چالش دو مهران گاهی خنده، حالا غم!
پروندهای درباره حضور بازیگران طنز در نقشهای جدی به بهانه بازی مهران غفوریان و مهران احمدی در فیلم سینمایی آبی روشن
هفت صبح| «آبی روشن» از فیلمهای جدی اکران امسال است که ایفای دو نقش اصلی آن را مهران احمدی و مهران غفوریان بهعنوان دو بازیگر کمدی برعهده دارند. از ابتدای بهار 1403 شاهد حضور قابلتوجه بازیگران نقشهای کمدی، در نقشهای جدی بودهایم؛ کدامیک موفقتر عمل کردهاند؟
دو سال پیش بود که در ترکیب فیلمهای راهیافته به بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر، فیلمی به نام «در آغوش درخت» نگاهها را به سمت خود جلب کرد. فیلمی که امضای یک کارگردان فیلماولی را پای خود داشت اما چهرههایی همچون مجید مجیدی و رضا میرکریمی، در فرآیند تولید آن، مشورتهایی داده بودند. بابک خواجهپاشا، کارگردان آن فیلم بود که بعدها در گفتوگوهایش به همکاریهایی که با مجیدی و میرکریمی داشته اشاره کرد و فهمیدیم که از پس سالها تجربه دستیاری، برای کارگردانی یک فیلم بلند دورخیز کرده است.
هر چند «در آغوش درخت» هنوز در صف اکران باقی مانده اما کارگردانش، شور بالایی برای ادامه این مسیر داشت و حاصل این هیجان فیلم «آبی روشن» بود. خواجهپاشا در فیلم دوم خود هم تلاش کرد شاعرانگی با دوربین را ادامه دهد و فیلمی را به چهلودومین جشنواره فیلم فجر برساند که بازهم از منظر حس و حال، تجربهای قابل احترام بر پرده سینما بود. هرچند این فیلم جدید، انتظاراتی را که فیلم اول بهوجود آورده بود را به تمام معنا، برآورده نکرد اما هنوز میتوان در پس دوربین آن، ردپای یک کارگردان کاربلد و مهمتر از آن دغدغهمند را دید.
برگبرنده این کارگردان تازهنفس در فیلم تازهاش اما ترکیب بازیگران اصلی بود. در کنار سارا حاتمی و مرتضی امینیتبار که از چهرههای جوان عرصه بازیگری محسوب میشوند، درخشش مهران احمدی و مهران غفوریان در فیلم چشمنواز است و اتفاقا به بهانه همین درخشش آن هم از سوی دو بازیگر توانمند در عرصه کمدی، این پرونده را تدارک دیدیم.
مهران غفوریان| آبی روشن
همین هفته گذشته بود که با حضور در فصل دوم «جوکر» همه بازیگران حاضر در این دوره از رقابتها را به دردسر انداخت! اساسا مهران غفوریان شمایلی بانمک دارد و اصلا برای او کار سختی نیست که بخواهد دیگران را به خنده بیندازد. او در فیلم «تمساح خونی» که این روزها روی پرده است، حضوری کوتاه و افتخاری دارد و آخرین فیلم کمدی او در سینما را باید «ما همه با هم هستیم» بدانیم. در شبکه خانگی اما او در سریال «نیسان آبی» ایفای نقش داشت که حضورش در کنار حسین یاری، ترکیبی موفق شد و برپایه همین توفیق هم تولید این سریال به فصل دوم رسید. در مجموع مهران غفوریان هنوز یکی از مستعدترین کمدینهای تلویزیونی محسوب میشود.
به استناد تیتراژ، او در فصل جدید سریال «زخم کاری» هم حضوری افتخاری دارد. مهران غفوریان، هرچند پیشتر هم جسته و گریخته نقشهای جدی ایفا کرده بود اما حضور کوتاهش در سریال «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی، گویی اساسا نگاهها را به او تغییر داد. برای مخاطبان تلویزیونی فراموش کردن کاراکتر «بهروز پیرپکاچکی» اصلا ساده نیست و هنوز برای بسیاری از مردم ایران، مهران غفوریان همان کارگردان خوش ذوقی است که مجموعه «زیر آسمان شهر» را به آنتن رساند. او سالها در قامت یک کمدین تمام عیار شناخته و محبوب شد و در هم شکستن این شمایل اصلا کار سادهای نبود. عبدالرضا کاهانی اولین کارگردانی بود که یک نقش کاملا جدی را در فیلم توقیف شده «ارادتمند بهاره، نازنین، تینا» به مهران غفوریان سپرد و بعدتر در سریال «قورباغه» توانمندی او در ایفای نقشهای جدی، به چشم آمد. در ادامه همین مسیر هم، محمدحسین مهدویان در فصل دوم و سوم «زخم کاری» سراغ او رفت.
این فیلم را میتوان جزو تجربههای خاص و نقاط عطف در کارنامه بازیگری مهران غفوریان به حساب آورد. فیلم سینمایی «آبی روشن» تازهترین محصول سازمان اوج است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته رونمایی شد. هرچند این فیلم به اندازه فیلم قبلی کارگردانش یعنی «در آغوش درخت» مورد تحسین منتقدان قرار نگرفت اما همه متفقالقول بودند که اتفاق ویژه در آن، نقشآفرینی بازیگران و بهطور خاص مهران غفوریان بوده است. غفوریان در این فیلم نقش مردی پاکباخته را ایفا میکند که پس از سالها قمار، همه چیزش را از دست داده و به کنج عزلتی خزیده است. او در داستان این فیلم، در موقعیتی قرار میگیرد که مخاطب به سختی میتواند حکم قطعی دربارهاش صادر کند.
مهران احمدی| آبی روشن
هر چند تجربه چندان موفقی نبود اما سریال «سیاهچاله» را که با کارگردانی حسین نمازی در شبکه نمایش خانگی عرضه شد، تا به اینجا میتوانیم آخرین تجربه ایفای نقش کمدی در کارنامه مهران احمدی بدانیم. او در این سریال شمایل یکی از اعضای حریص خانواده را ایفا میکند که تلاش دارد برادر همسر خود را برای حفر چاه نفت در حیاط خانهشان وسوسه کند و احمدی در کنار حسن پورشیرازی دو بازیگر اصلی این مجموعه بودند. مهران در سینما اما آخرین بار با فیلم «سگ بند» به کارگردانی خود، به عنوان یک کمدین روی پرده ظاهر شد و بعد از آن تمرکز اصلیاش بر ایفای نقشهای جدی بوده است. او برای مخاطبان عام اما همچنان «بهبود» است.
وقتی «بیگناه» بهعنوان اولین تجربه سریالسازی مهران احمدی در شبکه خانگی عرضه شد، در همین صفحات، پرونده مشروحی درباره کارنامه این بازیگر باسابقه تدارک دیدیم و همانجا هم اشاره کردیم که مهران احمدی را میتوان یکی از توانمندترین بازیگران نقشهای مکمل در سینمای ایران به حساب آورد. بازیگری که با رفاقت و همراهی عبدالرضا کاهانی و در همکاری بهعنوان دستیار، وارد سینمای حرفهای شد و آرامآرام توانمندیهایش برای ایفای نقش مقابل دوربین هم به چشم آمد. مهران احمدی نقشهای ماندگاری را در حافظه سینمادوستان و فیلمبازهای حرفهایتر به ثبت رسانده اما آنچه باعث شد شهرت او در میان مخاطبان عامتر هم ضریب بگیرد، همکاری با سیروس مقدم در سریال «پایتخت» بود. همکاریای که به خلق کاراکتر ماندگار «بهبود» انجامید و بهرغم نارضایتیهایش همچنان از مهمترین فرازهای کارنامهاش محسوب میشود. احمدی با سریال «بیگناه» و فیلمهای «مصادره» و «سگبند» نشان داده کارگردان موفقی هم میتواند باشد.
