سایه گرسنگی بر دیوار ثروت

فقر در فرانسه و انگلستان به اوج تاریخی رسید؛ ژاپن نیز آرام آرام میلغزد
هفت صبح | در قلب جهان توسعهیافته، فقر دوباره سر بلند کرده است؛ آنهم نه در گوشههای فراموششده، بلکه درست زیر تابلوهای نئون، میان فروشگاههای زنجیرهای و در حیاط مدرسهها. نرخ فقر در فرانسه به بالاترین سطح سه دهه اخیر رسیده، در انگلستان نیز میلیونها کودک شب را گرسنه به صبح میرسانند و ژاپن هم با آن نظم و انضباط مثالزدنیاش، با پدیدهای بهنام «فقر پنهان» دستوپنجه نرم میکند.
فرانسه: فقر در سرزمین وعدهها
براساس تازهترین گزارش مؤسسه ملی آمار فرانسه (Insee)، در سال ۲۰۲۳ بیش از ۹.۸ میلیون نفر، یعنی ۱۵.۴ درصد جمعیت، زیر خط فقر زندگی کردهاند. تنها در عرض یک سال، ۶۵۰ هزار نفر دیگر به این آمار افزوده شدهاند. فقر در فرانسه دیگر پدیدهای حاشیهای نیست؛ بخشی از ساختار زندگی اجتماعی شده است. افزایش نابرابری درآمدها، کاهش قدرت خرید، گرانی مسکن و سیاستهای ناکارآمد دولت در حوزه بیمه بیکاری و یارانههای اجتماعی، همگی به تضعیف طبقات پایین و متوسط منجر شدهاند.
قشرهای آسیبپذیرتر مانند خانوادههای تکوالد، سالمندان و بیکاران نخستین قربانیان این روندند. نکته تلخ ماجرا آنجاست که بخش بزرگی از فقرا، برخلاف تصور عمومی، شاغلاند اما دستمزدشان برای پرداخت اجاره، قبضها و خرید غذا، کافی نیست. این پدیده نوظهور که در رسانههای فرانسوی به آن «کارگر فقیر» (travailleur pauvre) میگویند، حالا یکی از چالشهای بزرگ دولت به شمار میرود.
اصلاحات اخیر در نظام بازنشستگی و بیمه بیکاری نهتنها موجب بهبود وضع نشد، بلکه با کاهش پوششهای حمایتی و پیچیدهتر شدن روند دریافت کمکها، شمار بیشتری از نیازمندان را از چتر حمایت اجتماعی بیرون راند. به گفته دلفین روییو، رئیس ائتلاف ضد فقر آلرت، «دولت همچنان وعده میدهد، بیآنکه ابزارهای واقعی برای مهار بحران در اختیار بگذارد.»
انگلستان: کودکان میان گرسنگی و سرما
در بریتانیا، تصویر بهمراتب دردناکتر است. کمیسر کودکان در گزارشی تازه هشدار داده که از هر سه کودک، یک نفر در فقر زندگی میکند، یعنی حدود ۴.۵ میلیون کودک. از این میان، یک میلیون نفر در فقر مطلق هستند؛ بدون غذای کافی، لباس گرم یا جای مناسب برای خواب. روایتهایی که در این گزارش آمده، بیشتر به داستانهای دیکنز شباهت دارند تا قصههایی که امروز از بریتانیا میشنویم.
کودکانی که در خانههای پر از کپک، بدون میز غذاخوری یا حتی بخاری زندگی میکنند؛ نوجوانانی که میگویند مادرشان بین گرم کردن خانه و خرید غذا ناچار به انتخاب بوده است. یکی از عوامل اصلی این وضعیت، سیاست «محدودیت دو فرزند» است که از سال ۲۰۱۷ اجرا میشود و کمکهزینه فرزندان سوم به بعد را قطع میکند.
کارشناسان میگویند این سیاست هر روز ۱۰۹ کودک دیگر را به زیر خط فقر میکشاند. از زمان اجرای سیاستهای ریاضتی پس از بحران مالی ۲۰۰۸، دولتهای محافظهکار بریتانیا بهتدریج بودجه خدمات اجتماعی را کاهش دادهاند. محدود شدن خدمات عمومی، افزایش هزینه انرژی و فقدان مسکن اجتماعی، فشار معیشتی را بیش از پیش بر خانوادههای کمدرآمد وارد کرده است.
ژاپن: فقر با لبخند پنهان
ژاپن، اگرچه چهرهای پیشرفته و منضبط دارد، از بحران جهانی فقر در امان نمانده است. طبق آمار رسمی، حدود ۱۳.۵ درصد جمعیت این کشور، یعنی بیش از ۱۶ میلیون نفر، زیر خط فقر زندگی میکنند. فقر در میان زنان سرپرست خانوار، سالمندان تنها و کودکان بیش از همه شایع است. اما تفاوت ژاپن در «پنهان بودن» فقر است.
ساختار فرهنگی جامعه، از جمله حس شرم در پذیرش کمک، باعث شده شمار زیادی از نیازمندان از خدمات حمایتی محروم بمانند. کودکانی که فقط یک وعده غذا در روز دارند یا با معده خالی به مدرسه میروند، حالا موضوع گزارشهای نگرانکننده رسانهها شدهاند. نظام تأمین اجتماعی ژاپن پیچیده و دشوار است؛ افراد زیادی در صف انتظار نمیمانند، چون از اساس شخصیتشان طوری شکل گرفته که هرگز درخواست نمیکنند. همین امر، فقر را به پدیدهای «نامرئی» در قلب یکی از صنعتیترین کشورهای جهان بدل کرده است.
ریشه بحران: شکست الگوی رفاه
فقر گسترده در فرانسه و انگلستان نتیجه سیاستهایی است که طی دهههای گذشته بهتدریج ستونهای دولت رفاه را سست کردهاند. در فرانسه، ریاضت اقتصادی، کاهش بودجه خدمات عمومی و اصلاحات ضداجتماعی، قدرت خرید طبقه کارگر را کاهش داده است. در انگلستان، حذف یارانهها، خصوصیسازی بیرویه و سیاستهای تنبیهی برای خانوادههای فقیر، به گسترش گرسنگی و بیخانمانی انجامیده است.
مشکل آنجاست که واکنش دولتها اغلب مقطعی، تبلیغاتی و بیاثر است. طرحهای محدود، وعدههای خالی، یا تمرکز بر اشتغال بدون افزایش واقعی دستمزد، هیچیک نتوانستهاند مانع گسترش فقر شوند. در نتیجه، طبقات فرودست در حال فرو رفتن در چرخهای هستند که هر روز خروج از آن دشوارتر میشود.