دنده عقب| کشف جدید برای فرار از گرمازدگی
این حرکت منجر به استخوان درد و گرفتگی عضلانی و سرما خوردگی میشه
هفت صبح| رفقا خوبین؟ میدونم که خوبین، نگین نه. ولی من خوب نیستم. خیر به اون دلایلی که میفرمایین نیست. به علت گرماست. بله گرما. شما شاید فقط اذیت بشین ولی بنده در گرما از مراحل اذیت و کلافگی عبور میکنم و احساس میکنم به دیدار پروردگارم میروم. یعنی گرمایی بودنم در حدِ انفجاره.
به همین خاطر، کل برنامههای زندگیم رو بر اساس حرکت خورشید خانم قرار میدم. به این صورت که در هنگام رفت و آمدهام حتیالمقدور، ایشون رو کمتر زیارت کنم. ولی امروز مجبور شدم به خاطرِ یک کار اداری، کله ظهر از این سر شهر برم اون سر شهر. مثلِ سربازی که میخواد بره خط مقدم جبهه، خودمو آماده کردم. هر چی دستورالعمل برای مقابله با گرما بود به کار بستم. لباسِ روشن، نوشیدنِ مایعات، همراه داشتنِ یک بطریِ آب همراه با لیمو ترش و ... خلاصه، آماده کارزار شدم.
البته خدای نکرده فکر نکنین میخواستم پیاده برم ها. خیر. به هیچ وجه... تاکسی اینترنتی گرفتم. اونم به شرط کولر. این تجهیزات، صرفا برای حضور در داخل ماشین کولر دار بود.
ماشین که رسید، جاگیر نشده غر زدن رو شروع کردم: « وای چه گرمه... وای چه گرمه...»
راننده که آقای بسیار محترم و مودبی بود و سِنی هم ازشون گذشته بود، با سر تایید کرد و راه افتاد.
هنوز به سرِ کوچه نرسیده بودیم که جرعه اولِ معجون آب و لیمو رو سر کشیدم و شروع کردم :
- « وای هلاک شدم... چرا کولر خنک نمیکنه؟... وای تاول زدم... وای خدایا مرگ بده راحت شیم...»
خودم رو باد میزدم و نِق میزدم و این بنده خدا هم هیچی نمیگفت. به ترافیک که خوردیم، گیر دادم به راننده محترم:
- « آخه من نمیفهمم، این همه آدم تو خیابون چیکار میکنن؟... مگه گرم نیست؟» / « چه عرض کنم...» / « نه دیگه... گرمه، والا گرمه... بلا گرمه... ولله گرمه...»
وسط ضجه و مویههای من، موبایلش زنگ زد:
- « بله؟... بله خودمم... چی هست؟... خب... خب... خب... گرما زده شده. با آب سرد، اسپری کنین رو بدنش خوب میشه....خب...خب...خب... نه ایشالا که نمیمیره. آبِ سرد اسپری کنین. نه ایشالا... خدانگهدار.»
تماسش قطع نشده بود که گردن کشیدم تو صورتش:
- « کسی طوریش شده؟» / « نه قربان.» / « پس چی؟» / « چی؟ » / « این تلفنه...» / «خب؟» / « کسی طوریش شده؟» / « نه.» / «وای... تو این گرما، چقدر انرژی میگیرین از من... کی داشت میمرد که فرمودین اسپریِ آب سرد کنه؟» / « قناری. گرما زده شده بود.» / « خب؟» / « همین. گفتم اسپریِ آب سرد کنن» / « خب؟» / « همین دیگه.» / « شما در مورد پرندهها تخصص دارین؟» / « بله. من پرنده فروش بودم.» / « اگر زیر لفظی نمیخوای، اسپری آب سرد چیه؟...» / « آب سرد رو با این آب پاشهای آرایشگاهها، میزنن تو صورت و بدن پرنده، خوب میشه...»
چه با حال... یه دونه از اینا باید گیر بیارم...
- « یه زحمت بکش، تو مسیر یه دونه از این آب پاشها هم بخریم...» / « آخه وسطِ اتوبان آب پاشِ آرایشگاه از کجا بیاریم؟...»
خلاصه...اینقدر نق زدم و وِزوِز کردم درِ گوش راننده بدبخت که تو مسیرِ برگشت، از یک مغازه لوازم باغبانی، یه آب پاش گیر آورد که فقط دهنِ منو ببنده.
پام که رسید خونه، خوابیدم زیرِ کولر و مثلِ چمنِ پارک، خودمو آب پاشی کردم.
رفقا این کشف جدید، بسیار کِیف میده... بسیار... حتما امتحان کنید. فقط در جریان باشید که این حرکت آب پاشی زیر کولر، منجر به استخوان درد و گرفتگی عضلانی و سرما خوردگی و آبریزش بینی و چشم و گلو درد و گوش درد و ....میشه که بسیار شبیه علائم کروناست. ولی اصلا مهم نیست... خودش خوب میشه ایشالا... فقط بگذره این سه ماه جهنمی...