چیزهایی که از پاریس آموختیم| جوانان دهه هشتادی کار را درآوردند
تیمهای قایقرانی و تیراندازی ناکامهای مطلق؛ ژاپنیها کابوس کشتیگیرهای ما بودند
هفت صبح| یک: خب کشتی آزاد امسال خیلی از دوره قبل بهتر کارکرد و 4 مدال به دست آوردند. سه نقره و یک برنز در مقابل یک نقره و یک برنز دوره قبل. اما خب جوری بود که انتظار سه طلا داشتیم که به شکل عجیبی موفق نشدیم. حیف شد. اگر یکی از این سه فینال به طلا ختم میشد در جدول کلی المپیک تا مکان شانزدهم و بالای سوئد صعود میکردیم. به نظر میرسید هدایت کشتیگیرهای ما برای بازیهای فینال مشکل داشت. بهخصوص امیرحسین زارع که باید طلای المپیک را میگرفت و حیف شد. عدم توفیق آزادکارها در صید طلا وقتی با موفقیت فرنگی کارها و مدالهای تکواندو مقایسه شود ناکامی آزادکارها را بیشتر نشان میدهد.
دو: ساعی و دبیر و رضازاده سه طلای المپیک 2000 سیدنی را به دست آورده بودند و حالا در جایگاه رئیس سه فدراسیون بزرگ ایران پای به المپیک گذاشتند و خب ساعی موفقتر ازآن دو تای دیگر بود.
سه: تحلیلگرهای بنجل فضای مجازی مزخرفاتی نوشتهاند در بیاهمیت بودن مدالهای تکواندو! رقابتهایی که هر شب با حضور 5 هزار تماشاگر برگزار شد و قهرمانان ما برای مدالهایشان با نمایندگان ایتالیا و مکزیک و کرواسی و انگلیس و ازبکستان و عربستان و کرهجنوبی و تونس نبرد میکردند. چگونه به این مسابقات میگویید بیاهمیت؟ چه کسی به شما اجازه داده چنین اظهار نظر دروغ و زشتی را انجام دهید؟
چهار: ژاپنیها کابوس کشتیگیرهای ما بودند. هم در کشتی فرنگی و هم در کشتی آزاد. بلایی که کشتیگیر ژاپنی سر عموزاد آورد در یادش باقی خواهد ماند. فتیله باراندازهای پیاپی و بیوقفه . ژاپنیها امسال چهره جذاب مسابقات کشتی بودند. فقط یک ازبک به نام جمالوف بود که قهرمان ژاپنی را در فینال ضربه کرد و بعد اعلام شد که این جمالوف شاگرد نابغه بزرگ کشتی یعنی بوایسار سایتییف بوده است .
پنج: ازبکستان هشت مدال طلا به دست آورد و در جدول کلی المپیک تا مکان سیزده بالا رفت. 5طلای ازبکها در بوکس بوده و سه طلای دیگر در کشتی آزاد و تکواندو و جودوی بانوان. این موفقیت ازبکها شگفتانگیز است. ببینید مربی بوکس ازبکها چه کسی بوده است. استخدامش کنید!
شش: طلای بسکتبال به ستارگان آمریکا رسید که در عبور از دالان وحشت به موفقیت بزرگی رسیدند. استیفن کری و لبرون جیمز و کوین دورانت ستارههایی بودند که هرطوری بود توانستند قهرمانی المپیک رابه دست بیاورند.
هفت: ولاسکو همان مربی با فرهنگ و کاریزماتیکی که پرچم احیای والیبال ایران را در ابتدای دهه نود بر دوش کشید امسال با هدایت تیم زنان ایتالیا آنها را به طلای المپیک رساند تا نشان دهد از چه کفایت حرفهای کم نظیری برخوردار است. مرد بزرگ آرژانتینی با این طلای المپیک حالا میتواند با خیال آسوده بازنشسته شود چرا که در کارنامهاش همه افتخارات جمع شدهاند. کاش والیبالیستهای جوان و با استعداد اما به شدت متزلزل تیم ملی والیبال ایران میتوانستند زیر نگاه سختگیرانه ولاسکو ورز پیدا کنند. شانسی که نسل معروف و موسوی ازآن برخوردار بودند.
هشت: رقابت چین و آمریکا برای صدر جدول تا آخرین لحظات ادامه داشت و همه چیز موکول شد به آخرین بازی المپیک یعنی فینال بسکتبال زنان بین آمریکا و فرانسه. اگر آمریکا، فرانسه را شکست میداد با طلاهای برابر اما نقرههای بسیار بیشتر میتوانستند دوباره در جایگاه سنتی خود به عنوان کاروان برتر المپیک قرار بگیرند.
9 : تیمهای قایقرانی و تیراندازی ناکامهای مطلق بودند. نگاه حاکم بر این دو فدراسیون و قناعت آنها به حضور در المپیک باید تغییر کند. در وزنهبرداری و دوومیدانی هم باید ماجرا حل شود. نبودن تیمهای والیبال و بسکتبال در المپیک هم به عنوان یک زخم روحی و ذهنی در حافظه ورزش ما ثبت خواهد شد.
10: پتانسیل ورزش ما نشان داد حتی در شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی هنوز میتوانیم با تکیه بر جوانان دهه هشتادی (اسماعیلی و مهمدی و مبینا و آرین و عموزاد. تازه زارع و برخورداری هم متولدین اواخر سال 79 هستند و بسیار جوان) در بین کشورهای صاحب ورزش جهان عرض اندام کنیم.