فقط غرق شدن باقی میماند! | درباره قایقرانها و تنگنا و شروین و معین
با معترضی که به بیرون متصل نیست مهربانتر باشیم. خود حق اعتراض را که نمیشود انکار کرد
هفت صبح| یک: بچههای قایقرانی در المپیک خیلی زحمت کشیدند اما نتایجشان خوب نبود. رئیس فدراسیون قایقرانی گفته که شاگردانش فراتر از انتظار ظاهر شدهاند. رندی کامنت گذاشته بود که لابد انتظار میرفته که غرق بشوند چون دیگر آپشن پایینتر از نتایج آنها وجود ندارد. به نظر میرسد رئیس فدراسیون قایقرانی ازآن دسته مدیرانی است که رضایت و تحسین زیردستانش را به موفقیت در عرصه عمومی ترجیح میدهد وگرنه ما هم چیزی فراتر از انتظار در کارنامه قایقرانها ندیدهایم.
دو: پنجشنبه شب دعوت شده بودیم جایی برای گپ و گفت درباره فیلم تنگنا به مناسبت درگذشت مرحوم سعید راد. تنگنا را دوباره دیدم و باز هم از این حجم پلشتی و زشتی تجمیع شده در یک فیلم 100 دقیقهای حیرت کردم. میدانم که این شاید نتیجه نگاه سیاهی است که بین روشنفکران و هنرمندان به جامعه اطراف وجود داشته و هر مرد زخمی و بیپناه و نمایش آن در شهر میتواند نمادی از یک چریک باشد و کنایهای به اختلاف طبقاتی و فقر و لمپنها و از این جور چیزها.
اما همه این دستاویزها هم نمیتواند توجیهی برای این میزان سیاهی در یک فیلم باشد. این که امیر نادری از چنان سطحی نازل از بینش به جامعه دوروبر خود به فیلم عجیبی مثل دونده در 12 سال بعد میرسد جای تحسین دارد. و این که چگونه در دهه شصت و هفتاد از فیلم مرتجعانهای مثل تنگنا به عنوان شاهکار سینمای ایران یاد میشده است باور نکردنی است. البته که بازی خوب سعید راد و نوری کسرایی عزیز و همین طور ترانههای فریدون فروغی تازه نفس از امتیازات این فیلم بودند. و خب هرسه نفرشان این دنیا را ترک کردهاند.
سه: آقا یک خوانندهای بر طبق عقایدش یک ترانهای خوانده. هم اسم خودش مشخص است هم ترانهاش هم محل زندگیاش. با هیچ گروه و سازمان خارجی هم در تماس نبوده. یک پسر 25 ساله خوش تیپ تهرانی که درست وقت هنرنماییاش است و دلبردنش از ستارههای سینما! حال این که این ترانه چه تاثیری داشته و هر چیزی دیگر، به آن بنده خدا خیلی هم مربوط نیست. راستش قرار نیست دستگاه قضا را تحت فشار قرار دهیم و عملیات روانی و این طور چیزها. اما لطفا در حد توان در حکم شروین تجدید نظر کنید. با معترضی که به بیرون متصل نیست مهربانتر باشیم. خود حق اعتراض را که نمیشود انکار کرد.
چهار: یک فیلم از کنسرت معین زد در کانادا وایرال شده. معین پسر خوبی بود. با استعداد و خود ساخته. یک کارگر تاسیسات که خودش شعر میگفت و خودش بدون دانش موسیقی برایشان آهنگ میساخت. بچه باحالی بود. کنسرتگذارهای پاپ رویش سرمایهگذاری کردند و...حالا این برنامهاش در کاناداست. روی کفشهایش جنجال به پا شده که خب معلوم شد که یک کفش مد روز برند بالنسیاگا است و حدود 95 میلیون تومان قیمت دارد که خب حتما کنسرتگذار محترم متقبل شدهاند و اصلا به ما چه. اما این شیوه استفاده از میکروفن و چرخاندن آن جلوی حنجره را اجازه بدهید به عنوان حرکتی مضحک توصیف کنیم و برخلاف دستورات بزرگان کمی به آن بخندیم.
مدیران پرسپولیس خامدستی و غفلتشان در بازار داخلی فوتبالیستها را دارند با خرید بیوقفه بازیکنهای خارجی بخصوص آفریقایی جبران میکنند. از مراکش و الجزایر و...پرسپولیس فصل آینده کلی بازیکن خارجی خواهد داشت. البته که استقلال هم در ابعادی غولآسا در حال تقویت اسکاد خودش است. و دیروز از خرید هفتم خود رونمایی کرد و احتمالا خرید هشتم هم اضافه خواهد شد و در این میان یامگا هم این شانس را دارد که بار دیگر به زمین چمن باز گردد. این استقلال واقعا قدرتمند خواهد بود. و این که این حجم بازیکن خارجی در دو تیم تهرانی کمی برای ذائقه ما عجیب است.
فرزانه فصیحی در گروه مقدماتی هفتم شد و از صعود به نیمه نهایی باز ماند. رکورد او یازده و پنجاه و یک بوده و با بهترین رکوردش یعنی یازده و سی و نه دوازده صدم ثانیه فاصله داشته که خب در دوی سرعت خیلی هم کم محسوب نمیشود اما یادمان باشد که فصیحی فرصت درخشش در المپیک را مدیون پشتکار و تلاش خودش است و به هیچ کس بدهکار نیست و این که حتی اگر بهترین رکورد خود را تکرار میکرد باز هم نمیتوانست در نیمه نهایی حاضر باشد.