بعد از سالها درخشش در نقشهای فرعی، بابک خواجهپاشا برای دومین فیلم بلند سینمایی خود، از مهران احمدی برای ایفای نقش اصلی دعوت کرد. حاج یونس، شخصیت اصلی داستان فیلم «آبی روشن» است. کاراکتری که در مختصات محلی یک روستا، هم معتمد اهالی به حساب میآید و هم عهدهدار مدیریت یک معدن، بهعنوان محل کسب درآمد همین اهالی است. مرگ یکی از کارکنان معدن و گم شدن یک سنگ قیمتی، نقطه آغاز سفری برای این شخصیت میشود که به شکستن باورهای ذهنی او درباره خودش منتهی میشود. مهران احمدی، در تجربهای کاملا متفاوت، شمایلی باورپذیر از حاج یونس را مقابل دوربین جان بخشیده و میتوان حضور او را یکی از برگبرندههای اصلی این فیلم به حساب آورد.
پژمان جمشیدی| بیبدن
پژمان جمشیدی همین روزها فیلم سینمایی «تگزاس3» را روی پرده سینماها دارد و اتفاقا در ادامه همکاری با مسعود اطیابی، او یکی از درخشانترین دوران خود در ایفای نقشهای کمدی را تجربه میکند. جمشیدی که پیشتر گفته بود با سام درخشانی به این نتیجه رسیدهاند که نقطه پایانی برای همکاریهای مشترک خود در سینما در نظر بگیرند، گویی بعد از چند سال، مجدد از سوی تهیهکننده مجاب شدهاند تا برند «تگزاس» را احیا کنند و به نظر میرسد این برند هم قرار نیست در این مرحله متوقف شود. جمشیدی در تلویزیون هم یک برند معتبر را به نام خود ثبت کرده و احتمالا «زیرخاکی» هم به این زودیها قرار نیست آرشیو شود و خاک بگیرد!
بیشتر از آنچه فکر میکنید این سالها سرش شلوغ بوده است و البته این پرکاری، تا به امروز هیچ تأثیری بر کیفیت فعالیتهایش نداشته است. پژمان جمشیدی، بیشک یکی از پرچمداران جریان احیای گیشه سینمای ایران پس از واردآمدن شوک ناشی از «کرونا» به حساب میآید که در سالهای اخیر، همواره سهمی مشخص و انحصاری از فیلمهای صدرنشین در گیشه داشته است. او که همین سال گذشته سه فیلم کمدی «هتل»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» را روی پرده سینماها داشت، از ابتدای امسال هم با سه فیلم «تمساح خونی»، «بیبدن» و «تگزاس3» حضوری جدی در کورس رقابت برای فتح گیشهها دارد. آن هم در سالی که نوروزش را با پخش تلویزیونی «زیرخاکی» آغاز کردیم و همه اینها یعنی پژمان جمشیدی، در نگاه سازندگان فیلمها و سریالها، حالا دیگر جایگاه یک برگ برنده تمام عیار را دارد و او باید از میان دعوتهای متعدد، دست به انتخاب بزند. جمشیدی همزمان حضور حسابشدهای هم در شبکه خانگی دارد.
هنر پژمان جمشیدی همین است که همزمان با اوج فعالیتهای کمدی خود، به راحتی میتواند با حضور متفاوت در یک پروژه جدی، خوش بدرخشد. همین اواخر بازی او در نقش خودش در سریال محبوب «افعی تهران» را شاهد بودیم و همزمان در ترکیب فیلمهای اکران نوروزی هم فیلم «بیبدن» را داشت. فیلمی جنایی و تلخ که پژمان جمشیدی در آن ایفای نقش پدر یک نوجوان قاتل را برعهده دارد. جمشیدی که پیشتر برای کاظم دانشی در فیلم «علفزار» ایفای نقش کرده بود، این بار در فیلم «بیبدن» با فیلمنامه دانشی، نقش متفاوتی را برعهده گرفته است که باید اذعان کرد یکی از بهترین نقشآفرینیهای جدی او در فیلمها و سریالها، تا به امروز بوده است.
