کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۴۱۴۹
تاریخ خبر:

یادداشت| قندیل پشت چراغ قرمزها ایستاده است

یادداشت| قندیل پشت چراغ قرمزها ایستاده است

آیا همه کودکان خیابانی که چون بینوایان درمانده چروک وتیره شده‌اند، باد آنان را ازحاشیه‌های شهر به وسط شهر آورده است؟

هفت صبح| هوا سرد، یخ و رنج به وقت دم غروب پشت چراغ قرمز تقاطع بلوارخوردین و بلوار دریا ایستاده است. آن دو، دور ما می‌گردند و بال بال می‌زنند تا شاید  کمی توجه و اندکی لطف، شیشه را پایین بکشد و بند انگشتی نان به بهانه خرید یک بسته قوطی کبریت کف دستشان بگذارد که قندیل رنجوری و ظلم روزگار هستند اما ما و یا بیشتر ما درگیر افکار تلخ و فلج کننده‌ای هستیم که ریشه در تنگنای بحران بیکاری، گرانی مهلت، وعده‌های بی‌نتیجه، دروغ‌های انبوه و پرتکرار، بن بست‌های دائمی و ناتوانی‌های شخصی و یا جمعی دارد!

 

گاه به آنان نگاه می‌کنیم اما نمی‌بینیم و یا بی‌تفاوت‌تر از آن هستیم که با دیدن این چهره‌های کدر و ترس خورده حالمان اندکی هوای ملاطفت بخورد از بس که حضور کودکان ستمدیده و غمگسار که نامشان کودکان خیابانی است پرتکرار شده است! تیره بختانی  نحیف، آب رفته و نازک که اغلب آغشته به بیماری‌های مختلف وناشناخته‌اند؛ تعدادی پا منقلی پدران ومادرانی‌اند که ته مانده زندگی را دود می‌کنند و یا آسیب دیدگان جسمی و روحی در هیات کودکان کار هستند که پشت چراغ قرمزهای پر ملال پرسه می‌زنند .

 

روایت‌ها از جمعیت قریب نیم میلیون  نفری آنان در بیش از دو هزار شهر بزرگ وکوچک در پهنه وسیع ایران می‌گوید  و این روزها که سرمای طاقت سوز دربغلبوسه این کودکان معصوم و مظلوم است هرلحظه دیدن آنان داغی است که قلب را لرزان و بغض را گلوگیر می‌کند! باید به چندهزار تن از جمعی که شمایل  قندیل سرما،گرسنگی ورنج است کمک کرد که برخی از آنان در زاغه‌ای  و بسیاری  درهمنشینی‌های جمعی درخوف وهراس، خواب را در آغوش می‌گیرند تاصبح برآید و آنان لگد کوب  پدر و یا سرپرستی شوند و برخیزند تا مثلا زندگی را ازسرگیرند؟ 

 

می‌گویند نیمی از آنان غیربومی واغلب اتباع بیگانه هستند البته این گفته درشهرهای کوچک چندان صدق نمی‌کند! و آیا همه کودکان خیابانی که  چون بینوایان درمانده  چروک وتیره شده‌اند، باد آنان را ازحاشیه‌های شهر به وسط شهر آورده است؟ 

 

پاسخ روشنی در دسترس نیست اما هرچه هست آنان پشت چراغ قرمزها هر راننده و سرنشین اتومبیل را با تب و لرز غمخواری به مقصد می‌رسانند به سان درختی که در بهار، تن سبزش با تیزی چاقوی یادگارنویس مجنونی زخم برمی‌دارد که امیدی به وصال ندارد.

 

تو را دوست داشتم

وگلاب بوی کودکی می‌داد

روزم باشب شروع می‌شد

شبم با اندوه

وبه هیچ آوازی دلبسته نبودم

جز خنده‌های تو

 

راست این است همواره عابران، مسافران و رانندگان خیابان‌های پرازدحام با این پرسش روبه‌رو هستند که  تقلای کودکان خیابان ره به کدام کوچه باز دارد وقتی روزگار در خیابان‌های بن‌بست، سرگیجه گرفته است و هیچ ماشینی راه به جاده رو به افق ندارد! این پرسش عمیقا غم‌انگیز است چون خبر از عدم رهایی از بن بست‌ها می‌دهد در حالی که انسان همیشه امیدوار به رهایی و معجزه است مگر نگفته‌اند امید مثل تخم‌مرغی است که برخی پوست، عده‌ای سفیده وجمعی زرده آن را در اختیار دارند اگر چنین است برای ما مردمان جامانده ازفردا وگمشده درامروز حتما راه برون رفتی هست.

 

 بیان ساده این گفته این است بزرگترهای کمی عاقل‌تر از دیروز، خودرا درقبال جامعه مسئول بدانند وگرنه فردای کودکان امروز،  تنیده درتباهی و سرگردانی خواهدبود!

رهگذری شبیه نیکوکاری که دو بسته کبریت از دو کودک لرزان پشت قرمز می‌خرد می‌گوید قطعا می‌دانید هرچیزی اندازه‌ای دارد حتی عاشقی حتی زنده ماندن اما یک چیز هست که پیمانه ندارد و آن نیکوکاری است یعنی درک و دریافت هرکس و هرچیزی که در  فضای تنفسی وزیست عمومی ما زندگی می‌کند.

 

مثلا تامل در زندگی آن کسی که نامش کودک خیابانی است و دراین سوز تند، هوا می‌جود به عبارت دیگر اگر کنشمند نباشیم فردا فرزندان به اصطلاح صحیح وسالم ما  می‌باید باهم نسلانی زندگی کنند که امروز پشت چراغ قرمزها ناخواسته درس ناهنجاری می‌آموزند مثلا به آن پسرک که به شما زل زده تا او را دریابید حتی اگر بسته کبریت او را نمی‌خرید لطفا با اخم وتخم وپرخاش او را ازخود نرانید. او معصوم‌ترین و بی‌گناه‌ترین انسان روی زمین است که همیشه خواب سیرشدن، چرخ و فلک سواری و بادبادک بازی را می‌بیند این را همه چراغ قرمزها می‌دانند.

 

نگاهم می‌کنی

باد ابری را در آسمان پاره می‌کند

نگاهت

صدای بچه‌هاست

درظهر تابستان

که از شیشه‌ها عبور می‌کند

بی‌آنکه شکلی داشته باشد

*شعرها از جواد گنجعلی

 

 

کدخبر: ۵۷۴۱۴۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر