فلامینگوهای سرخ‌پا و عقاب‌های دریایی، دیگر مهمان میانکاله نخواهند بود. سال 1398، خشکسالی باعث تلفات 50هزار پرنده شد. اگرچه سم بوتولیسم ناشی از پساب کشاورزی هم 12هزار پرنده را در یک سال به کام مرگ کشاند و اکنون پتروشیمی، آخرین میخ بر تابوت تنوع زیستی منطقه است. حتی «فک خزری» این نوازشگر خزر با چشمانی گریان به آینده‌ای می‌نگرد که شاید در آن جایی برای زیست نداشته باشد.

 

در بخش‌هایی هم که هنوز نشانی از آب وجود دارد، زباله‌های پلاستیکی همچون گل‌های سمی بر سطح آب شناورند. بطری‌های آب معدنی، قوطی‌های کنسرو و کیسه‌های نایلونی صحنه‌های دلخراشی خلق کرده‌اند. سکوهای چوبی نیمه‌ساز برای اسکله‌های گردشگری، ناقص رها شده‌اند و میخ‌های بیرون‌زده آنها تهدیدی برای پرندگان مهاجر است.

 

    احیای نمادین یا فریب رسانه‌ای؟

برخی اقدامات نمایشی هم البته هستند؛ پلاکاردهای تبلیغاتی با عنوان «طرح ملی نجات میانکاله» روی تیرهای چراغ برق نصب شده اما در عمل تنها چند حوضچه کم‌عمق با آب لجنی ایجاد شده. دستگاه پایش کیفیت آب در گوشه‌ای رها شده، صفحه نمایش آن شکسته و سیم‌هایش آویزان است. نهال‌های کاشته شده بیشترشان خشکیده‌اند و برچسب‌های روی آنها تاریخ کاشت دو سال پیش را نشان می‌دهد.

 

 مرگی تدریجی در سکوت مسئولان

سازمان محیط‌زیست چشم‌هایش را بسته و نمایندگان مجلس با صدور مجوزهای مشروط راه را برای نابودی میانکاله هموار کرده‌اند. میانکاله امروز صحنه نبردی نابرابر است؛ از یک‌سو منافع اقتصادی کوتاه‌مدت با پروژه‌های صنعتی بی‌ضابطه و از سوی دیگر فریاد خاموش طبیعت که هر روز ضعیف‌تر می‌شود. البته در میانه این دو صحنه هشدار کارشناسان هم هست؛ هشداری که تاکید دارد اگر روند فعلی ادامه یابد میانکاله تا 1406 به کلی از فهرست تالاب‌های بین‌المللی کنوانسیون رامسر خارج خواهد شد.

 

  بدون اقدام فوری، تا 1407 تالابی نخواهیم داشت

«حسین آقایی» فعال محیط‌زیست با اشاره به اینکه حدود 30درصد از مساحت تالاب میانکاله خشک شده، به «هفت‌صبح» می‌گوید: «به عبارت ساده‌تر 15هزار هکتار از 45هزار هکتار تالاب خشک شده است. آب دریای خزر سالانه 6 تا 20سانتی‌متر پسروی دارد و کاهش ورودی آب رودخانه‌ها از عوامل اصلی خشکی است.

 

پیش‌بینی می‌شود در صورت عدم اقدام فوری تا سال 1406-1407 حدود 80درصد تالاب خشک شود». این فعال‌ محیط‌زیست اظهار می‌کند: «تهدید کاهش حقابه تالاب به دلیل سدسازی روی رودخانه‌های بالادست و مصرف کشاورزی، وجود بیش از هزار و 300چاه عمیق در اطراف تالاب که منابع آبی را تخلیه می‌کنند و همین‌طور احداث پروژه پتروشیمی بدون ارزیابی زیست‌محیطی، اکوسیستم تالاب را به خطر انداخته‌اند».

 

راه نفس تالاب را باز کنیم

خشکی تالاب می‌تواند منجر به توفان‌های گردوغبار در منطقه شود و البته تلفات گونه‌های جانوری را نباید نادیده گرفت. یکی دیگر از پیامدهای خشک شدن تالاب کاهش گردشگری، صید ماهی و آسیب به کشاورزی است. پمپاژ آب از دریای خزر می‌تواند راه نجات تالاب از خشک شدن باشد و البته لایروبی کانال‌ها هم می‌تواند مثمرثمر باشد زیرا باعث بهبود جریان آب بین خلیج گرگان و تالاب برای احیای موقت خواهند شد.

 

همچنین لغو مجوز پتروشیمی میانکاله و بازگشت اراضی به دولت می‌تواند راه نفس تالاب را باز کند. البته مدیریت یکپارچه منابع آبی هم هست که نیاز به هماهنگی بین استان‌های مازندران و گلستان برای تأمین حقابه تالاب دارد. میانکاله ممکن است تا 5 سال آینده به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار شود. وضعیت تالاب میانکاله به نقطه بحرانی رسیده و نیازمند اقدامات فوری و هماهنگ بین دستگاه‌های دولتی، جوامع محلی و سازمان‌های محیط‌زیستی است. 

 

چا‌ه‌هایی که آب تالاب را می‌بلعند

تالاب میانکاله، در آستانه نابودی است با این حال، هنوز امیدی برای نجات آن وجود دارد. بستن چاه‌های غیرمجاز و تأمین حقابه تالاب یکی از راه‌هاست. طبق آمار، بیش از 300 چاه غیرمجاز در حوضه آبریز میانکاله فعال است که سالانه حجم قابل‌توجهی از آب تالاب را می‌بلعند. سازمان‌های مسئول باید با انسداد این چاه‌ها و تخصیص حقابه قانونی از رودخانه‌هایی مانند قره‌سو، به احیای تالاب کمک کنند. 

 

تعطیلی پتروشیمی و گسترش اکوتوریسم 

پروژه پتروشیمی میانکاله بخشی از اراضی تالاب را تصرف کرده که دستگاه‌های قضایی باید عاملان این تخلف را شناسایی و زمین‌های تخریب‌شده را به حالت اول بازگردانند. توسعه اکوتوریسم نیز راهکاری اقتصادی است. میانکاله ظرفیت دارد به قطب اکوتوریسم تبدیل شود. ایجاد زیرساخت‌هایی مانند برج‌های پرنده‌نگری و آموزش راهنمایان محلی می‌تواند اشتغالزایی کند و فشار بر منابع طبیعی را کاهش دهد. 

 

لایروبی راه جلوگیری  از مرگ میانکاله

رودخانه‌های منتهی به تالاب باید لایروبی شود چون رسوبات باعث انسداد مسیرهای آبی شده‌اند. لایروبی این مسیرها می‌تواند جریان آب باران را به سمت تالاب هدایت کند و از خشکیدن بیشتر آن جلوگیری کند. به گفته کارشناسان، اجرای این راهکارها نیازمند عزم جدی دولت و مشارکت مردم محلی است. در غیر این صورت، میانکاله به سرنوشتی مشابه دریاچه ارومیه دچار خواهد شد.

 

 

سایر اخبارتک نگاریرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۰۹۵۴۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر