نکاتی جالب درباره صادق هدایت که نمیدانید!

بدترین عذاب روحی صادق شنیدن موسیقی ایرانی بود (قسمت اول)
هفت صبح| در برگی از تاریخ امروزمان به صادق هدایت میپردازیم. خبرنگار اطلاعات هفتگی در شماره ۳۲۴ این مجله در دهم مهر ۱۳۲۶ گزارش جالبی از زندگی صادق هدایت که آن زمان تقریبا ۴۵ساله بود، منتشر کرد. این گزارش از چیدمان اتاق صادق تا دلبستگیها، تیپ و ظاهر، دوستان و در نهایت نوشتههای این نویسنده برجسته ایرانی را دربرمیگرفت. متاسفانه نام نویسنده برایمان روشن نیست اما قسمت اول از خلاصه گزارش جذاب او درباره زندگی صادق هدایت را به نقل از انتخاب در ادامه میخوانید. قسمت دوم این مطلب را در روزهای آینده منتشر میکنیم.
* اتاق صادق هدایت در عین سادگی خیلی آشفته است. یک فرش معمولی در کف آن گسترده شده و یک جایلباسی در گوشهای نهاده شده است. در گوشه دیگر اتاق دیوانی قرار گرفته که در کنار آن دو صندلی راحت و دو مبل مستعمل دیده میشود.
* صادق عاشق گربه است و غالبا یک گربه خاکستری بزرگ زیبا روی میز او خوابیده است. این گربه را چندی پیش یکی از بستگان نزدیک صادق که میدانست او عاشق گربه است، برایش هدیه آورد و صادق در مواظبت و مراقبت او بسیار کوشید. امروز بهترین سرگرمی هدایت، نوازش و محبت به این گربه است. با دست خود به او بادام آمریکایی میدهد و هنگامی که بیمار میشود، خودش در حلق او دوا میچکاند.
* روی میز بزرگ اتاق صادق غیر از کتاب، همیشه مقدار زیادی سیگارهای گوناگون و مشروبات مختلف چیده شده و صادق فیلسوف که غالبا از بیعدالتی «دنیای دون» متاثر و متألم است، به نوشیدن میپردازد و این بادهگساری وقت و زمان معینی ندارد؛ گاهی صبح، گاهی ظهر و هنگامی شب تا بامداد به میخوارگی مشغول میشود...
* صادق به لباسهای تیرهرنگ بیش از لباسهای روشن علاقه دارد و با آنکه ظاهرا به شیکپوشی تظاهر نمیکند، اصولا بسیار تمیز و بسیار مرتب لباس میپوشد و چون اندام او خیلی مناسب و ظریف است، جامه در پیکر او جلوه خاصی دارد.
* صادق هدایت شاید بیش از ۲۵سال است که گوشت نمیخورد و اگر از او بپرسند: «چرا از خوردن گوشت اجتناب میکنی؟» میگوید: «در جوانی روزی هنگام خوردن گوشت کراهت و تنفری به من دست داد که از خوردن آن بیزار شدم.»
* صادق همه روز صبح از ساعت 10 به بعد به کافه فردوس رفته و در آنجا به مطالعه یا گفت و شنود یا مسخرگی و خنده میپردازد و هنگام تابستان شبها در «کانتینانتال» نشسته و زمستان هم باز شبها در کافه فردوس مسکن میگزیند.
* او خیلی به ندرت به سینما میرود و از اکثر فیلمهای آمریکایی متنفر است ولی در مقابل عشق و علاقه وافری به موسیقی فرنگی مخصوصا موسیقی کلاسیک دارد.
* او از آرتیستهای خواننده به «مارلن دیتریش» ارادت خاصی داشته و از قطعات دلکش و شیوای «چایکوفسکی» موسیقیدان بزرگ روسی لذت فراوان میبرد.
* بزرگترن و بدترین عذاب روحی صادق شنیدن موسیقی ایرانی است و به قدری از موسیقی شرقی بیزار و متنفر است که در مقابل آن گوش خود را میگیرد و پای به فرار میگذارد...
ادامه دارد...