حواشی رابطه ناصرالدین شاه با ملیجک
۵۰ سال پیش با پخش سریال سلطان صاحبقران، در افکار عمومی درمورد رابطه شاه و ملیجک نظرات متفاوتی رایج شده بود
هفت صبح| سال ۱۳۵۴ سریال سلطان صاحبقران از تلویزیون ملی ایران پخش میشد. در این سریال به کارگردانی علی حاتمی بخش مهمی از داستان به رابطه ناصرالدینشاه (جمشید مشایخی) و ملیجک (پرویز فنیزاده) اختصاص داشت. این بخش از مجموعه در افکار عمومی بسیار بحثبرانگیز شده بود. روزنامه اطلاعات ۲۹ آبان ۱۳۵۴ در گفتوگویی خواندنی با علی حاتمی در این باره از کارگردان سوالی مطرح کرده. کارگردان این مجموعه رابطه شاه و ملیجک را یک رابطه مرید و مرادی و دور از شائبههای جنسی توصیف کرد. همچنین حاتمی در این گفتوگو درباره شبیه نبودن عمدی برخی شخصیتهای سریال به شخصیتهای واقعی نیز سخن گفت. بخشهای مهم گفتوگو را بخوانید.
سوءتفاهم پیرامون ملیجک
به عنوان مثال موضوع ملیجک را باید مطرح کرد که به گمان من، مردم درباره او درست قضاوت نمیکنند. ملیجک چیزی بالاتر از قضاوت مردم است. بین او و ناصرالدینشاه رابطه مراد و مریدی مطرح است نه کاموجویی جسمی. چیزی هم که من مطرح کردهام، جز این نظر نیست. نباید در اینباره پیشداوری کرد. این موضوع از زبان ناصرالدینشاه شنیدنی است که سه شخص در زندگی من دارای ارزش بودهاند: «اول امیرکبیر که به پاکی ایمان او بهعنوان یک معلم اعتقاد داشتم؛ دیگری دختر باغبانم جیران که عاشقش بودم و صفای عشق را در وجود او یافتم .

پس از مرگ این دو دستهای کوچک ملیجک بود که مرا آرامش میداد.» از این گفته میتوان استنباط کرد که روابط این دو یک رابطه صددرصد عاطفی بوده است. ملیجک به گفته ناصرالدینشاه نماینده مردم در دربار است. چون هر کدام از دولتها نمایندهای در دربار دارند تنها مردمند که بدون ملیجک در دربار نماینده ندارد. هر وقت شاه بهمیان مردم میرود ملیجک را هم همراه او میبینیم یا در بقیه موارد این ملیجک است که مردم را با شاه در ارتباط نگاه میدارد. سعی کردام در این مجموعه چهره واقعی افرادی نظیر ملیجک را که درست درباره آنها قضاوت نشده نشان بدهم .
شباهت، ضروری نیست
موضوع دیگری که باید راجع به آن حرف زد، شباهت میان هنرپیشهها و افراد اصلی است. فکر نمیکنم نیازی داشته باشد که یک هنرپیشه درست شبیه کسی باشد که نقشش را بازی میکند. ما این افراد را معمولا بر مبنای عکسهایی که از آنها در دست داریم مشخص میکنیم؛ در حالی که میدانیم در گذشته عکس گرفتن یک حالت بسیار رسمی داشته و هیچگونه تصوری از شخص در زندگی معمولی او به دست نمیدهد. هنرپیشه وقتی توانست شخصیت مورد نیاز را بازسازی کند، شباهت در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
از آن گذشته اگر میخواستیم مسئله شباهت را صد درصد رعایت کنی،م کارمان بسیار مشکل میشد. چون برای یافتن افرادی نظیر ناصرالدینشاه، امیرکبیر، ملیجک و عزتالدوله باید به میان مردم عادی میرفتیم و از آنها برای اجرای نقش استفاده میکردیم که در این صورت بارمان چندین برابر سنگین میشد. ما ناچار بودیم بهخاطر کمی امکانات بسیاری از خصوصیات شناخته شده افراد را فراموش کنیم. در عین حال فکر میکنم یک تماشاگر وقتی در جریان ماجرا قرار گرفت، مسئله عدم شباهت را فراموش میکند و تصوری که از شخصیت اصلی در ذهنش باقی میماند، با چهره هنرپیشه هماهنگی پیدا میکند.
ایرن در نقش مهدعلیا
فرضا اگر ایرن در نقش مهدعلیا صددرصد با شخصیتی که باید در قالب او ظاهر شود قابل تطبیق نیست، اصلا نباید مهم باشد، چون تماشاگر قهرمان مورد نظر را زنده میبیند. ارزش نمایشی نقش در اینجا مطرح است و اهمیتی که این نقش دارد ضمنا کمتر تماشاگری هنگام دیدن این مجموعه تبدیل به یک تاریخنویس محقق میشود که تفاوت بین آدمها را دریابد، برای او ماجرا مهم است.
در یک مورد ملیجک که همه انتظار دارند لکنت زبان داشته باشد. باید بگویم که این کار موضوع را خندهدار و کاراکتر جدی ملیجک را به یک کاراکتر کمدی تبدیل میکرد. موضوع سن و سال هم چیزی است که سعی کردهایم باگریم و غیره از عهده آن برآییم ولی میدانیم که صددرصد موفق نشدهایم. با این همه فکر نمیکنم عدم تطابق سنی هم مسئله قابل حساب باشد. کلام آخر اینکه «سلطان صاحبقران» با اعتقاد و ایمان ساخته شده و در آن هیچ چیز به دست تصادف سپرده نشده. امیدواریم که این کار با تمام نقصهایی که احتمالا دارد، مورد توجه قرار بگیرد. در اینجا از تماشاگران هم میخواهم از هرگونه پیشداوری خودداری کنند.