سام درخشانی| نیلگون
همین روزها فیلم سینمایی «تگزاس3» را روی پرده دارد. سام درخشانی در کنار پژمان جمشیدی، یکی از زوجهای موفق را در سینمای کمدی خلق کردهاند که به نظر میرسد هنوز تاریخ مصرفشان تمام نشده و مخاطبان علاقه ویژهای به دنبال کردن ماجراهای مشترک آنها دارند. مسعود اطیابی که در یک حرکت هوشمندانه با ساخت اولین قسمت «تگزاس» این زوج را به سینمای خود فراخواند، حالا در سومین نسخه، همچنان فروش در گیشه را دارد تجربه میکند و طبق گفته سیدابراهیم عامریان بهعنوان تهیهکننده، احتمالا این فیلم قسمتهای چهارم و پنجمی هم خواهد داشت. اینها یعنی سام درخشانی، هنوز قرار است با برند «تگزاس» فعالیت در سینمای کمدی را ادامه دهد. سریال «داوینچیز» آخرین تجربه کمدی او بود.
نیمه دوم دهه هفتاد را میتوان دوران دورخیز سام درخشانی برای تجربه بازیگری در مقابل دوربین دانست. سالهایی که او بهصورت همزمان در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی ایفای نقشهایی فرعی و کوتاه را برعهده میگرفت اما آنقدر برای توفیق در این مسیر انگیزه داشت که خیلی زود تبدیل به جوانی پرکار در قاب تلویزیون شد. حدفاصل سالهای پایانی دهه 80 و ابتدای دهه 90 را هم میتوان یکی از مهمترین دوران عطف در مسیر او دانست. سالهایی که در کنار نقشهای ملودرام و چشیدن طعم شهرت، درخشانی ناگهان سراغ نقشهای کمدی هم رفت و اتفاقا نشان داد که چه ظرفیت بالایی برای زوجسازی در این قبیل آثار دارد. او بعد از همبازی شدن با کامبیز دیرباز در سریال موفق «نابرده رنج» توانست در قامت یک پارتنر درجه یک برای پژمان جمشیدی در سریال «پژمان» ظاهر شود و این اتفاق بیشک سکوی پرتابی برای او بود. درخشانی بعدها همزمان فعالیتهای کمدی و جدی را ادامه داد.
سام درخشانی تا پیش از آنکه شمایل یک کمدین را به خود بگیرد، اتفاقا در قالب فیلمهای ملودرام به شهرت رسید. بخشی از مخاطبان پیگیر ملودرامهای تلویزیونی حتی، هنوز او را با سریال «آوای باران» به یاد میآورند اما باید اعتراف کنیم که تجربههای کمدی او همچنان سایه سنگینتری بر کارنامهاش دارند. فیلم سینمایی «نیلگون» به کارگردانی حسین سهیلیزاده، فیلمی عاشقانه است که سام درخشانی درآن ایفای نقش کرده است. تجربهای که میتواند یادآور همکاری این دو در سریالهایی همچون «روزهای اعتراض» و «آوای باران» باشد. بازیگر اصلی «نیلگون» محمدرضا فروتن است و سام درخشانی، نقشی مشابه کاراکترهای تلویزیونی خود را در آن ایفا کرده است. او فیلم دفاع مقدسی «2888» را در انتظار اکران عمومی دارد.
سروش صحت| بیبدن
اگر بخواهیم بازیگریاش را ملاک قرار دهیم، احتمالا باید «چپ راست» را آخرین حضور او در یک فیلم کمدی به حساب بیاوریم. بهخصوص که او در فیلمی مانند «گیجگاه» که برخی بهعنوان یک کمدی آن را تبلیغ میکردند هم ایفاگر نقشی به غایت جدی و حتی تلخ بود. اما اگر قاعده را تغییر دهیم و سراغ وجه درخشانتر کارنامه سروش صحت یعنی کارگردانیاش برویم، او بعد از سریال درخشان «مگه تموم عمر چندتا بهاره!» با فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» به جشنواره فجر سال گذشته آمد و حسابی همهمان را از ته دل خنداند. صحت واقعا در مقام کارگردان، یکی از هنرمندان مولف در کمدیسازی محسوب میشود که هم در سریالسازی و هم در سینما میدرخشد.
