روحالله خالقی که بود؟ | خشم پدر؛ سوگلی مدرسه کلنل وزیری
کمانچه را خوب میشناختم. دخترعمهای داشتم که شوهرش این ساز را خوب میزد...
هفت صبح| 21آبان شصتمین سالگرد درگذشت روحالله خالقی، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویولن است. خالقی از شاگردان اصلی علینقی وزیری بود. او کتابی بهنام سرگذشت موسیقی ایران، درباره سرگذشت موسیقی، موسیقیدانان و نوازندگان ایرانی همعصر خود نوشته است. خالقی در دهههای 20 و 30 مهمترین چهره موسیقی ایران شد.
از او چه میدانیم؟
خالقی سال 1285 در عمارت دولتی ماهان کرمان به دنیا آمد. در خانوادهای که پدر و مادرش هر دو بر تار و سه تار مسلط بودند؛ پدرش میرزاعبدالله خان منشی و مادرش مخلوقه خانم بودند. خالقی در چند ماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت میکند. تحصیلات ابتداییاش را در تهران و شیراز و اصفهان میگذراند. در مهاجرت به تهران، خالقی نوجوان تحت تاثیر شوهر عمه فقیر و درویش مسلکش بر ساز کمانچه مسلط شد اما پدر خالقی از اینکه پسرش مطرب شود، میترسید و اصرار داشت خالقی در یک رشته دیگر تحصیل کند و خب روحالله زیر بار نرفت.

خشم پدر؛ سوگلی مدرسه کلنل وزیری
در 17سالگی و دور از چشم پدرش در مدرسه موسیقی کلنل وزیری ثبتنام کرد و خشم پدرش را برانگیخت اما دو سه سال بعد معلوم شد که خالقی از راه موسیقی میتواند زندگی خود را بگرداند. کنسرت میداد، در کافه بلدیه شهرداری اجراهای زنده برگزار میکرد و به سوگلی موسیقیدانهای جوان مدرسه کلنل وزیری بدل شد.

دخترعمه و شوهرش و کمانچه
خالقی نقل میکند: «کمانچه را خوب میشناختم. دخترعمهای داشتم که شوهرش این ساز را خوب میزد. مردی بود مسن و فربه و با قامت متوسط و ریشهای حنا بسته که دو زانو مینشست و کمانچه زیبایی را که رویش صدفکاری و خاتمنگاری داشت، به دست میگرفت و مینواخت. میگفتند در جوانی در دستگاه تعزیه شاهی بوده و صدای خوشی داشته. بعدها در نواختن کمانچه مهارت یافته و در شمار نوازندگان دستگاه نایبالسلطنه درآمده است. با دخترعمهام زیاد به منزل ما میآمد. کمانچه را هم در کیسهای میگذاشت و زیر عبا میگرفت و با خود میآورد.»

ویولنزن و این کمانچهکش
در ادامه نقل میکند:«از قدمای موسیقی بود که دستگاهها را به تفضیل مینواخت و به همایون علاقه بیشتری داشت. از انگشتانش صدای گرم پخته مطلوبی بیرون میآمد و هنگامی که «همایون» میزد، مثل این بود که با آهنگ کمانچهاش نصیحت میداد و این موعظه خوشآهنگ در دلها اثری عمیق داشت چه همه سراپا گوش میشدند. من نیز در گوشه اتاق مینشستم و خیره به انگشتان میرزا رحیم به کمانچهکش مینگریستم.آن ویولنزن و این کمانچهکش اولین مربیان موسیقی من بودهاند.»
گلنوش دختر روحالله
خالقی به گفته همسرش، روزها ساعت ۷ صبح از منزل خارج میشد و چند عدد بیسکوئیت جلوی داشبورد اتومبیلش میگذاشت و تا بعدازظهر که به خانه برمیگشت، همان بیسکوئیتها خوراکش بود و به این ترتیب فشار کاری زیاد و عدم توجه کافی به تغذیه مناسب، او را به زخم معده مبتلا کرد. او در تیر سال ۱۳۴۴ به منظور دیدار با دخترش گلنوش خالقی که در آکادمی موتزارتیوم سالزبورگ در رشته رهبری کُر مشغول به تحصیل بود، همراه با خانواده به اتریش سفر کرد.

درگذشت در سالزبورگ؛ خاکسپاری در ظهیرالدوله
خالقی در آنجا برای ادامه مداوا به کلینیک پزشکی به نام «فلینگر» رفت. پس از آزمایشهای مفصل، به او اعلام شد که بیماریاش پیشرفت کرده و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. پس از آخرین عمل جراحی که در بیمارستان سالزبورگ روی معده خالقی انجام شد، حال او رو به وخامت گذاشت. سرانجام روحالله خالقی در ۲۱ آبان ۱۳۴۴ در ۵۹ سالگی در شهر سالزبورگ درگذشت. پیکر او پس از بازگرداندن به ایران، ۲۹ آبان در گورستان ظهیرالدوله در تهران به خاک سپرده شد.