باشگاه مشتزنی| حقت این نبود آقای مقصر!
برای اولین بار دلم برایش سوخت. اصلا علاقهای به شخصیتی مثل بیرانوند ندارم...
هفت صبح| حتی دوست ندارم یک ثانیه هم خودم را جای آنها بگذارم. اصلا نمیتوانم تصور کنم یک جمعیت چندده هزار نفری، یکصدا و با تمام وجود، علیه من شعار بدهند، چه غیرمحترمانه و چه کاملا منشوری! همیشه بیرون گود نشستهام و از بازیکنان و مربیانی که نسبت به شعارهای ناجور و زشت هواداران واکنش نشان میدهند، مثل بیرانوند که سر تکان میدهد و هیس نشان میدهد، یا شجاع خلیلزاده که مقابل میکروفون و دوربین هواداران، فحاشی هواداران را به خودشان برمیگرداند، یا مثل اریک کانتونا که هوادار فحاش را به باد مشت و لگد میگیرد، انتقاد کردهام.
البته انتقاداتم انصافا خیلی هم غیرمنصفانه نیست. بالاخره بین کسانی که قراردادهای چندده میلیاردی و چندصد میلیاردی میبندند، با کسانی که حقوقشان آنقدر نیست که مشمول مالیات شود، باید از نظر جنبه و ظرفیت، فرقی باشد یا نه؟ یک روز همین چندده هزار هوادار برای امثال بیرانوند شعارهای قهرمانانه ساختهاند و او را حسابی تشویق کردهاند و با او در جشن قهرمانی و بریدن سر نمادین رقیبان و هوادارانشان همراهی کردهاند. یک روز هم چرخ روزگار چرخیده و همانها علیه خود او شعارهایی به تلخی زهر سر دادهاند! راستش فکر میکنم اگر بیرانوند و امثال او، جنبه آن تشویقها و آن شادیها را داشتند، امروز راحتتر با این شعارهای شرمآور کنار میآمدند.
با همه اینها، دوشنبه شب وقتی ویدئوهایی از شعارهای هواداران پرسپولیس علیه علیرضا بیرانوند را شنیدم و سر تکان دادنهای او را دیدم، دلم گرفت. برای اولین بار دلم برایش سوخت. اصلا علاقهای به شخصیتی مثل بیرانوند ندارم. در همین روزنامه هفتصبح هم بارها علیه او نوشتهام و هنوز دلم خنک نشده!
معتقدم اگر بخواهیم تصمیمات و کارهای درست و غلط او را در دوران فوتبال حرفهایاش مقایسه کنیم، کفه تصمیمات غلطش به شدت سنگینتر خواهد بود. اما واقعیت این است که او حتی اگر چند برابر بیشتر از این اشتباه کند و حرص هواداران تیم سابق و فعلی و بعدیاش را در بیاورد، باز هم سزاوار این رفتار نیست، چه برسد به خانوادهاش که نه سر پیازند و نه ته پیاز!
میدانم که بیرانوند در این سالها بیشتر از هر کسی هواداران پرسپولیس را آزردهخاطر کرده است. او یک بار برسر هواداران منّت گذاشت و خودش را کسی معرفی کرد که پرسپولیس را بعد از 10 سال قهرمان لیگبرتر کرده، یک بار تا پای امضای قرارداد با استقلال رفت و برگشت!
یک بار به هواداران که علیه او شعار میدادند هیس نشان داد و در نهایت با آن سر و شکل ناجور از پرسپولیس جدا شد و به تراکتور رفت و در عصبانیتر کردن هواداران با مصاحبه و پست و استوری اینستاگرامی، کم نگذاشت. گاهی هواداران حتی تحمل یکی از این چند سرکشی و یاغیگری را هم ندارند و بازیکن را کنار میگذارند اما بیرانوند خیلی عزیزتر از این حرفها بود و بارها مورد بخشش هواداران پرسپولیس قرار گرفت.
ولی نحوه جداییاش از پرسپولیس، پلهای پشت سرش را خراب کرد. همه اینها را گفتم تا بدانید که خاطرم هست او چقدر پرسپولیسیها را آزار داده اما همانطور که گفتم، همه اینها و 10 برابر بیشترش هم نباید باعث شود خانواده او، به آن شکل وقیحانه مورد فحاشی و توهین چندده هزار نفره قرار بگیرد. اصلا مادر علیرضا کجای این ماجراست و چرا باید فحش بشنود؟ همسر او چه گناهی کرده؟
همچنان منتظرم آنهایی که به خانواده بیرانوند فحاشی کردند، مجازات شوند. ماجرا هم فقط بیرانوند نیست. ناامیدانه امیدوارم بساط اینجور فحاشیهای جنسیتی از استادیومهای ایران جمع شود اما باز هم ناامیدانه این امید را هم دارم که بیرو از این اتفاقات درس گرفته باشد. اینجور نباشد که از جریمه و محرومیت احتمالی هواداران پرسپولیس به این نتیجه برسد که خودش هیچ گناه و اشتباهی نداشته است.
اصلا همین که ترابی و اسماعیلیفر کمتر از او فحش خوردند و شعار شنیدند، باید بیرانوند را به فکر برده باشد. او باید تغییرات در رفتار و شخصیتش را از همان لحظهای که اولین فحاشیها به خانوادهاش را شنید، آغاز کرده باشد. شک ندارم اگر خودش بخواهد میتواند فضا علیه خودش را عوض کند. اما اگر قرار باشد بعد از بسته شدن پرونده این ماجرا، به خودش حق بدهد و همچنان همان بیروی قبل از این بازی باشد، باید همچنان منتظر شنیدن همان شعارهای شرمآور علیه خودش و خانوادهاش باشد. از ما گفتن بود آقای بیرو!