تصور اینکه فردی بتواند با نوشتههایی کوتاه در قالب مکالمات روزمره آدمها در یک تاکسی، اثری هنرمندانه بیافریند، اصلا ساده نیست اما این دقیقا همان کاری است که سروش صحت انجام داده و اگر از شنیدن تجدید چاپ چندباره کتاب تازهاش یعنی «تاکسی سواری» متعجب میشوید، احتمالا از محتوای آن بیخبرید و طعم و مزه آن بریدهنوشتههای کوتاه را نچشیدهاید. سروش صحت، از همان دورانی که با تیم ساعت خوش همکاری داشت و به عنوان بازیگر قرار بود مقابل دوربین مهران مدیری ظاهر شود، وسوسه نوشتن داشت و تجربه آیتمنویسی در همان دوران، او را در مسیری متفاوت قرار داد. او در ادامه یکی از موفقترین فیلمنامهنویسان و کارگردانان سریالهای کمدی در قاب تلویزیون شد. تجربههایی مانند «ساختمان پزشکان»، «پژمان» و «لیسانسهها» نام سروش صحت را به یک برند تبدیل کرد و حالا گسترش دامنه فعالیتهای او به سینما و شبکه خانگی ثابت کرده است که اعتبار و محبوبیت این برند، چندان هم اتفاقی نبوده است.
او از ابتدای امسال و در فرآیند اکران نوروزی، فیلم مهم «بیبدن» را روی پرده داشت. فیلمی که اولین تجربه کارگردانی مرتضی علیزاده محسوب میشود و به همین دلیل در بخش نگاه نو جشنواره فجر گذشته رونمایی شد اما بازیهای آن بهصورت ویژه مورد توجه قرار گرفت، البته منهای سروش صحت! در همان دورهای که صحت با کارگردانی «صبحانه با زرافهها» حسابی تحسین شد، ایفای نقش او در این فیلم آن هم در قامت پدری که دخترش به قتل رسیده است، انتقادات بسیاری را به خود دید. او البته خودش هم اصراری برای بازیگری ندارد ولی گاهی در ایفای نقشهای جدی هم موفق ظاهر میشود، نمونهاش نقش کوتاه اما تأثیرگذاری که در «افعی تهران» به یادگار گذاشت.
بهنام تشکر| پرویزخان
«آپاراتچی» یکی از فیلمهای شیرینی بود که در چهلویکمین جشنواره فجر رونمایی شد و هرچند علی طاهرفر در مقام کارگردانش اصرار داشت که یک کمدی نساخته است اما فیلم هم از مخاطبان جشنوارهایاش خنده گرفت و هم بعدتر در مواد تبلیغی خود برای اکران عمومی، بهعنوان یک کمدی معرفی شد. بهنام تشکر یکی از بازیگرانی بود که در این فیلم ایفای نقش کوتاهی را برعهده داشت و اتفاقا حضورش هم بامزه بود. اگر این تجربه را فاکتور بگیریم، آخرین باری که خیلی جدی و از ته دل به بازی بهنام تشکر خندیدیم، مربوط به مهمترین تجربه تلویزیونیاش یعنی کاراکتر نصرت میشود که در «دودکش2» روی آنتن تلویزیون رفت. آخرین فیلم کمدی او در سینما هم «زندانیها» بود.
هم صداپیشه باسابقهای است و هم بازیگری را از صحنه تئاتر آغاز کرده بود اما زمانی نام بهنام تشکر بر سر زبانها افتاد و چهره مبهوتش، لبخند بر لبان مخاطبان نشاند که در قامت «نیما افشار» ظاهر شد و نقش اصلی سریال محبوب سروش صحت یعنی «ساختمان پزشکان» را ایفا کرد. تشکر آنقدر در نقش این روانپزشک بلاتکلیف خوش درخشید که تا سالها با همین شمایل برای مخاطبان عام به یاد میآمد. اتفاقا در همین سریال هم بود که هومن برقنورد در کنار او حضور پیدا کرد و تبدیل به یک زوج هنری شدند. زوجی که بعدها با قرار گرفتن در مقابل دوربین محمدحسین لطیفی در مجموعه «دودکش» ناگهان شهرت و محبوبیتی مضاعف پیدا کردند. بهنام تشکر اما در شمایل یک کمدین باقی نماند و در همه این سالها تلاش داشته است که حوزههای دیگر فعالیت هنری را هم تجربه کند. او در این مسیر حتی اجرای یک برنامه فوتبالی در یک پلتفرم را هم پذیرفت.
