روزنامه خوانی در شصت سال پیش- ۵۹ | آقای منافزاده خستگی ناپذیر!
جشنواره ونیز یک شیر دیگر برای ابراهیم گلستان به ارمغان آورد
هفت صبح| 28 مرداد 1343. عکس یک با تیتر:«28 مرداد جشن گرفته شد» طنین دوپهلو دارد. در بالای صفحه هم پیام محمدرضا منتشر شده است. در صفحات داخلی هم به اندازه یک صفحه و شاید کمی بیشتر مطالب پراکنده و تبریکات مختلف درباره این روز منتشر شده است. گزارش جالب این صفحه وقتی است که از این تعطیلی آخر هفته به عنوان آخرین تعطیلی تابستان نام برده شده و این که تا به حال 15 هزار اتومبیل تهران را به مقصد شمال و یا شهرهای زیارتی ترک کردهاند.
چند فیلم جدید مثل عروس فرنگی، پیکار در کاساگراند، قمارباز، رقاصه سرگردان و خانه اسرار اکران شدهاند و البته یک فیلم روسی به نام آتشپاره هنگ! صفحه هفت گزارش مفصلی کارشده از دهکده عجیبی در 40 کیلومتری اردبیل به نام سرعین! و آبهای گرم معدنیاش و یک تابلوی مهم که درآن نوشته شده مسافرین از اصلاح سر و صورت داخل چشمههای آبگرم خودداری کنند!
فاطمه پایه، عروس 19ساله منطقه رینه در جاده هراز دیروز با سر و صورت کبود به بیمارستان منتقل شد و در آنجا جان باخت. مادر فاطمه، دامادش را متهم کرده که دخترش را کتک زده و کشته است. تحقیقات ادامه دارد چرا که به رغم آثار ضرب و شتم در بدن فاطمه، شوهر او ادعا کرده مرگ فاطمه بر اثر مسمومیت بوده! شجاعالدین شفا رایزن فرهنگی و مطبوعاتی دربار پس از یک مسافرت و ماموریت(!) دو ماه و نیمه به آمریکا و اروپا، به تهران بازگشته. محمدرضا هم رفته شمشک و از عملیات نجات رنجرهای ارتش بازدید کرده و کلی هم مشعوف شده است.
29 مرداد 1343. صفحه هفت گزارش غیر منتظره و عجیبی کار شده از طرد آلفردو دی استفانو توسط باشگاه رئال مادرید و رئیس باشگاه یعنی سانتیاگو برنابئو. علت طرد دی استفانو پیر شدن او عنوان شده. گزارش نسبتا مفصل است. جالب است که رئال مادرید و دی استفانو نامهای آشنایی برای روزنامه خوانهای ایرانی بودهاند. در صفحه هشت گزارش پرجزئیاتی چاپ شده مبنی بر این که فیلم تپههای مارلیک برنده شیرطلای جشنواره ونیز شده که خب تیتر کاملا اشتباهی است اگر دروغ محسوبش نکنیم.
گزارش اینگونه شروع شده است:«جشنواره ونیز یک شیر دیگر برای ابراهیم گلستان به ارمغان آورد و این بار از نوع زرینش. در واقع هر فیلمی که ابراهیم گلستان به فستیوال فیلمهای مستند ونیز فرستاده برنده جایزه شدهاند.» در این گزارش ذکر شده که فیلمهای یک آتش وهمچنین موج و مرجان و خارا نیز در ونیز 1961 و 1962 برنده جایزههای مختلفی شده بودند.
لحن گزارش بیش از حد ستایش آمیز است. از قرار فیلم 15 دقیقهای ابراهیم گلستان در بخش مستندهای جغرافیایی جایزهای برده است. دادستان تهران در یک قلم برای 13 نفر شامل دوازده مرد و یک زن در راستای پروندههای جنایی سال 1343 تقاضای اعدام کرده است.
مثلا حسین شاگرد خیاطی که پری حبیبی روسپی شهر نو را با گره زدن شلوار نایلونی به گردنش خفه کرده بود و داستانش را در ماههای قبل اینجا آورده بودیم. تنها زن محکوم به اعدام فاطمه دختر سپهسالار بوده که «اسد فرجیجا» مشهور به عمویی، چای فروش گود کاکا در خیابان شوش را به قتل رسانده بود. تمام محکومین به اعدام از طبقات ضعیف جامعه هستند.
خبری در صفحه آخر کار شده مبنی بر این که آقای اکرام منافزاده با مشارکت یک شرکت بیمه آمریکایی به نام آل استیت به زودی پروژه بیمه خانواده را برای ایرانیان اجرا خواهد کرد. جالب است که اکرام منافزاده جزو ایرانیان سرمایهداری بود که پنجاه سال بعد در اسفند 1392 در سفر حسن روحانی به نیویورک با او دیدار کرد. همان موقع سایتهای ایرانی پروندههای متعدد کلاهبرداری این فرد در ایران و آمریکا و حتی غنا و گرانادا را منتشر کردند. طبیعی است که رئیس جمهور از سوابق او اطلاعی نداشته باشد.
از او به عنوان موسس اتاق بازرگانی ایران و آمریکا در مریلند هم یاد شده که در سال 1394 تاسیس شده است. درست دو هفته بعد از دستیابی به توافق جامع هستهای ایران و کشورهای 1+5 . منافزاده متولد 1309 بوده و این یعنی در گذر از هشتاد و چند سالگی و به رغم اینهمه پروندههای مشکوک کلاهبرداری، هنوز شم اقتصادیاش فعال بوده است. نمیدانیم الان در قید حیات هست یا نه.