رونق هستهای، تضاد نفتی آمریکا | تناقض در مواضع درباره ایران

دونالد ترامپ با صدور فرمانهای اجرایی، احیای صنعت هستهای آمریکا را تسریع میکند
هفت صبح| دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با امضای فرمانهای اجرایی، برنامهای جسورانه برای احیای صنعت هستهای این کشور کلید زده است. این اقدامات با هدف کاهش زمان صدور مجوز ساخت رآکتورهای هستهای از بیش از یک دهه به ۱۸ ماه، بازسازی زنجیره تأمین سوخت هستهای و افزایش تولید اورانیوم و غنیسازی لازم در خاک آمریکا طراحی شدهاند. این تصمیم در پاسخ به افزایش تقاضای برق، بهویژه از سوی مراکز داده و فناوریهای هوش مصنوعی، صورت گرفته است.
ترامپ پیشتر در ۱۷ مه ۲۰۲۵، طی سخنانی در قطر، اظهار داشت که ایران به دلیل داشتن منابع عظیم نفتی نیازی به برنامه هستهای ندارد و میتواند از نفت برای تولید برق استفاده کند. این اظهارات در حالی مطرح شد که او خود، تنها چند روز بعد، وضعیت اضطراری انرژی در آمریکا را اعلام و بر ضرورت احیای انرژی هستهای برای تأمین برق پایدار تأکید کرد. این تناقض آشکار، پرسشهایی را درباره سیاستهای انرژی ترامپ و تأثیر آن بر برنامههای افزایش تولید نفت و گاز او ایجاد کرده است.
تأثیر بر تولید نفت آمریکا
فرمانهای اجرایی ترامپ برای تقویت صنعت هستهای، با هدف کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی برای تولید برق، میتواند فشار بر منابع نفتی را کاهش دهد. در حال حاضر، حدود ۴۲ درصد برق آمریکا از گاز طبیعی و کمتر از ۱ درصد از نفت تأمین میشود. با افزایش تولید برق هستهای که اکنون ۱۸ تا ۲۰ درصد برق آمریکا را تأمین میکند، نیاز به استفاده از نفت و گاز در نیروگاهها کاهش مییابد. این امر میتواند منابع نفتی را برای صادرات یا مصارف صنعتی آزاد کند که با هدف ترامپ برای تسلط بر بازار انرژی جهانی همخوانی دارد.
با این حال، تمرکز بر انرژی هستهای ممکن است منابع مالی و زیرساختی را از پروژههای نفت و گاز منحرف کند. ترامپ در اولین دوره ریاستجمهوری خود، با لغو مقررات زیستمحیطی، تولید نفت را افزایش داد و آمریکا را به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل کرد اما احیای هستهای نیازمند سرمایهگذاری کلان در زیرساختها، از جمله استخراج اورانیوم و ساخت رآکتورهای جدید است. این سرمایهگذاری ممکن است بودجه پروژههای نفتی را محدود کند، بهویژه اگر کنگره با تخصیص منابع مالی گسترده موافقت نکند.
تناقض در مواضع درباره ایران
اظهارات ترامپ درباره ایران نشاندهنده رویکردی دوگانه است. او با تأکید بر اینکه ایران باید به جای انرژی هستهای از نفت برای تولید برق استفاده کند، برنامه هستهای تهران را غیرضروری خواند. با این حال، خود او در آمریکا به دلیل ناتوانی زیرساختهای نفت و گاز در پاسخگویی به تقاضای روبهرشد برق، به انرژی هستهای روی آورده است. این تضاد میتواند به انتقادات بینالمللی منجر شود، بهویژه در مذاکرات هستهای با ایران که ترامپ آن را بهعنوان ابزاری برای محدود کردن برنامه هستهای ایران دنبال میکند.
چشمانداز آینده
برنامه احیای هستهای ترامپ میتواند آمریکا را به قطب تولید برق پاک و پایدار تبدیل کند، اما موفقیت آن به عوامل متعددی گره خورده است. هماهنگی نهادهای فدرال، ازجمله کمیسیون نظارت بر انرژی هستهای، وزارت انرژی و دفاع، برای تسریع ساخت رآکتورها و استقرار آنها در اراضی فدرال و پایگاههای نظامی حیاتی است.
سرمایهگذاری در استخراج و غنیسازی اورانیوم که آمریکا را از وابستگی به تأمینکنندگان خارجی مانند روسیه و چین رها میکند، نیازمند میلیاردها دلار بودجه است. این طرح نهتنها نیازهای داخلی برق را تأمین میکند، بلکه وابستگی ایالتهای مرزی مانند میشیگان، نیویورک و مینهسوتا به برق وارداتی از کانادا را کاهش میدهد.
در سال ۲۰۲۴، این ایالتها حدود ۱۰ درصد از برق خود را از کانادا وارد کردند. خودکفایی در تولید برق، از نظر استراتژیک، آمریکا را در برابر نوسانات سیاسی و اقتصادی همسایه شمالیاش مقاومتر میکند و جایگاهش را در رقابتهای ژئوپلیتیک تقویت میکند. این برنامه همچنین میتواند با کاهش فشار بر منابع فسیلی، صادرات نفت آمریکا را افزایش دهد و موقعیت این کشور را در بازار انرژی جهانی مستحکمتر کند اما خطر اصلی در تخصیص منابع نهفته است: اگر بودجه و نیروی انسانی به سمت پروژههای هستهای سرازیر شود، توسعه میادین نفتی ممکن است عقب بماند.
تعادل بین این دو بخش، کلید تحقق رؤیای انرژی ترامپ است. در نهایت، این طرح میتواند آمریکا را به کشوری پیشرو در فناوری هستهای بدل کند اما تناقض در مواضع ترامپ درباره ایران همزمان با اصرار طرف آمریکایی به عدم پذیرش غنیسازی در مذاکرات هستهای، اعتبار مواضع آمریکا را زیر سوال میبرد.