چند وقتی است که بهنام تشکر تبدیل به پای ثابت رئالیتیشوهای شبکه خانگی شده است و بهطور خاص در سلسله تولیدات مبتنیبر بازی مافیا هم حضوری پررنگ دارد اما در عرصه بازیگری، او از ابتدای امسال دو فیلم را روی پرده داشت که در هر دو حضوری فرعی دارد. «آپاراتچی» شاید کمی تهمایههای طنز داشت اما نقشی که تشکر در فیلم «پرویزخان» ایفا کرد، نقشی کاملا جدی بود. او در این فیلم که به زندگی پرویز دهداری میپردازد، نقش یک فرمانده ارشد نظامی را در سالهای جنگ تحمیلی ایفا میکند که در مقطعی قصد دارد جلوی حضور تیم ملی فوتبال ایران در یک بازی مهم بینالمللی را بگیرد. تشکر حضوری متوسط در این نقش داشت.
هوتن شکیبا| ارفاق
همین نوروز و در سری جدید «مهمانی» ایرج طهماسب بود که با هنرنماییهای هوتن شکیبا از ته دل خندیدیم. او هرچند در مقابل دوربین حضور ندارد اما در صداپیشگی کاراکترهای جذابی همچون «بچه»، «شاباش» و «دیبی» در این مجموعه آنقدر درخشان ظاهر شده که حتما سهم ویژهای در توفیق این کار داشت. شکیبا البته حضور در قاب تلویزیون را تنها بهعنوان کمدین تجربه کرده و تا به امروز در هیچ سریال تلویزیونیای ایفاگر نقشهای جدی نبوده است. در سینما اما قاعده برعکس بوده است و شاید به همین دلیل تجربهای مانند «صبحانه با زرافهها» در کارنامهاش حائز اهمیت باشد. فیلمی به کارگردانی سروش صحت که بهعنوان جدیترین کمدی هوتن شکیبا در سینما، در صف اکران است.
چنان کارنامه درخشانی در عرصه بازیگری تئاتر داشت که وقتی برای مخاطبان عام به چهرهای آشنا تبدیل شد، برای خیلی از حرفهایترها، یک نام معتبر به حساب میآمد. هوتن شکیبا اما با «حبیب» بود که محبوب همگان شد. کاراکتری ماندگار و شیرین که با قلم سروش صحت در فیلمنامه «لیسانسهها» متولد شد و با هنرنمایی بینظیر شکیبا، جان گرفت. او بعدتر هم در سریهای بعدی این مجموعه ظاهر شد اما هیچ نقشآفرینی دیگری را در قاب تلویزیون نپذیرفت. ورودش به سینما اما در حال و هوایی متفاوت رقم خورد. او هرچند حضور در کمدی «طبقه حساس» را هم تجربه کرده بود اما زمانی بهعنوان ایفاگر نقش اصلی در مقابل دوربین قرار گرفت که ایفای نقش عبدالحمید ریگی به او پیشنهاد شد و در فیلم «شبی که ماه کامل شد» خوش درخشید. در ادامه هم با «عامهپسند»، «ابلق»، «تیتی» و بهخصوص «ملاقات خصوصی» نشان داد که حرفهای زیادی در این قامت و شمایل دارد.
