زوایای پنهان زندگی صادق هدایت
او پس از بازگشت از اروپا در تهران به دلبرک فتانی دل بست و پس از مدتی معاشقه شبی در حال مستی ...
هفت صبح| در برگی از تاریخ امروزمان به صادق هدایت میپردازیم. خبرنگار اطلاعات هفتگی در شماره ۳۲۴ این مجله که برابر بود با دهم مهرماه ۱۳۲۶ گزارش جالبی از زندگی صادق هدایت که آن زمان تقریبا ۴۵ ساله بود، منتشر کرد. هفته پیش قسمت اول آن را خواندید؛ امروز قسمت دوم و پایانی آن را بخوانید:
صادق نسبت به زن و خانواده بسیار بدبین است به قراری که میگویند او پس از بازگشت از اروپا در تهران به دلبرک فتانی دل بست و پس از مدتی معاشقه شبی در حال مستی از او پرسید: «چه شد به دنبال دل رفتی و از ننگ و بدنامی نهراسیدی؟!» دلبرک پس از شنیدن این سخن به گریه و زاری افتاده و سرگذشت مجعولی از فریب خوردن خود برای او نقل میکند. این سخن سخت صادق را متاثر ساخته به طوری که از آن روز تا به حال کمتر به فکر معاشقه با زن افتاده است.
صادق هدایت با آنکه فرزند «اعتضادالملک» یعنی پسرعموی «مخبرالسلطنه» هدایت و فرزند یکی از خانوادههای بزرگ و اصیل ایران است ولی کوچکترین علاقه روحی و معنوی به خانواده خود ندارد. صادق با آنکه در منزل پدرش به سر میبرد، ولی در معنی از آنان جدا و فکر، طرز زندگی، روحیه و اخلاق و مسلکش با هیچیک از افراد خانواده خود توافق و تطابق ندارد و از این رو در حالی که در بین آنان به سر میبرد از آنان دور و بیگانه است...
صادق به زندگی آدمیان مانند یک «کمدی» نگریسته و با آنکه در درون، گرفتار یک انقلاب و طوفان روحی است، ولی در ظاهر مهر خاموشی بر لب نهاده و چون خم میمیجوشد و دم نمیزند.
صادق به قدری به این مردم بوقلمونصفت بدبین است که نه میخواهد آثارش را بخوانند و نه میخواهد درباره آثار او سخن گویند...
شنیدم چندی قبل یکی از دوستان نزدیک صادق تحت عنوان «دوست من صادق هدایت» در «ژورنال دو تهران» مقالهای نگاشت که در آن طرز فکر و روحیه صادق را مجسم نمود. صادق پس از انتشار این مقاله به قدری برآشفت که دوست 10سالهاش را تهدید به دعوت محاکمه کرد. حال خدا آخر و عاقبت مرا خیر کند که با آنکه دوست 10ساله او نیستم اقدام به چنین کار پرخطری نمودهام!
در بین هنرمندان معاصر ایران به «نوشین» علاقه و محبت فراوان دارد و او را بزرگترین آرتیست و هنرمند ایران میداند...
در بین نویسندگان و شعرای غیرایرانی به «والت زیگمن» آمریکایی علاقه شایانی دارد و پس از او به «ولتر» با نظر احترام مینگرد و تاکنون آثار او را به کرات خوانده و از زیر نظر گذرانیده است.
در بین مجسمهسازان به مجسمهساز معروف فرانسه «رودن» محبت و ارادت فراوان دارد، ولی تعجب در این است که در اطاق او عکس هیچیک از آثار این هنرمند دیده نمیشود...
در بین شعرا و نویسندگان ایرانی به خیام بیش از همه علاقهمند است و پس از او به حافظ و سعدی هم توجه و علاقه دارد.
در بمبئی که محیطی مخلوط از تمدن اروپایی و آسیایی بود، صادق زندگی جدیدی آغاز کرد. او در جستوجوی علم و تازگی به هندوستان رفته بود و در این شهر خود را در دنیای جدیدی که بدان قدم گذاشته بود غرق کرد.
صادق در مسلک طرفدار اصول سوسیالیزم است و نسبت به زندگی آشفته کارگران بسیار متاثر و متألم میباشد و این امر از مقالهای که او در مجله «پیام نو» تحت عنوان «فردا» نگاشته به خوبی روشن است.
صادق هدایت با آنکه شاید امروز 45 سال دارد، ولی قیافهاش او را جوانتر نشان میدهد؛ پیشانی بلند، چشمان میشی و نگاه نافذ و جاذب، بینی ظریف و نازک، شرینی و لطف بیان، ظرافت و تناسب اندام او همه حاکی از شخصیت ممتاز و برجسته او میباشد...
صادق در دوستی ثابتقدم و مردی بسیار راستگو و درست کردار و صریح است. در معاشرت خیلی گرم و شیرین و در مصاحبت وفادار میباشد.