اشاره کردیم که ورود هوتن شکیبا به عرصه بازیگری سینما، با نقشهای بسیار جدی و گاه تلخ رقم خورد. او این روزها فیلم بلندی را روی پرده ندارد و از ابتدای امسال هم مهمترین فیلمش در صف اکران «هفتاد سی» محسوب میشود که احتمالا یک کمدی متفاوت به کارگردانی بهرام افشاری باشد. اما دلیل حضور او در این پرونده، اکران یک فیلم کوتاه با نقشآفرینی او در گروه «هنروتجربه» است. فیلمکوتاه «ارفاق» که دو سال پیش جایزه سیمرغ بهترین فیلمکوتاه را از جشنواره فجر گرفت این روزها در حال اکران است و هوتن شکیبا در نقش یک معلم، در این اثر درخشیده است. رضا نجاتی کارگردان این فیلمکوتاه، بعدها فیلم بلند «بعد از رفتن» را ساخت.
علی اوجی| کوچه ژاپنیها
فیزیک علی اوجی و بهخصوص ترکیب اجزای چهرهاش بهگونهای است که مهران مدیری بهعنوان یکی از نزدیکترین دوستان او در عرصه فعالیتهای هنری، نمیتوانست نسبت به آن بیتفاوت باشد و شاید به همین دلیل هم میتوان گفت یکی از ماندگارترین شمایل کمدیای که از این بازیگر در حافظهمان ثبت شده مربوط به همکاریاش با مدیری بهخصوص در سریال «در حاشیه» است. علی اوجی، قطعا خودش هم خودش را یک کمدین نمیداند اما در مسیر تجربههای بازیگری، بهخصوص در فصلهای ابتدایی حضورش در مقابل دوربین، گرایش جدیتری به نقشهای کمدی داشت. او که ورودش به بازیگری سینما هم با کمدی «خوب، بد، جلف» بود همین روزها فیلم کمدی «سال گربه» را هم روی پرده سینماها دارد.
بخش عمدهای از تجربههای علی اوجی در دوران آغاز فعالیتهای حرفهایاش معطوف به تهیهکنندگی در عرصه موسیقی بوده است و معروف است که از همین مسیر هم آرامآرام روابطش با اهالی سینما و تلویزیون گرمتر شد و سراغ وسوسههایی همچون بازیگری و کارگردانی هم رفت. اوجی هم فیلمکوتاه ساخته است و هم از مسیر تهیهکنندگی موسیقی و ویدئو کلیپ، توانست وارد عرصه تهیهکنندگی فیلمها و سریالهای شاخص شود. در این مسیر بازیگری را هم تجربه کرده است و البته هیچگاه این وجه از کارنامهاش بر وجوه دیگر و بهطور خاص تهیهکنندگیاش سایه نینداخت. بخش عمدهای از تجربههای بازیگری اوجی، در سایه همکاریهای دوستانهاش به ثبت رسیده و در این مسیر شانس هممسیر شدن با چهرههای شناختهشدهای همچون مسعود کیمیایی، به این شانس ضریب هم داد. او در فیلمهایی که خود تهیهکنندگیاش را برعهده میگیرد، معمولا نقشی کوتاه هم ایفا میکند و تا به امروز تجربه حضور در نقش اصلی یک پروژه را نداشته است.
یکی از فیلمهایی که به تازگی روانه پرده سینماها شده، «کوچه ژاپنیها» به کارگردانی امیرحسین ثقفی است. کارگردان جوانی که سبک و سیاق خاصی در کارگردانی دارد و کمتر تجربههایش را با معادلات گیشه تنظیم میکند. پشتوانه پدرش یعنی علیاکبر ثقفی هم که از باسابقههای تهیهکنندگی در سینماست، فرصت این تجربه اندوزیها را بیشتر برایش فراهم آورده است. علی اوجی در «کوچه ژاپنیها» یک نقش کاملا جدی را ایفا کرده است. نقشآفرینیای که ردونشانی از علاقه این بازیگر به سینمای مسعود کیمیایی را هم میشود در آن دید و یادآور نقش کوتاهی است که پیشتر در فیلم «خائنکشی» ایفا کرده بود. به تعبیری میتوان گفت او در شمایل یکی از تیپهای محبوب خود ظاهر شده است.